در جنگ در سایه ایران و آمریکا چه می‌گذرد؟

نباید در مورد خطرات دچار توهم شویم، زیرا جنگ در سایه فعلی هر لحظه ممکن است از سایه بیرون بیاید

سربازان آمریکایی در پایگاه نظامی رمیلان، سوریه، ۶ مارس ۲۰۲۰‌ــ DELIL SOULEIMAN/AFP

در پی حمله ۷ اکتبر حماس و آغاز جنگ غزه، پایگاه‌های آمریکا در منطقه نیز در امان نماند و هدف حملات شبه‌نظامیان تحت حمایت جمهوری اسلامی قرار گرفت. توماس فریدمن در گزارشی از پایگاه التنف آمریکا در جنوب سوریه، که در نیویورک تایمز منتشر شده است، می‌نویسد آنچه این‌جا شاهدیم یک جنگ دیگر در خاورمیانه است که اندکی پس از جنگ اسرائیل و حماس آغاز شد.

او در ادامه می‌افزاید در این جنگ دیگر در خاورمیانه، جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی‌اش‌ــ حوثی‌ها، حزب‌الله، و گروه‌های شبه‌نظامی شیعه عراق‌ــ با شبکه کوچک پایگاه‌های آمریکا در سوریه، اردن و عراق و نیروهای آمریکایی حافظ امنیت تردد دریایی در دریای سرخ و خلیج عدن می‌جنگند.

فریدمن می‌نویسد آمریکایی‌ها شاید ندانند درگیر جنگ با جمهوری اسلامی‌اند، اما سپاه پاسداران بی‌تردید می‌داند که از طریق نیروهای نیابتی‌اش درگیر جنگ در سایه با آمریکا است.

جمهوری اسلامی تحت پوشش جنگ غزه سعی کرد ببیند آیا می‌تواند شبکه تاسیسات نظامی آمریکا در عراق، شرق سوریه و شمال اردن را به میزان قابل‌ملاحظه‌ای تضعیف کند، یا نیروهای آمریکایی را به‌کل از منطقه بیرون کند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

فریدمن معتقد است تهران ممکن است یک هدف دیگر هم در ذهن داشته باشد: با نمایش آسیب و خسارتی که می‌تواند به آمریکا بزند، متحدان منطقه‌ای آمریکا را مرعوب کند.

البته به‌رغم حجم حملات، آمریکا توانسته است با استفاده از موشک‌های رهگیر، انبوه رادارها، و پدافندهای مستقر در پایگاه‌ها و کشتی‌های جنگی آمریکا، بیشتر آن‌ها را خنثی کند.

در ۲ فوریه آمریکا کل شبکه نیابتی جمهوری اسلامی در عراق و سوریه را هدف قرار حمله هوایی قرار داد و روز بعد، به مواضع حوثی‌ها در یمن حمله کرد و در مجموع بیش از ۱۰۰ نقطه را هدف قرار داد. بنا بر گزارش‌ها، حملات تلافی‌جویانه آمریکا حدود ۴۰ کشته به جا گذاشت.

این عملیات در ۷ فوریه کامل شد وقتی آمریکا تصمیم گرفت با کشتن ابوباقر الساعدی، یکی از فرماندهان کتائب حزب‌الله که به گفته آمریکا مسئولیت حملات پهپادی به پایگاه‌هایش در عراق، اردن و سوریه را بر عهده داشت، جنگ‌افزارهای اطلاعاتی دقیقی را که در اختیار دارد به جمهوری اسلامی و گروه‌های نیابتی‌اش نشان بدهد.

جمهوری اسلامی پیام آمریکا را به‌روشنی دریافت کرد و نیروهای نیابتی‌اش از آن زمان به بعد آتش‌بس اعلام‌نشده‌ای را رعایت می‌کنند.

البته، حوثی‌های یمن این آتش‌بس غیررسمی را نپذیرفته‌اند و اعلام کرده‌اند تا برقراری آتش‌بس در غزه، به حملات به کشتی‌های بین‌المللی، اسرائیل و نیروی دریایی آمریکا ادامه خواهند داد.

فریدمن در ادامه می‌نویسد این به وجه سوم خطرناک این جنگ در سایه منجر می‌شود. او به مشاهداتش در پایگاه‌های آمریکا اشاره می‌کند و می‌نویسد در تمام آن‌ها یک اتاق فوق‌محرمانه موسوم به مرکز تلفیق رزمی وجود دارد. داخل این اتاق، سربازان آمریکایی به صفحات نمایشگر خیره شده‌اند، سعی دارند اشیاء پرنده فراوانی را که به سمتشان می‌آید شناسایی کنند و با توجه به علامت راداری و بصری، تصمیم بگیرند که یکی را هدف قرار دهند، دیگری را نادیده بگیرند یا اجازه دهند سومی عبور کند زیرا به این نتیجه رسیده‌اند که به هدف نمی‌خورد.

و البته، وقتی باید با موشک رهگیر ۲۰۰ هزار دلاری، پهپاد ۲۰ هزار دلاری ایران را هدف قرار دهی، نظم و دقت بسیار مهم است. این نیروها کمتر از ۹۰ ثانیه فرصت دارند تا تصمیم بگیرند پهپادی را که دارد به سمتشان پرواز می‌کند هدف بگیرند یا نه.

به بیان دیگر، هر روز آبستن اتفاقی کم‌احتمال اما با پیامدهای جدی است. و در ابتدا و انتهای خط دفاعی معمولا سربازی بیست‌و‌چند ساله قرار دارد که به صفحه نمایشگر چشم دوخته است و سعی دارد با استفاده از نرم‌افزار، ظرف چند ثانیه شیئی را که به سمتش می‌آید شناسایی کند و تصمیم بگیرد که آن را هدف قرار دهد یا نه.

فریدمن در ادامه می‌پرسد با توجه به تمام خطرها، چرا آمریکا در منطقه مانده است؟ او در پاسخ می‌نویسد پس از جنگ سرد، از اوایل دهه ۱۹۹۰ تا دهه ۲۰۱۰، تصور می‌کردم به‌لطف توافق‌نامه اسلو‌، معاهده صلح اردن و اسرائیل‌، بهار عربی و پیامدهای جهانی شدن، شاید بتوان دموکراسی و تکثرگرایی بیشتری به این منطقه از جهان آورد.

اما چنین اتفاقی نیفتاد. این منطقه به‌جای گسترش دموکراسی شاهد گسترش آشوب و دولت‌های ناکارامد بود. هم‌زمان، شکاف بزرگ جهان دیگر میان دموکراسی و استبداد نبود، بلکه میان نظم و آشوب بود.

به عقیده نویسنده، بهترین دلیل برای نیروهای آمریکایی ‌باقی‌مانده در شرق سوریه، عراق و دریای سرخ دقیقا این است که آشوب «آن‌جا»‌ــ از امثال داعش، دولت‌های ناکارامدی مانند سوریه، و گروه‌های شبه‌نظامی نیابتی تحت حمایت جمهوری اسلامی‌ــ به «این‌جا» نیاید.

فریدمن در پایان می‌نویسد ماموریتی جذاب یا قهرمانانه نیست‌ــ تمام روز زره به تن داشته باشی و در محیطی پرخشونت زندگی کنی‌ــ اما احتمالا ارزشش را دارد. با این حال، نباید در مورد خطرات دچار توهم شویم، زیرا جنگ در سایه فعلی هر لحظه ممکن است از سایه بیرون بیاید.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه