چین چگونه از تنگنای محدودیت‌های افراط‌گرایی کمونیستی عبور کرد؟

آغاز ماجرای تحول چین تا حد زیادی به روند تحولات ما در عربستان سعودی و برخی از کشورهای عربی شباهت دارد

چین با دورانداختن ردای افراط‌گرایی کمونیستی، شروع به تبدیل‌شدن به دولتی مدرن و عملگرا کرد-Noel CELIS/ AFP

چین در تاریخ معاصرش با چالش بزرگی مواجه شد که ماهیت آن با وضعیت کنونی کشورهای منطقه شباهت زیادی دارد. مردم چین دوره سختی از افراط‌گرایی را سپری کردند و رنج بسیاری را متحمل شدند، اما در رهایی از تنگنای محدویت‌های «افراط‌گرایی ایدئولوژیک» که به‌دروغ عنوان «انقلاب فرهنگی» بر آن نهاده شده بود، از ما پیشی گرفتند.

در واقع، انقلاب فرهنگی مصداق افراط‌گرایی ایدئولوژیک بود که بیش از یک دهه چرخه پیشرفت کشور را مختل و ثبات و توسعه آن را تهدید کرد. اما مردم چین سرانجام در یک روز آفتابی با خبرهای خوشحال‌کننده از خواب بیدار شدند، زیرا راهبران چین تصمیم گرفتند کشور را از شر افراط‌گرایی و افراط‌گرایان آزاد کنند؛ همین بود که چین با دورانداختن ردای افراط‌گرایی کمونیستی، شروع به تبدیل‌شدن به دولتی مدرن و عملگرا کرد که پیشاهنگ آن اقتصاد و هدف آن، توسعه کشور، خدمت به ملت و فراهم‌کردن نیازهای شهروندان بود. این نظام نوین دیگر به دیدگاه معدود افرادی که خود در گذشته زندگی می‌کردند و از همنوایی با حال منتفر بودند، وابستگی نداشت.

این آزمون بزرگ به‌دلیل شباهتش با وضعیت کشورهای منطقه، ارزش بسیاری برای بررسی و مطالعه دارد. همان‌گونه که امروز ما در راستای پیشرفت و توسعه گام بر می‌داریم، چین نیز دیروز خود را از حالت خفگی و مرگ آهسته نجات داد؛ نخست حرکتش را به‌سمت گشودگی و بهبودی آغاز کرد، سپس برای کسب رتبه برتر در سطح جهانی، به رقابت با ابرقدرت‌ها پرداخت. گذر از مرحله تندروی، باعث شد چین شکست و قحطی را پشت سر گذارد و در عرصه‌های مختلف نوآوری و خلاقیت در سطح بین‌المللی به رقابت پردازد و با توسعه و ترقی و عرضه روزافزن تولیدات پیشرفته در بازارهای جهانی، همگان را شگفت‌زده کند. تردیدی نیست که اگر چین به محدویت‌های افراط‌گرایی ایدئولوژیک تحمیل‌شده پایان نمی‌داد، امروز هرگز آن را در جایگاه عظیم پیشرفت و قدرت نمی‌‌دیدیم. البته چین اندیشه کمونیستی را رها نکرد، بلکه آن را در جایگاه فراخورش قرار داد، نه در همه جا.

آغاز ماجرای تحول چین تا حد زیادی به روند تحولات ما در عربستان سعودی و برخی از کشورهای عربی شباهت دارد. چین فعالیت محتسبان و نگهبانان اندیشه کمونیستی را متوقف کرد؛ این یک واقعیت تاریخی است و من هرگز در آن اغراق و گزافه‌گویی نکرده‌ام. سپس برنامه‌های درسی را مورد بازنگری و افراط‌زدایی قرار داد و بدون اینکه مردم را در گروه‌های مختلف ایدئولوژیکی دسته‌بندی کند، درها را به‌روی همگان گشود و مدارس حزبی به موسسه‌های هنری و فنی تبدیل شدند. حفظ ایدئولوژی کمونیستی دیگر به‌عنوان مرجع باقی نماند و جای آن به تحقیقات و پژوهش‌های علمی داده شد. شهروندان چین اجازه یافتند براساس سلیقه و ذوق خود به موسیقی، آن‌گونه که می‌خواهند آواز بخوانند و پایکوبی کنند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

بعدها، میلیون‌ها شهروند چینی وارد روند توسعه و ترقی شدند که نتایج آن امروز در عرصه‌های مختلف مشهود است. افراط‌گرایان ناپدید شدند و گفتمان آن‌ها که مبتنی‌بر انحصار حقیقت و نفرت از دیگران بود، نیز به تاریخ پیوست. آن‌ها پیش‌تر همه مخالفان را به وابستگی با امپریالیسم و واپس‌گرایی متهم می‌کردند و آنان را خارج از فرقه کمونیستی می‌دانستند؛ درست همان‌گونه که امروز در منطقه ما هر روشنفکر را غرب‌گرا، نوگرا و سکولار می‌نامند. در چین مسئولان دولتی از مداخله در زندگی اجتماعی مردم و تحمیل پوشیدن لباسی مشخص خودداری کردند، درحالی‌که پیش از آن، سبک زندگی بر مردم تحمیل می‌شد تا جامعه چین از سایر ملت‌های جهان متمایز باشد و در بازارهای چین جز پیراهن‌های نیم‌آستین هم‌شکل، لباس دیگری فروخته نمی‌شد.

افراط‌گرایان کمونیست، دانش‌آموزان خود را به حمله به معلمان، سوزاندن کتابخانه‌ها، تخریب آثار نگهداری‌شده در موزه‌ها و تعقیب بزرگان محلی در شهرها و روستاها تشویق می‌کردند. آن‌ها در خیابان‌ها راهپیمایی می‌کردند و در بلندگوها علیه کمونیسم بزرگ و امپریالیسم نفرت‌انگیز شعار می‌دادند و حتی مسئولانی که از دستوراتشان سرپیچی می‌کردند را با طناب می‌بستند و جلو چشم مردم در خیابان‌ها مورد تحقیر و اهانت قرار می‌دادند.

افراط‌گرایان یادشده، هرکه را که بتوان بورژوازی یا فئودال تلقی کرد، به نابودی می‌کشاندند و هر فردی را که در غرب تحصیل می‌کرد یا بخشی از زندگی‌اش در آنجا سپری شده بود، هدف مبارزه می‌دانستند. هیچ فردی در همان عصر از ظلم و ستم آن‌ها در امان نبود. نام‌های خیابان‌ها و میدان‌های شهرها را تغییر می‌دادند و نام‌های دیگری را جایگزین می‌کردند که الهام‌بخش اندیشه «انقلاب فرهنگی» آن‌ها باشد.

اما پس از حذف آن‌ها، نمادهای شهری به‌سرعت به زمان قبل از افراط‌گرایی کمونیستی بازگردانده شد. البته چین افزون بر گفتمان روشنفکری افراطی، بیش از یک دهه را در تاریکی به‌سر برد و با گذشت هر روز، به‌سمت آشفتگی و هرج‌ومرج پیش می‌رفت. کسانی‌ که درک این مرحله دشوار موسوم به «انقلاب فرهنگی» برایشان مشکل است، می‌توانند کتاب «قوهای وحشی» اثر جان چانگ را مطالعه کنند. این رمان حکایت سه زن و سه نسل را بیان می‌کند و در آخر به ذکر جزئیاتی می‌پردازد که به‌شدت وحشتناک و دردآور است.

البته درک سختی‌هایی که مردم چین ازسر گذرانده‌اند و رنج‌های بی‌پایانی که از دست افراط‌گرایان کمونیست کشیده‌اند برای ما دشوار نیست، به‌ویژه اینکه در این اواخر، بسیاری از کشورهای اسلامی با چنان تندروی و افراط‌گرایی مذهبی روبه‌رو شده‌اند که منجربه ظهور پدیده تروریسم، درگیری و هرج‌ومرج شد و حتی جوامعی که از خشونت در امان ماندند را نیز گرفتار چالش افراط‌گرایی فکری کرد.

برگرفته از روزنامه الشرق‌الاوسط

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه