منطق طالبان برای رد آتش بس چیست؟

گفتگوهای صلح با طالبان

هم‌زمان با پایان یافتن جرگه مشورتی صلح و فراخوان حکومت وحدت ملی برای آتش‌بس در جریان ماه رمضان، گروه طالبان دیروز به مقر فرماندهی پلیس ولایت بغلان در شمال افغانستان حمله کردند و نزدیک به صد نظامی و غیرنظامی را کشتند و مجروح کردند. این حمله پس از آن صورت گرفت که طالبان در اعلامیه‌ای در رد فراخوان صلح گفته بودند که "جهاد" در ماه رمضان " ثواب بیشتری" دارد. افزایش حملات وحشت‌آفرینی در مراکز شهری و لجاجت بی‌حد طالبان برای گسترش خشونت‌ها نشان می‌دهد که توافق بر سر یک آتش‌بس دیگر دست‌کم به زودی ممکن نیست. طالبان دلایل سیاسی و نظامی برای رد فراخوان آتش‌بس دارند. مذاکرات مستقیم ایالات متحده با این گروه و ذهنیت مسلط پیروزی احتمالی بر نیروهای امنیتی افغانستان طالبان را متقاعد کرده است که توافق بر سر آتش‌بس برای اکنون، بخشی از تاکتیک‌های سیاسی و نظامی آن‌ها نباشد، مگر این‌که برآیند ششمین دور مذاکرات محاسبه سیاسی این گروه را عوض کند.

 طالبان نقش مذاکرات با ایالات متحده را عمداً کم جلوه می‌دهند، اما واقعیت این است که همه تصمیم‌های سیاسی و نظامی طالبان از اواسط سال گذشته میلادی به ‌این‌سو به طور جدی متأثر از پیشرفت‌ها و نتایج مذاکرات با آمریکاست که حالا ششمین دور آن در قطر در جریان است. توافق آتش‌بس سال گذشته برخلاف ادعای طالبان که آن را کاری " برای آسودگی مردم" خواندند، در واقع تلاشی برای آغاز اعتماد سازی میان طالبان و آمریکا بود. ژنرال نیکلسون فرمانده آن وقت نیروهای آمریکایی در افغانستان از طراحان اصلی آتش‌بس بود. او هفته‌ها پیش از اعلام آتش‌بس، تأیید کرد دیدارهایی با طالبان داشته است و برای آغاز گفتگوهای رو در رو با این گروه، گام‌هایی برداشته شده است. ابتکار نیکلسون و توافق طالبان برای رعایت آتش‌بس سه روزه در جریان روزهای عید باعث شد که دولت ترامپ کنترل و رهبری مذاکرات با طالبان را از نظامیان آمریکایی بگیرد و به دیپلمات‌های این کشور بدهد.

حالا که کانال گفتگوهای مستقیم میان گروه طالبان و آمریکا به‌رغم افت و خیزهای فراوان در مذاکرات همچنان پا برجاست، منطقی است که چگونگی سیاست‌گذاری جنگ و صلح طالبان را به نتایج مذاکرات پیوند داد. طالبان آمریکایی‌ها را مشتاق خروج می‌بینند و باور دارند گستره‌تر کردن خشونت و جنگ در ولایت‌های افغانستان و حمله به مراکز شهری باعث می‌شود که وزنه آن‌ها در میز مذاکرات سنگینی کند و طرف مقابل حاضر به پرداخت امتیازات بیشتری بشود. از سوی دیگر این گروه دریافته است که ذوق‌زدگی مذاکره کنندگان آمریکایی و خوشبینی بیش از حد آن‌ها به نتایج مذاکرات، جوی سیاسی برای پذیرش طالبان به عنوان یک جریان سیاسی هم‎تراز دولت افغانستان در سطح منطقه و جهان را بیشتر از هر زمانی مساعد کرده است. طالبان این وضع را مدیون هنر دیپلماسی و مذاکرات نیستند، بل‌که آن را موهبتی ناشی از استفاده از تفنگ می‌دانند و مسلما تصور می‌کنند تسلط بر میدان‌های جنگ پیروزی در مذاکرات و سیاست را تضمین می‌کند.

در چند ماه گذشته دفتر سیاسی طالبان در قطر محل رفت و آمد دیپلمات‌های بسیاری از کشورهای منطقه بوده است. وزیر امور خارجه ازبکستان با ملا برادر رئیس هیات طالبان دیدار کرد. چندی بعد نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل متحد در امور افغانستان به دیدار ملا برادر شتافت. آمریکایی‌ها هر از گاهی روزها پشت درهای بسته با هیأت نمایندگی طالبان دیدار می‌کنند. نمایندگان طالبان از مالدیو تا اندونزی و از مسکو تا اسلام‌آباد در سفر هستند. این سطح از مناسبات برای یک گروه وحشت‌آفرین که هنوز رهبران آن بر اساس قطعنامه‌های سازمان ملل متحد حق سفر ندارند، دستاورد قابل ملاحظه‌ای است. بنا بر این رهبری طالبان ضرورتی به آتش‌بس با حکومت افغانستان نمی‌بیند، مگر این که نتایج ششمین دور مذاکرات با ایالات متحده دلگرم کننده و بر اساس محاسبه استراتژیک طالبان و راهنمایان سیاسی آن‌ها در اسلام آباد باشد.

دستاوردهای نظامی طالبان برابر با دستاوردهای سیاسی این گروه نیست. طالبان هرچند مدعی کنترل نزدیک به پنجاه در صد تمامی اراضی افغانستان هستند، اما عملاً هیچ یکی از شهرهای بزرگ یا مراکز ولایتی تحت سلطه این گروه نیست. اکثریت مطلق جمعیت ۳۰ ملیونی افغانستان در مناطقی زندگی می‌کنند که حکومت این کشور بر آن مناطق کنترل دارد. حملات تهاجمی طالبان به مراکز شهری به زودی دفع می‌شود و هر از گاهی که این گروه در جبهه‌های متعارف برابر نیروهای امنیتی افغانستان شکست می‌خورند، بلافاصله موجی از حملات انتحاری، جمعیت غیرنظامیان را نشانه می‌گیرد. این بخشی از راهبرد جنگ طالبان در یک دهه گذشته بوده است. طالبان با این شیوه توان نظامی نیروهای امنیتی افغانستان را کاهش داده‌اند و وضع عمومی جنگ را به مرحله بن بست رسانده‌اند. دوام بن‌بست به نفع طالبان است. طالبان با ادامه این شرایط چند هدف را دنبال می‌کنند: فرسایش نظامی و سیاسی حکومت افغانستان، افزایش ظرفیت سیاسی برای مذاکره و گفتگو و  در نهایت جلوگیری از فروپاشی ساختار نامتمرکز سربازان و فرماندهان این گروه. با این محاسبه آتش‌بس وقتی به نفع طالبان است که دسترسی برابر به این اهداف محتمل‌تر به نظر برسد.