وزارت میراث فرهنگی روز اول خردادماه سال ۱۴۰۰ به مناسبت «پنجاهمین سالگرد برقراری روابط دیپلماتیک با جمهوری خلق چین» بیانیهای مشترک با وزارت فرهنگ و گردشگری این کشور امضا کرد که در آن، طیف گستردهای از همکاریها در حوزه میراث فرهنگی تعریف شده بود. یکی از بخشهای این بیانیه که معاون وقت میراث فرهنگی نیز بر آن تاکید داشت، برگزاری نمایشگاههای موزهای «متقابل» با موضوع آثار فرهنگی و تاریخی دو کشور بود.
پس از امضا این بیانیه، وزارت میراث فرهنگی در دو مرحله، دستکم ۳۶۲ اثر تاریخی و باستانی ایران را که پیشینه برخی از آنها به پنج هزار سال قبل میرسد، برای برگزاری نمایشگاههای «شکوه ایران باستان» و «سرزمین مهر» به چین ارسال کرد. با این حال، طرف چینی تاکنون از ارسال آثار تاریخی خود به ایران خودداری کرده است. اکنون مسئولان میراث فرهنگی مدعیاند که آثار نمایشگاه «شکوه ایران باستان» به کشور بازگشتهاند و آثار نمایشگاه «سرزمین مهر» نیز به دلیل استقبال مخاطبان در چین تمدید شده است.
با این حال، برگزاری نمایشگاههایی یکطرفه با تعداد بالایی از آثار ارزشمند گنجینه ملی ایران در خاک چین، بدون بهرهمندی فرهنگی متقابل، بدون انتشار جزئیات قرارداد و در غیاب هرگونه گزارش شفاف از دستاوردهای اقتصادی و فرهنگی ملموس ابهامات و سوالات جدی برانگیخته است. از جمله اینکه آیا ارسال آثار تاریخی در این مقیاس بدون تضمینهای متقابل، با منافع ملی همخوانی دارد؟ چه کسی مسئول تضمین سلامت، امنیت و بازگشت آثار است و چرا به جز انتشار چند گزارش تبلیغاتی در رسانههای حکومتی هیچگونه اطلاعرسانی دقیقی دراینباره انجام نمیشود؟
نمایشگاه «شکوه ایران باستان»
پیش از امضا بیانیه مشترک میان وزارت میراث فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین، در چند مورد محدود، آثار تاریخی و باستانی ایران برای نمایش در چین از کشور خارج شده بودند. بهعنوان نمونه، در سال ۱۳۹۱ حدود ۱۰ اثر منتخب از موزه ملی ایران به موزه شانگهای امانت داده شد تا به مناسبت شصتمین سالگرد تاسیس آن، در کنار آثاری از کشورهایی چون آمریکا، ترکیه، انگلستان و ایتالیا به نمایش درآیند.
در سال ۱۳۹۸ نیز، جمهوری اسلامی ایران در نمایشگاه «شکوه تمدنهای آسیا» که با مشارکت ۲۱ کشور در پکن برگزار شد، ۱۵ شیء تاریخی را عرضه کرد. در همان سال، ۱۴ اثر دیگر از موزه ملی ایران هم در نمایشگاه «دنیای لونگچوان: سلادون لونگچوان و جهانی شدن» در شهر ممنوعه پکن به نمایش گذاشته شدند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با این حال، آنچه در دورههای پیشین انجام شد، به نمایش تعداد محدودی از آثار بهصورت گزینششده و در قالب همکاریهای فرهنگی مقطعی محدود میشد. اما یک سال پس از امضای تفاهمنامه مشترک، جبرئیل نوکنده، رئیس موزه ملی ایران، از آغاز مذاکرات با چین برای اجرای بند «برگزاری نمایشگاههای متقابل» خبر داد.
زمستان ۱۴۰۲ خبر رسید که هیئت وزیران دولت سیزدهم با خروج ۲۱۱ اثر تاریخی و باستانی از ایران برای برگزاری نمایشگاه در چین موافقت کرده است؛ مصوبهای که به امضا محمد مخبر، معاون اول رئیسجمهوری وقت، رسید.
نمایشگاه «شکوه ایران باستان» روز ۲۱ دی ۱۴۰۲ در موزه پکن افتتاح و پس از پنج ماه، در ۲۳ خرداد ۱۴۰۳ به شهر شانگهای منتقل شد. با این حال، مسئولان وزارت میراث فرهنگی جز اشارهای کلی به «استقبال فراوان» مخاطبان، درباره جزئیات این دو نمایشگاه اطلاعات دقیق و شفافی منتشر نکردند.
در ادامه، این مجموعه ارزشمند به سومین مقصدش، شهر اورومچی، مرکز منطقه خودمختار سینکیانگ چین رفت. این بار نیز دولت چهاردهم با ادامه حضور آثار در چین موافقت کرد و اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه، از «استقبال فراوان» مخاطبان چینی از این نمایشگاه خبر داد.
برای درک ارزش این مجموعه، کافی است بدانیم که آثاری چون جام زرین هخامنشی، جام مارلیک با نقش اسب شاخدار از دوران عصر آهن ۲، آجر لعابدار قلایچی با نقش جانور، پارچ نقرهای دستهدار از همدان، جلوتنه شیر از تختجمشید ساختهشده از لاجورد و سرمجسمهای از تختجمشید ساختهشده با خمیر آبی از آثار منتقلشده به چین بودند.
علاوه بر آنها، نیمتنه انسانی گچی از حاجیآباد فارس، کاسه شیشهای دوره ساسانی از دیلمان گیلان و دو بشقاب نقرهای ساسانی آثاری بودند که در نمایشگاه شکوه ایران باستان به نمایش درآمدند.
افزون بر اینها، دهها قطعه سکه، زیورآلات طلا و نقره، ظروف شیشهای، برنجی و مسی، پلاکها و مهرهای مفرغی، تکوکها، تندیسها و مجسمههای سنگی و گِلی، کاشیهای لعابدار و حتی کتیبههایی از تختجمشید در قالب «امانت موقت» به چین فرستاده شدند.
نکته قابلتامل و شگفتانگیز آن است که مسئولان وزارت میراث فرهنگی پس از برگزاری سومین نمایشگاه، درباره بازگشت آثار به ایران هیچگونه اطلاعرسانی رسمی نکردند و تنها پس از انتشار گزارش انتقادی ایندیپندنت فارسی و طرح پرسشهایی درباره سرنوشت این آثار بود که اعلام کردند این آثار تاریخی به ایران بازگشتهاند. با این حال، هنوز روشن نیست چرا از فرایند بازگشت این آثار چه بهصورت مکتوب، چه تصویری، سند یا گزارشی منتشر نشده است. این پنهانکاری، ابهامات و نگرانیهای افکار عمومی را درباره سرنوشت این سرمایههای ملی دوچندان کرده است.
نمایشگاه «سرزمین مهر»
دیماه ۱۴۰۳، درست زمانی که موعد بازگشت آثار نمایشگاه «شکوه ایران باستان» به کشور بود، دولت چهاردهم با امضا محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور، مجوز خروج ۱۵۱ اثر تاریخی دیگر به مقصد چین را صادر کرد. این آثار برای برگزاری نمایشگاه «سرزمین مهر» از ایران خارج شدند. این نمایشگاه، ششم بهمن همان سال، در موزه دانشگاهی سیچوان در شهر چنگدو افتتاح شد.
اواخر اردیبهشتماه، خبرگزاری مهر، وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، به نقل از یین چوانبین، نماینده سازمان نمایشگاه هنر چین در تهران، گزارش داد که این نمایشگاه پس از چنگدو و گوانجو، در نانجینگ چین نیز به نمایش درمیآید. وزارت فرهنگ و گردشگری چین همچنین پیشنهاد داد که زمان برگزاری نمایشگاه یک سال دیگر تمدید شود و آثار در سه موزه دیگر در مناطق شمالی چین نیز به نمایش گذاشته شوند.
نماینده چینی هدف از این نمایشگاه را «معرفی چهرهای واقعی و متعادل از ایران» عنوان کرد و مدعی شد این اقدام در راستای مقابله با پیشداوریهای جهانی درباره ایران و اسلام است. او همچنین گفت که «برخلاف نمایشگاههایی که تاریخ ایران را به دو بخش پیش از اسلام و پس از اسلام تقسیم میکنند، سرزمین مهر تلاش کرده است تا پیوستگی تاریخی و تمدنی ایران را نمایش دهد».
خبرگزاری مهر در گزارش خود هیچگونه پرسشی درباره علت برگزار نشدن نمایشگاه متقابل در ایران، برخلاف مفاد تفاهمنامه رسمی، مطرح نکرد و ترجیح داد صرفا بازتابدهنده سخنان یکسویه نماینده چینی باشد. در ادامه، این مقام چینی با نوعی فرافکنی مدعی شد که «در این نمایشگاه آثاری از موزههای چین نیز به نمایش درآمدهاند تا نشان داده شود که تعامل فرهنگی میان دو تمدن ایران و چین پیشینهای هزارساله دارد».
درباره ارزش و اهمیت آثار منتقلشده به چین برای نمایشگاه سرزمین مهر باید گفت که این مجموعه گزیدهای است از گنجینه موزههای معتبر ایران، از جمله موزه رضا عباسی، موزه مقدم، موزه سفال و آبگینه، موزه هنر ملی ایران و موزه فرش.
طبق گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، «این آثار بر پایه جنس و تکنیک ساخت در بخشهایی همچون فلزات، سفالینهها، شیشهجات و منسوجات باستانی تقسیمبندی شدهاند. هر بخش نیز بازتابدهنده بخشی از سیر تحول فرهنگی و هنری ایران، از دوران آیین میترا تا ظهور اسلام است».
نمایشگاه آثار چین در سعدآباد
در شرایطی که دهها اثر باستانی و تاریخی ایران طی سه سال اخیر به چین ارسال شدهاند، تنها یک نمایشگاه از آثار چینی در ایران برگزار شده که آن هم نه از نظر قدمت و نه از نظر اصالت و جایگاه تاریخی، قابل مقایسه با گنجینههای منتقلشده از ایران نیست.
در آبان ۱۴۰۲، نمایشگاهی با عنوان «جلوههای هنر و تمدن چین» در مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد برگزار شد که تنها ۸۰ اثر از مجموعههای هنری چین را به نمایش میگذاشت. این آثار بیشتر پارچههای ساتن و ابریشم، مصنوعات چوبی، سنگهای نیمهقیمتی و اشیای تزیینی از دوران متاخر تاریخی مربوط به دورهای میان قرن هفدهم تا بیستم میلادی بودند. حال آنکه آثاری که از ایران به چین ارسال شدند، نمایانگر بیش از سه هزار سال تاریخ، تمدن، مهارت هنری و قدرت نمادین ایراناند.
بهرهبرداری چین از تمدن باستانی ایران
بهتازگی علی دارابی، قائممقام وزیر میراث فرهنگی، از احتمال تمدید نمایشگاه «سرزمین مهر» در چین خبر داده و گفته است که این نمایشگاه قرار بود تا پایان شهریور ۱۴۰۴ در چین به نمایش درآید، اما برگزارکنندگان چینی درخواست تمدید آن را مطرح کردهاند. او گفت که این درخواست به هیئت وزیران ارجاع داده شد تا تصمیم نهایی اتخاذ شود.
دارابی در پاسخ به پرسشی درباره اینکه چرا نمایشگاههای متقابل در ایران برگزار نمیشود، بهصراحت گفت که آنها به دلیل «ملاحظات سیاسی» در حال حاضر آثارشان را به ایران نمیآورند. با این حال توضیح نداد که وقتی چینیها به برگزاری نمایشگاه متقابل تمایلی ندارند، چه ضرورتی دارد نمایش آثار ایرانی در چین تمدید شود.
مسئله اساسی این است که بهدلیل سیاستهای حاکم بر جمهوری اسلامی و تداوم رویههایی چون گروگانگیری اتباع خارجی، ایران عملا از مسیر گردشگری فرهنگی حذف شده است. طبق گزارش فعالان حوزه گردشگری، تعداد گردشگران ورودی، بهویژه علاقهمندان به تاریخ و تمدن ایران، به کمترین میزان در دهههای اخیر رسیده است، بهطوری که برخی آمارها از نزدیک شدن آن به صفر حکایت دارند.
در چنین شرایطی که سهم ایران از اقتصاد جهانی گردشگری تقریبا قطع شده، دهها اثر برجسته و بیبدیل تاریخی و تمدنی از سال ۱۴۰۱ تاکنون، در نمایشگاههای دورهای چین، از شهری به شهر دیگر منتقل میشوند و منافع فرهنگی و اقتصادی آن نصیب چینیها میشود.
در این میان، قائممقام وزارت میراث فرهنگی نیز با بیتوجهی آشکار به مفاد تفاهمنامه مشترک مبنی بر برگزاری نمایشگاههای متقابل، صرفا با این توجیه که «چینیها بهدلایل سیاسی آثارشان را به ایران نمیآورند»، اصل تقارن فرهنگی را کنار گذاشته است.
در این شرایط، پرسش کلیدی این است: آثار ارزشمند ایران با چه منطق و ضرورتی باید به چین بروند و حتی مدت ماندن آنها نیز تمدید شود و چه تضمین عملی، حقوقی یا فنی برای سالم ماندن، حفظ اصالت و بازگشت بدونخطر آنها وجود دارد؟
علی دارابی مدعی است که چینیها تمامی هزینههای نمایشگاهها از جمله بیمه آثار را پرداخت میکنند. او حتی توپ را به زمین بنگاههای اقتصادی ایرانی انداخت و گفت اگر خواهان برگزاری نمایشگاه آثار چینی در ایرانیم، باید این هزینهها را خودمان تقبل کنیم. اما حتی اگر در شرایط بحرانی اقتصاد امروز، بنگاههای داخلی حاضر به تقبل چنین هزینهای نباشند، آیا صرف بیمه شدن آثار میتواند تضمینی برای امنیت و بازگشت سالم گنجینههایی باشد که غالبا غیرقابلارزشگذاریاند و وجهه نمادین و ملی دارند؟
از سوی دیگر، مسئولان وزارت میراث فرهنگی هرگز بهروشنی پاسخ ندادهاند که برگزاری این نمایشگاهها چه عایدی ملموسی برای ایران داشته است؟ آیا غیر از گزارشهای تبلیغاتی و دهانپرکن درباره «معرفی فرهنگ ایران» و «استقبال فراوان مخاطبان» عمدتا چینی، نتیجه مشخصی برای ایران حاصل شده است؟ آن هم در حالی که حتی میزان ورود گردشگران چینی به ایران نیز بسیار پایین است.
و در نهایت، یکی از مهمترین ابهامات، پنهانکاری هدفمند یا سهلانگارانه مسئولان درباره روند خروج آثار، سازوکار برگزاری نمایشگاهها، جزئیات قراردادها و نحوه بازگشت این گنجینهها به ایران است؛ پنهانکاری که موجب نگرانی روزافزون افکار عمومی درباره نحوه صیانت از سرمایههای فرهنگی ملت شده است.