جشنواره تسالونیکی؛ از انقلاب ایران تا چارلی چاپلین افغان

«خندیدن در افغانستان» ساخته آنتا پاپاتاناسیو مستند تازه‌ای است درباره کریم اسیر که به چارلی چاپلین افغانستان معروف است

فیلم خندیدن در افغانستان، زمانی را روایت می‌کند که فیلمساز قصد دارد به افغانستان سفر کند - جشنواره تسالونیکی

بیست‌وپنجمین دوره جشنواره فیلم‌های مستند تسالونیکی که از بزرگ‌ترین جشنواره‌های فیلم مستند جهان محسوب می‌شود، در این شهر بندری با حضور صدها فیلم از سراسر جهان برگزار شد.

«دروازه رویاها» ساخته نگین احمدی نماینده امسال سینمای ایران بود که به طور مستقل تولید شده و حاصل تصویربرداری فیلمساز از سفرش به کوبانی در اوج جنگ با داعش است.

فیلم یک اثر کوچک شخصی است که داستان خود فیلمساز را از یک واقعه تکان‌دهنده روایت می‌کند: جنگیدن دختران کرد در کوبانی با داعش. فیلم از خود فیلمساز در کردستان ایران آغاز می‌شود و تصمیم او به سفر به سوی دیگر مرز: جایی که جنگ با داعش در جریان است و دختران و زنان کرد هم در این مبارزه دست به کار شده‌اند. نگین احمدی با دوربینش به میان آن‌ها می‌رود و سعی دارد تصویری صمیمی از حال و هوای این دختران در محیط جنگی ارائه دهد. او اعتماد چند نفر از آن‌ها را جلب می‌کند و در واقع همین چند شخصیت به شخصیت‌های اصلی فیلم بدل می‌شوند، در حالی که برخی دیگر از نمایش چهره خود در برابر دوربین ابا دارند، چون از انتقام داعش از خانواده‌هایشان می‌ترسند. در نتیجه، هر چند فیلمساز گاه در نمایش تصویر کلی موقعیت کم می‌آورد، اما سعی دارد تصویری شخصی‌تر از شخصیت‌های فیلمش و آمال و آرزوهای آن‌ها ثبت کند، ولی در نهایت، ضعف‌های تکنیکی و سینمایی از اثرگذاری فیلم کم می‌کند.

ایران از نگاه دیگران

«به کوچه خوشبخت» عنوان مستندی است از سریمویه سینگ ، دختری هندی عاشق فرهنگ ایران که عشقش به فروغ فرخزاد و سینمای ایران، پایش را به ایران باز می‌کند. او حاصل این سفر را که عمدتا تصاویری پراکنده‌ای است و به انسجام لازم نمی‌رسد، به شکل یک فیلم مستند ارائه کرده که بیشتر می‌تواند برای مخاطب خارجی جذاب باشد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

او در این راه جعفر پناهی و محمد شیروانی را به جلوی دوربین خودش می‌آورد و درباره موارد مختلفی از جمله سانسور در ایران با آن‌ها حرف می‌زند. دیدار با بازیگر فیلم «بادکنک سفید» پناهی که حالا به جوان رعنایی بدل شده و روبرو شدن پناهی با او از جمله صحنه‌هایی است که برای علاقه‌مندان فیلم‌های پناهی می‌تواند جذاب باشد.

بخش‌هایی چون عمل کردن بینی دختران به فیلم آسیب می‌زند و آن را از هسته اولیه‌اش دور می‌کند، اما فیلمساز برای به روز بودن، در نهایت با اشاره به اتفاق‌های اخیر در ایران و مبارزات زنان برای حقوق اولیه‌‌شان، فیلمش را به پایان می‌رساند.

«میان انقلاب‌ها» ساخته ولاد پتری، فیلمساز رومانیایی، دیگر فیلمی است که ایران را موضوع خود قرار می‌دهد: روایت دو دختر دانشجو در رومانی دهه ۷۰ میلادی؛ یکی ایرانی و یکی رومانیایی. دو دوست که از هم جدا می‌شوند. دختر ایرانی با تب و تاب انقلاب به ایران باز می‌گردد تا به قول خودش سهمی در این حرکت داشته باشد، اما رفته‌رفته می‌فهمیم که آرمان‌های او به رویاهای توخالی بدل شده‌اند و خیلی زود انقلابیون پدر او را دستگیر می‌کنند.

فیلم در قالب نامه‌های این دو نفر به زبان رومانیایی پیش می‌رود و دستمایه‌ای فراهم می‌شود برای مقایسه دو انقلاب رومانی و ایران. هر چه انقلاب رومانی به سمت و سوی آزادی سوق پیدا می‌کند، انقلاب ایران برعکس به قهقرا می‌رود و اواخر فیلم با خبری نشدن از دختر ایرانی در دهه ۶۰ شمسی، می‌فهمیم که احتمالا دستگیر و اعدام شده است.

فیلم کاملا بر اساس فیلم‌ها و تصاویر آرشیوی ساخته شده و بیشتر تصاویر مربوط به ایران از فیلم «تاز‌ه‌نفس‌ها» ساخته کیانوش عیاری وام گرفته شده است.

در بخش مرور فیلم‌های قدیمی، «طلاق به سبک ایرانی» ساخته کیم لانگینوتو و زیبا میرحسینی به نمایش درآمد که تصویری از موقعیت زنان در جامعه ایران دهه ۷۰ ارائه می‌دهد که قابل تعمیم به امروز است.

از چارلی چاپلین افغان تا ورنر هرتزوگ

«خندیدن در افغانستان» ساخته آنتا پاپاتاناسیو مستند تازه‌ای است درباره کریم اسیر که به چارلی چاپلین افغانستان معروف است. فیلم زمانی را روایت می‌کند که فیلمساز قصد دارد به افغانستان سفر کند، اما طالبان قدرت را در دست می‌گیرند و اسیر به‌دلیل مصاحبه با بی‌بی‌سی و همین‌طور «رواج یک شخصیت غربی» (چاپلین) به مرگ تهدید می‌شود. تلاش فیلمساز برای خارج کردن او از افعانستان روایت فیلم را شکل می‌دهد.

اما آخرین ساخته فیلمساز شناخته‌شده جهانی، ورنر هرتزوگ، هم در جشنواره امسال حاضر بود. هرتزوگ در تازه‌ترین فیلمش با عنوان «تالار اندیشه»، به کارکردها و چگونگی عملکرد مغر انسان می‌پردازد و در این راه با متخصصان و دانشمندان مختلفی گفت‌وگو می‌کند تا به سوالات جذابی برسد: اینکه می‌توان از کارکرد مغز رمزگشایی کرد و آیا روزی می‌رسد که دیگران بتوانند فکر طرف مقابل را ببینند و برای مثال در تالار سینما جمع شوند و فیلمی را که کارگردان در ذهنش ساخته و فیلمبرداری نکرده، ببینند؟ سوال جالبی است که البته هرتزوگ در فیلم به پاسخ مشخصی برای آن نمی‌رسد. فیلم هر چه جلوتر می‌رود پیچیده‌تر - و با اشاره به دستکاری در مغز، گاه ترسناک‌تر- می‌شود، با توضیحات تخصصی که گاه خود هرتزوگ هم در میانه کار با صدای روی تصویر وارد می‌شود و می‌گوید که از این توضیحات متخصصان چیزی سر در نیاورده است!

بیشتر از فیلم