ترامپ با استفاده از «نظریه مرد دیوانه» سعی در تغییر جهان دارد و موفق هم بوده است

ترامپ با بهره‌گیری از شهرتش به بی‌ثباتی، توانست روابط دفاعی ناتو را تغییر دهد. به‌ نظر می‌رسد برخی رهبران اروپایی برای راضی نگه داشتن ترامپ، حتی به تملق‌گویی روی آورده‌اند

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا‌ــ AFP

ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ‌ــ به‌ویژه در دوره دوم‌ــ با رویکردی منحصر‌به‌فرد و حساب‌شده در سیاست خارجی تعریف شده است: پیش‌بینی‌ناپذیری عامدانه. الگویی در حال شکل‌گیری است: تنها مورد پیش‌بینی‌پذیر در مورد ترامپ پیش‌بینی‌ناپذیر بودنش است. او نظرش را تغییر می‌دهد، خودش را نقض می‌کند و رفتاری ناپایدار دارد.

به نوشته سرویس جهانی بی‌بی‌سی، این راهبرد که ریشه در نظریه معروف به «مرد دیوانه» دارد، تلاش می‌کند دشمنان را با نمایش چهره‌‌ای پیش‌بینی‌ناپذیر از رئیس‌جمهوری، دچار سردرگمی کند. ایده‌ای که از دفترچه راهنمای ریچارد نیکسون در دوران جنگ ویتنام برگرفته شده، بر این اساس استوار است که اگر دشمن باور کند یک رهبر ممکن است «دست به هر کاری بزند»، احتمال سازش او بیشتر می‌شود. اما ترامپ این ایده را از تاکتیکی موردی به دکترین حکومتی ارتقا داده است‌ــ و شواهد نشان می‌دهد که این دکترین سیاست جهانی را دگرگون کرده است.

کارشناسان علوم سیاسی این رویکرد را «نظریه مرد دیوانه» می‌نامند؛ نظریه‌ای که در آن رهبر سیاسی تلاش می‌کند دشمنان را متقاعد کند که از نظر روانی، توانایی انجام هر کاری را دارد تا از آن‌ها امتیاز بگیرد. اگر به‌درستی اجرا شود، می‌تواند نوعی اجبار موثر باشد‌ــ و ترامپ معتقد است که این روش برای او نتیجه داده و متحدان آمریکا را به مسیری که او می‌خواهد سوق داده است.

حملات، توهین‌ها و آغوش‌ها

ترامپ دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش را با آغوش باز برای ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، و حملات تند به متحدان آمریکا آغاز کرد. او به کانادا توهین کرد و گفت این کشور می‌تواند ایالت پنجاه‌و‌یکم آمریکا شود.

او حتی گفت آماده است برای الحاق گرینلند، منطقه‌ خودمختار تحت حاکمیت دانمارک، از نیروی نظامی استفاده کند. همچنین اعلام کرد که آمریکا باید کنترل کانال پاناما را مجدد به‌ دست آورد.

 این اقدام‌ها صرفا رفتارهای عجیب نبودند؛ بلکه بخشی از الگویی بودند که نشان می‌داد هیچ اتحاد و هیچ توافقی مقدس یا دائمی نیست.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این رویکرد در برخورد با ناتو به اوج رسید. ترامپ بارها تعهد آمریکا به بند پنجم منشور ناتو‌ــ اساس دفاع جمعی‌ــ را زیر سوال برد. مکاتبات افشاشده مقام‌های دولت ترامپ نشان می‌داد که تحقیر متحدان اروپایی در کاخ سفید امری رایج بوده است؛ آن‌ها را «مفت‌خور» و «رقت‌انگیز» خوانده بودند. جی‌‌ دی ونس، معاون ترامپ، اعلام کرد که آمریکا دیگر تضمین‌کننده امنیت اروپا نخواهد بود.

رویکرد ترامپ نتایجی نیز داشته است. چهار ماه پیش، نخست‌وزیر بریتانیا در مجلس عوام اعلام کرد که این کشور بودجه دفاعی و امنیتی‌اش را از ۲.۳ درصد تولید ناخالص داخلی به ۲.۵ درصد افزایش خواهد داد.

ماه گذشته، در نشست ناتو، این رقم به ۵ درصد رسید، افزایشی قابل‌ملاحظه که اکنون سایر اعضا نیز با آن همراه شده‌اند.

پیش‌بینی‌پذیر شدن پیش‌بینی‌ناپذیری

ترامپ نخستین رئیس‌جمهوری آمریکا نیست که از دکترین پیش‌بینی‌ناپذیری استفاده می‌کند. در سال ۱۹۶۸، ریچارد نیکسون در تلاش برای پایان دادن به جنگ ویتنام، از این نظریه استفاده کرد.

مایکل دش، استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه نوتردام، می‌گوید: «نیکسون به هنری کیسینجر، مشاور امنیت ملی‌، گفت به ویتنامی‌ها بگو نیکسون دیوانه است و هیچ‌کس نمی‌داند ممکن است چه کار کند‌ــ پس بهتر است پیش از آنکه اوضاع خیلی خراب شود، توافق کنند.»

جولی نورمن، استاد علوم سیاسی در کالج دانشگاهی لندن، نیز تایید می‌کند اکنون دکترین پیش‌بینی‌ناپذیری در جریان است. او می‌گوید دشوار می‌‌‌شود از امروز تا فردا تشخیص داد چه اتفاقی می‌افتد و این همیشه روش ترامپ بوده است.

ترامپ با بهره‌گیری از شهرتش به بی‌ثباتی، توانست روابط دفاعی ناتو را تغییر دهد. به‌ نظر می‌رسد برخی رهبران اروپایی برای راضی نگه داشتن ترامپ، حتی به تملق‌گویی روی آورده‌اند.

در چشم‌انداز پیش‌رو، ممکن است پیش‌بینی‌ناپذیری در برابر دشمنان کارایی نداشته باشد‌ــ و روشن نیست تغییراتی که در رفتار متحدان ایجاد کرده است تا چه اندازه پایدار خواهد بود.

اروپا، اگر بخواهد به‌تنهایی عمل کند، نیازمند افزایش چشمگیر توانمندی تولید مستقل تسلیحات خواهد بود. تامین نیروی انسانی نیز یک چالش خواهد بود؛ و همه این موارد نیازمند سال‌ها تلاش و سرمایه‌گذاری خواهد بود.

آیا همین رفتار ترامپ باعث شده است تا اروپا یکی از بزرگ‌ترین تغییرها در معماری امنیتی جهان غرب پس از پایان جنگ سرد را آغاز کند؟ پیتر تروبویتز، استاد روابط بین‌الملل در مدرسه اقتصاد لندن، می‌گوید: «این رفتار بی‌تاثیر نبوده است. اما مهم‌تر از آن، ترامپ چیزی را از بطری بیرون آورد… سیاست در آمریکا تغییر کرده است. اولویت‌ها تغییر کرده‌اند. برای ائتلاف ماگا، چین تهدید بزرگ‌تری نسبت به روسیه است. که شاید برای اروپایی‌ها این‌گونه نباشد.»

به گفته محسن میلانی، استاد علوم سیاسی در دانشگاه فلوریدای جنوبی، ترامپ در تلاش است تا قدرت آمریکا را در نظم جهانی تقویت و تثبیت کند.

او می‌گوید: «به‌نظر نمی‌رسد ترامپ بخواهد نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم را بر هم بزند. هدفش این است که جایگاه آمریکا را در این نظم حفظ کند، چرا که چین اکنون آن را به چالش کشیده است.»

اما همه این‌ها به این معنا است که الزام‌های دفاعی و امنیتی آمریکا و اروپا در حال واگرایی‌اند.

متحدان اروپایی ممکن است با چاپلوسی و تغییر واقعی در سیاست‌هایشان موفق شده باشند ترامپ را تا حدودی با خود همراه نگه دارند؛ اما همین پیش‌بینی‌ناپذیری به این معنا است که نمی‌توان اعتماد کرد‌ــ و به‌ نظر می‌رسد اروپا به این نتیجه رسیده است که دیگر نمی‌تواند به وفاداری تاریخی آمریکا تکیه کند.

از این رو، حتی اگر دکترین پیش‌بینی‌ناپذیری از ترکیبی از انتخاب آگاهانه و ویژگی‌های شخصیتی واقعی ترامپ نشات گرفته باشد، دست‌کم برای برخی این دکترین کار می‌کند.