نقش جرد کوشنر در جهت‌دهی به سیاست‌های‌ خاورمیانه‌ای ترامپ

کوشنر در بخشی از کتابش به طرح صلح بین اعراب و اسرائیل می‌پردازد و توضیح می‌دهد که چگونه سعی کرد هر دو طرف را به پذیرش این طرح متقاعد کند

جرد کوشنر فردی آرام و ساکت است و بیشتر از اینکه صحبت کند، به سخنان دیگران گوش فرا می‌دهد - AFP

جرد کوشنر به پدرزنش، دونالد ترامپ هیچ شباهتی ندارد. او فردی آرام و ساکت است و بیشتر از اینکه صحبت کند، به سخنان دیگران گوش فرا می‌دهد. اعتقاد بر این است که او مغز متفکر نخستین مبارزات انتخاباتی بود که در آن ترامپ به پیروزی رسید و این پیروزی چنان رویداد شگفت‌انگیزی بود که هیچ‌کس وقوع آن را تصور نمی‌کرد.

البته ترامپ فاقد تدبیر و درایت رسمی و اجتماعی است اما در استدلال، دادن شعارهای انتخاباتی و ظاهرشدن به عنوان یک رهبر کاریزماتیک توانایی بسیاری دارد و به همین دلیل، به‌رغم اینکه با دنیای سیاست بیگانه بود و از خارج چارچوب حزب جمهوری‌خواه وارد کارزار انتخاباتی شد، توانست در نخستین رقابت انتخاباتی پیروز شود.

من بخش‌هایی از کتاب کوشنر به نام «گسست تاریخ» را خواندم که درباره زندگی‌ او در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ است و در عین حال، به طور ویژه‌ای به مسائل منطقه خاورمیانه پرداخته است. اهمیت کتاب در این است که نویسنده آن دست راست ترامپ و طراح اصلی سیاست‌های او بود.

پس از اعلام پیروزی ترامپ، کشورهای عربی بلافاصله به دلایل مختلفی ابراز نگرانی کردند. انتقاد مکرر ترامپ از عربستان سعودی و تهدیدش به خارج کردن نیروهای آمریکایی از منطقه خلیج فارس برای همه مایه حیرت و تعجب بود. سخنان تند او درباره مسلمانان به عنوان دشمن و تهدیدهای او علیه شماری از حکومت‌های اسلامی باعث شد که برخی پیروزی ترامپ را با پیشگویی «برخورد تمدن‌ها» ساموئل هانتینگتون پیوند دهند.

در واقع، آنچه داماد ترامپ در کتاب زندگی‌نامه‌اش درباره چگونگی تلاش‌هایش برای برطرف کردن پیامدهای منفی اظهارات دونالد ترامپ در کارزارهایی انتخاباتی، نوشته، عملا شگفت‌انگیز است. جالب اینجا است که همین جوان یهودی (جرد کوشنر) بود که رئیس‌جمهوری منتخب را متقاعد کرد به عربستان سعودی، به عنوان رهبر گروه کشورهای اسلامی، نزدیک شود و در گفتمان سیاسی خود بازنگری کند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

ریاض نیز هم‌رای با کوشنر، یک گام به جلو برداشت و پیشنهاد کرد آیا بهتر نیست که ترامپ به جای دشمنی با یک میلیارد مسلمان و ۵۰ کشور اسلامی در جهان، با آن‌ها روابطی برقرار کند که به نفع هر دو طرف باشد؟ به این ترتیب، ریاض میزبان نخستین اجلاس سران کشورهای اسلامی و آمریکا شد و دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، در نخستین سفر خارجی‌ خود به پایتخت عربستان سعودی رفت. این در حالی است که پیش از این، هرگز چنین جمع بزرگی از سران کشورهای اسلامی با هیچ‌یک از روسای‌جمهوری آمریکا زیر یک سقف دیدار نکرده بودند.

 در این کتاب آمده است که چگونه تیلرسون، وزیر خارجه پیشین، به کوشنر هشدار می‌دهد که با سفر به عربستان سعودی و برنامه نشست با سران کشورهای اسلامی مخالف است. تیلرسون می‌گفت: «مراقب باشید و به سعودی‌ها اعتماد نکنید؛ زیرا آن‌ها به وعده خود عمل نمی‌کنند.» با این حال، این نشست یکی از برجسته‌ترین اقدام‌ها و دستاوردهای ترامپ در سیاست خارجی او به شمار می‌رود.

تردیدی نیست که ترامپ در آمریکا مخالفان بسیاری دارد که او را سوژه شوخی و انتقاد قرار می‌دهند و به نژادپرستی، شوونیسم و ​​پرخاشگری متهمش می‌کنند. حقیقت این است که ترامپ با هیچ‌یک از ۴۴ رئیس‌جمهوری که در آمریکا حکومت کرد‌ه‌اند، شباهتی ندارد. او کم‌وکاستی‌های خود را دارد، فاقد تجربه و درایت سیاسی است، در برخورد با مسائل بحث‌برانگیز، رویکرد درستی ندارد و فردی فوق‌العاده احساساتی است. با این حال، او همچنان یکی از محبوب‌ترین و قدرتمندترین روسای‌جمهوری آمریکا محسوب می‌شود.

ترامپ به‌رغم تلاش‌هایی که مخالفان و حتی برخی از اعضای حزب جمهوری‌خواه برای جلوگیری از پیشرفت او انجام دادند، تا به امروز به عنوان یک چهره سیاسی سرسخت باقی مانده است. بنابراین دشوار است که کسی بتواند ترامپ را ساکت کند و مانع پیشرفت‌های روزافزون سیاسی او شود یا بتواند صدای بلند و پرطنین این مرد تنومند و چهارشانه را که بیش از ۵۷ هزار پیام تحریک‌آمیز در توییتر منتشر کرد تا حساب کاربری معلق شد، خاموش کند.

البته برخی از مطالبی که علیه او گفته می‌شود، درست و برخی دیگر نادرست است. روابط ترامپ با آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار و ائتلاف با آن‌ها ادعاهای نژادپرستی و دشمنی با دیگران را که به او نسبت داده می‌شود، رد می‌کند؛ علاوه بر این، شوهر دختر بزرگ ترامپ فردی یهودی، شوهر دختر دیگر او لبنانی و همسرش، ملانیا، یوگسلاو است و روابط ترامپ با برتری‌طلبان سفیدپوست را می‌توان بخشی از الزام‌های ائتلاف‌های سیاسی او دانست.

در بخشی دیگری از این کتاب، کوشنر به طرح صلح بین اعراب و اسرائیل می‌پردازد و توضیح می‌دهد که چگونه سعی کرد هر دو طرف را به پذیرش این طرح متقاعد کند. به‌ویژه اینکه طرح او ترکیبی از حقوق و منافع دو طرف بود. البته چالش اصلی این بود که کوشنر از تاریخچه شکست طرح‌های قبلی صلح آگاهی نداشت و نمی‌دانست که صلح برای بخشی از فلسطینی‌ها، اعراب و اسرائیلی‌ها واژه‌ای مشکوک و منفور است و به همین دلیل آن‌ها سادات و رابین، دو رهبری را که در ایجاد آشتی بین اعراب و اسرائیل نقش چشمگیری داشتند، به قتل رساندند.

فلسطینی‌ها همه فرصت‌ها را به دو دلیل اصلی هدر دادند؛ آن‌ها «حق» را مقدس دانستند و به دیگران اجازه دادند که از آن‌ها به عنوان مهره‌ای علیه مذاکره برای اهداف خود بهره‌برداری کنند. همین بود که صدام حسین، حافظ الاسد و معمر قذافی توانستند آن‌ها را استثمار کنند.

البته پیش از آنکه کوشنر پروژه خود را آغاز کند، آن‌ها به‌شدت این پروژه حمله کردند و آن را با شکست روبرو کردند؛ در نتیجه، این طرح صلح نیز مانند طرح‌های قبلی به نفع برنامه‌های رژیم ایران و گروه‌های مذهبی افراطی داعش و اخوان به فروپاشی سوق داده شد.

برگرفته از روزنامه الشرق‌الاوسط

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه