اشکالات تصمیم ترامپ در مورد اخوان المسلمین

ظاهراً عزم دونالد ترامپ مبنی بر قرار دادن اخوان المسلمین در فهرست گروه‌های تروریستی، به‌رغم مخالفت برخی از مقام‌های پنتاگون و وزارت خارجه آمریکا، همچنان پابرجاست و احتمال می‌رود دولت او به زودی بزرگترین جنبش اسلامی در خارومیانه را  در ردیف گروه‌هایی چون القاعده، حماس، حزب الله، الشباب، بوکوحرام و … تروریستی اعلام‌کند. تصمیم دونالد ترامپ اشکالات حقوقی و سیاسی فراوانی دارد. پی‌آمدهای قرار دادن اخوان المسلین در فهرست گروه‌های تروریستی، مناسبات ایالات متحده با جهان عرب - به ویژه با کشورهایی که شاخه‌هایی از اخوان مسلمین عملا بخشی از ساز و کار دموکراتیک در آن‌جا هستند- را خدشه‌دار می‌کند؛ به اسلامگرا‌های تندرو مجوز ستیزه‌جویی و سربازگیری می‌دهد و از همه مهم‌تر دیدگاه استعماری و تقلیل‌گرایانه "برخورد تمدن‌ها" را به‌عنوان روایت مسلط در گفتمان جهانی اسلام و غرب بسط می‌دهد.

اشکال حقوقی

‎ براساس بند ۲۱۹ لایحه شهروندی و مهاجرت آمریکا مصوب ۱۹۶۵، داشتن سه ویژگی برای قرار دادن گروه‌ها در فهرست سازمان‌های تروریستی الزامی‌ است. گروه باید خارجی باشد؛ در فعالیت‌های تروریستی دخیل باشد و دخالت گروه در فعالیت‌های تروریستی امنیت شهروندان و امنیت ملی آمریکا، مانند منافع اقتصادی، دفاعی و روابط خارجی این کشور را تهدید کند. در صورت قرار گرفتن گروه‌ها در این فهرست، شهروندان و افراد تحت قیمومیت قضایی ایالات متحده نمی‌توانند به صورت آگاهانه امکانات و حمایت‌های مالی و غیر مالی برای این گروه‌ها فراهم کنند. افراد مرتبط به این گروه‌ها حق ورود به آمریکا را ندارند و در شرایط خاصی افراد وابسته به این گروه‌ها در معرض اخراج اجباری از قلمرو آمریکا قرار می‌گیرند. مالکیت و منابع مالی چنین گروه‌هایی از سوی وزارت خزانه‌داری آمریکا ضبط و مصادره می‌شود. همچنین بر اساس این لایحه سایر مجازات‌ها و تحریم‌های اقتصادی نیز می‎تواند قابل اجرا باشد. خارج کردن نام گروه‌ها از این فهرست از صلاحیت‎های وزیر خارجه آمریکاست.

به استثنای ویژگی نخست، دو مشخصه دیگر در مورد اخوان المسملین صدق نمی‌کند. تردیدی وجود ندارد که اخوان المسلمین برای دولت آمریکا یک گروه خارجی است. این گروه در مصر و در پاسخ به سیاست‎های استعماری بریتانیا در اوایل قرن بیست شکل گرفت و سپس راه خود را به متن مناسبات سیاسی و اجتماعی مصر و تقریباً اکثر کشورهای خاورمیانه، از مراکش تا افغانستان باز کرد. فعالیت‌های سیاسی این گروه در مصر به استثنای چند مورد که آن هم از سوی رهبری اخوان المسلمین مورد تأیید قرار نگرفت، هیچگاه خشونت‌آمیز نبوده است. حسن البنا، بنیان گذار این جریان خود را یک موعظه‌گر می‌دانست و هوادران‌اش را از شورشگری و خشونت بر حذر می‌داشت. شماری از رهبران القاعده مانند ایمن الظواهری که اهل مصر است، به دلیل سیاست پرهیز از خشونت اخوان المسلمین، راه خود را از این حزب جدا کرد و‌ همراه با اسامه بن لادن سازمان القاعده را بنیان نهاد.

تحلیل‌گران و ناظران خاورمیانه اتفاق نظر دارند که هسته مرکزی جنبش اخوان المسلمین در مصر، در طول تاریخ مبارزات سیاسی خود متوسل به اَعمال تروریستی نشده است و از همه مهم‌‎تر فعالیت سیاسی این حزب تهدیدی را متوجه شهروندان و منافع دفاعی، اقتصادی و روابط خارجی آمریکا نکرده است. بنا براین تصمیم قرار دادن احتمالی اخوان المسلمین در فهرست گروه‌های تروریستی وزارت خارجه آمریکا، بیشتر از این که به دلیل ماهیت و چگونگی فعالیت این جریان سیاسی باشد، متأثر از دیدگاه‎های سیاسی متحدان دولت دونالد ترامپ مانند ژنرال فتاح السیسی، دیکتاتور نظامی مصر، محمد بن سلمان، ولیعهد پادشاهی عربستان و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل است. بر اساس خوانش و تفسیر غیرجانبدارانه، اَعمال مرتبط به گروه‎های تروریستی خارجی در لایحه شهروندی و مهاجرت آمریکا، اخوان المسلمین شرایط حقوقی قرار گرفتن در فهرست گروه‌های تروریستی را ندارد. قرار دادن اخوان المسلمین در این فهرست، مناسبات آمریکا با ترکیه، اردن، مراکش و شماری از کشورهایی که شاخه‌های اخوان المسلمین در آن فعالیت سیاسی دارند را خدشه دار می‌سازد.

اشکال سیاسی

اخوان المسلمین به‌رغم سرکوب و استبداد دیکتاتوری‌های نظامی مصر، همچنان متعهد به مبارزه مسالمت‌آمیز سیاسی است. در راه اندازی "بهار عربی" نقش اساسی داشت و با آرای مردم مصر نخستین حکومت دموکراتیک در این کشور را تشکیل داد. محتمل‌ترین تأثیر قرار دادن اخوان در فهرست گروه‌های تروریستی افزایش خشونت‌ها در مصر خواهد بود. السیسی به تصمیم دولت ترامپ به عنوان مجوزی برای سرکوب نگاه خواهد کرد و تمامی موانع سیاسی برای حضور مادام العمر خود در قدرت را از میان بر خواهد داشت. این امتیاز بزرگی به السیسی خواهد بود. در دراز مدت اما نه السیسی و نه مصر، هیچ یک از پی‌آمدهای خونین این تصمیم بهره‌ای نخواهند برد. موج تازه خشونت و سرکوب علیه رهبری و اعضای اخوان المسلمین، بر زخم‎های تاریخی این حزب نمک خواهد پاشید و آن‌ها را متقاعد خواهد ساخت که توسل به خشونت و دادخواهی، با ابزار و روش‌های خشن، تنها راه ممکن برای تغییر وضعیت است. اخوان المسلمین برخلاف گروه‌های تندرو و وحشت‌آفرین اسلامگرا، همچون القاعده یا الشباب، یک مجموعه منزوی و کوچک نیست. در بسیاری از کشورهای خاورمیانه شاخه‌های سیاسی و فکری از این حزب بخشی از جریان اصلی سیاست و حکومت هستند و قواعد بازی دموکراتیک در عرصه سیاسی را پذیرفته‌اند و ایالات متحده با دولت‌های این کشورها پیمان‌های سیاسی و نظامی دارد. ترکیه، اردن، مراکش و تونس نمونه‌هایی از این کشورها هستند.

پی‌آمدهای تروریست خواندن اخوان المسلمین بر گفتمان کلان جهان اسلام و غرب نیز تاثیر سوء خواهد داشت. هم اکنون گروه‌های وحشت‌آفرین اسلامگرا و ملی گرایان افراطی در غرب، با توجیه خشونت، زیر نام ادیان و تمدن‌ها، در تلاش‌اند دورنمای صلح و آشتی جهانی را گروگان بگیرند و دولت‌ها را وادار کنند تا ناخودآگاه با کین توزی و دشمن‌تراشی نظم زندگی صلح آمیز ملیون‌ها انسان در جوامع دین باور را برهم بزنند. این تصمیم و تلاش‌هایی این چنین، که بر بنیاد خیراندیشی و عقلانیت استوار نیست، دقیقاً بخشی از عملی شدن دیدگاه استعماری و توسعه‌طلبانه نظریه پردازان "برخورد تمدن‎‌ها" از ساموئل هانتینگتون تا برنارد لویس است.