چهار دهه برخورد امنیتی و قضایی با سینماگران ایرانی؛ از بی‌تفاوتی تا اتحاد

مرحله جدید برخورد با هنرمندان از چند هفته پیش با دستگیری سه مستندساز زن آغاز شد

جمهوری اسلامی یک نسل از سینماگران مطرح ایران را قربانی و سپس سینمایی ایجاد کرد که یادآور دوران پیشین نباشد_ AFP

بازداشت جعفر پناهی، محمد رسول‌اف و مصطفی آل احمد، کارگردانان مستقل ایرانی نه‌تنها با سکوت همکارانشان مواجه نشده، بلکه اعتراض برخی افراد سرشناس با عقاید گوناگون را هم برانگیخته است.

بازداشت سینماگران ایرانی در جمهوری اسلامی اتفاق عجیب و بی‌سابقه‌ای نیست. از خصومت انقلابیون سال ۱۳۵۷ با چهره‌های مشهور سینمای قبل از انقلاب گرفته تا بازداشت سه فیلمساز شناخته‌ شده در سال ۱۴۰۱، حکومت ایران در ۴۴ سال اخیر نشان داد که برخورد امنیتی و فضایی با این افراد را مطلقا خط قرمز خود نمی‌داند.

با این حال دستگیری محمد رسول‌اف، مصطفی آل احمد و سپس جعفر پناهی نه فقط برای برگزارکنندگان جشنواره برلین «بهت‌آور» بود که حتی سینماگران و روزنامه‌نگاران آشنا به رفتار حکومت در داخل ایران را هم غافلگیر کرد.

رسول‌اف و آل احمد به بهانه تهیه، انتشار و جمع کردن امضا برای بیانیه «تفنگت را زمین بگذار» که واکنشی به سرکوب مردم آبادان بعد از اعتراض به ریزش ساختمان متروپل بود، حدود دو ماه بعد از آن حوادث، بازداشت شدند.

جعفر پناهی هم به گفته همسرش، یک روز بعد وقتی همراه با عده‌ای برای پیگیری وضعیت این دو فیلمساز به دادسرای مستقر در زندان اوین رفته بود، همان‌جا دستگیر و به زندان منتقل شد.

این شیوه برخورد با سه کارگردان سینما که دو تن از آن‌ها پیش‌تر جوایز بین‌المللی مهمی از جشنواره‌های کن، برلین و ونیز گرفته‌اند، حتی با استانداردهای جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر هم کم‌سابقه است.

سران حکومت از یک سو از پیشرفت و رفع مشکلات و موفقیت در مقاومت علیه «استکبار» دم می‌زنند و از سوی دیگر، در واکنش به تلاطم‌های اجتماعی و اقتصادی اخیر، این‌چنین شتاب‌زده و خشم‌آلود هنرمندانی را به اسارت می‌گیرند که جز انتقاد از رویه‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کاری نکرده‌اند.

از احضار به اوین تا بازداشت در اوین

اتفاقی که برای جعفر پناهی رخ داد و بعد از مراجعه به زندان اوین اجازه خروج نیافت، یادآور مجموعه احضارهای ماه‌های بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ است. در آن دوران، بازیگران مشهور سینما به این مکان احضار و بازجویی می‌شدند.

منوچهر وثوق، یکی از ستاره‌های سینمای پیش از انقلاب، در مصاحبه‌ای پیش از درگذشتش، روزی را روایت کرد که همراه با بازیگرانی مانند فروزان، مرتضی عقیلی، همایون و غلامرضا سرکوب به زندان اوین رفت، در زیرزمین بازجویی شد و بعد از اخذ تعهد و دادن تضمین چند میلیون تومانی، همراه با سایرین آزاد شد.

او در این مصاحبه گفت که وقتی محمد محمدی‌گیلانی او و سایر بازیگران را دید، به آن‌ها لقب «ملاعین» (ملعون‌ها) داد، ولی در نهایت آن‌ها آزاد و البته بعد از مدتی فعالیتشان ممنوع شد. البته در فضای مخوف آن سال‌ها، برخی دیگر از بازیگران سرشناس با برخوردهای تندتری مواجه شدند.

به عنوان مثال برای فرشته جنابی پرونده قضایی تشکیل شد و حتی این شایعه وجود داشت که برایش حکم اعدام هم صادر و سپس لغو شد. او درنهایت مانند بسیاری از هنرپیشه‌های زن سینما در دوران سابق، به کنج عزلت تبعید شد.

حتی در فضای تند انقلابی آن دوران هم که این بازیگران نماد «طاغوت» به شمار می‌رفتند، برخوردهای قضایی و امنیتی بیشتر برای اطمینان از حضور نیافتن آن‌ها در صحنه عمومی و حذفشان از خاطرات مردم انجام می‌شد.

اغلب این چهره‌های سرشناس که بخشی از تاریخ سینمای ایران را شکل داده بودند، در داخل یا خارج از ایران فراموش شدند و عده‌ای از آن‌ها به شکل غم‌انگیزی درگذشتند.

در واقع، جمهوری اسلامی یک نسل از سینماگران مطرح ایران را قربانی و سپس سینمایی ایجاد کرد که یادآور دوران پیشین نباشد. به گفته محمد بهشتی، یکی از معماران سینمای بعد از انقلاب، تمام مصادیق سینمای قبل از انقلاب باید «پاک» می‌شدند و با ممنوعیت فعالیت آن‌ها، دیگر تصویرشان دیده نمی‌شد.

هرچند این پاکسازی گسترده با بی‌تفاوتی و انفعال همکاران و هم‌صنفان این چهره‌های مغضوب حکومت همراه بود، عبرت‌آموز اینکه مشکل حکومت با سینما و سینماگران حل نشد. طی دهه‌های بعد، تقریبا تمامی سینماگرانی که با ممنوعیت، توقیف آثار، تبعید خودخواسته یا برخورد فضایی و امنیتی مواجه شدند، از نسل سینماگران بعد از انقلاب بودند.

از محسن مخملباف که یکی از تندروترین سینماگران انقلابی دهه ۱۳۶۰ بود و مجبور به ترک ایران شد گرفته تا فیلمسازانی مانند جعفر پناهی، بهمن قبادی، محمد رسول‌اف و محمد نوری‌زاد. همه این فیلمسازان ظاهرا دست‌پرورده نظام اسلامی بودند، اما به‌تدریج به چهره‌های منتقد تبدیل شدند.

از انتخابات ۱۳۸۸ تا اعتراض‌های ۱۴۰۱

جعفر پناهی و محمد رسول‌اف نخستین بار در سال ۱۳۸۸ بازداشت شدند. ابتدا پناهی که برای بزرگداشت چهلمین روز کشته شدن معترضان به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری آن سال همراه به تعداد دیگری از هنرمندان به بهشت زهرا رفته بود، دستگیر و بعد از چند روز آزاد شد.

در زمستان همان سال او و رسول‌اف که در حال ساخت فیلمی درباره وقایع بعد از انتخابات بودند، با هجوم ماموران امنیتی بازداشت شدند و سلسله برخوردهای قضایی با آن‌ها آغاز شد که به صدور حکم زندان برای هردو انجامید؛ هرچند این احکام اجرا نشدند و فقط به شکل متناوب ممنوعیت خروج از کشور را سبب شدند.

جعفر پناهی به شش سال زندان و ۲۰ سال محرومیت از فیلمسازی و فیلمنامه‌نویسی، محرومیت از سفر به خارج از ایران و ممنوعیت از هر نوع مصاحبه با رسانه‌ها محکوم شد و حکم رسول‌اف یک سال زندان بود. البته رسول‌اف بعد از ساخت فیلم «لرد»، با برخورد سازمان اطلاعات سپاه مواجه و در سال ۱۳۹۸، حکم یک سال زندان به او ابلاغ شد که اجرایش به تاخیر افتاد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در همه این سال‌ها و به‌رغم احکام ممنوعیت، این دو فیلمساز چند اثر سینمایی زیرزمینی در ایران ساختند و با همین فیلم‌ها، از جشنواره‌های کن و برلین جوایز مهمی گرفتند و نزد برگزارکنندگان این رویدادهای سینمایی به نماد مقاومت هنرمندان در برابر حکومت خودکامه تبدیل شدند. در واقع برخوردهای قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی نه‌تنها صدای آن‌ها را خاموش نکرد که باعث شد آوازه آن‌ها در سینمای جهان بیشتر هم بشود.

اما وجه اشتراک برخورد اخیر با آنچه در سال ۱۳۸۸ رخ داد، شرایط غیرعادی حاکم بر ایران است. موج اعتراضی بعد از انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری، هنرمندان را با تصمیم رهبر جمهوری اسلامی در حمایت از محمود احمدی‌نژاد در تقابل آشکار قرار داد. چهره‌های دیگری مانند مهتاب نصیرپور، مهناز محمدی و محمد نوری‌زاد هم در همان ماه‌ها بازداشت شدند.

با این حال به نظر می‌رسد آنچه در سال ۱۴۰۱ در ایران می‌گذرد، از نظر دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی بحرانی عمیق‌تر از سال ۱۳۸۸ است. این بار پای اعتراض به وضعیت اقتصادی و البته مخالفت گسترده با گسترش دامنه فعالیت گشت ارشاد و مطالبه حجاب اختیاری بین زنان هم در میان است.

تجربه نشان می‌دهد هر بار بحران‌هایی از این دست رخ می‌دهد، نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی علاوه بر برخورد با فعالان سیاسی، سراغ هنرمندان مستقل یا معترض هم می‌روند و با اتهام‌هایی مانند اقدام علیه امنیت ملی آن‌ها را به بند می‌کشند.

فاز جدید چنین برخوردهایی از چند هفته پیش با دستگیری سه مستندساز زن آغاز شد و در آستانه ۲۱ تیر که قرار است زنان در قالب ایده «حجاب بی‌حجاب»، مخالفت خود با حجاب اجباری را در سطح خیابان‌ها علنی کنند، سه فیلمساز شناخته‌ شده بازداشت شده‌اند.

اگر تلاش این نهادها ایجاد فضای رعب و وحشت بین سینماگران در میانه این تحولات بوده باشد، آن‌ها شکست خورده‌اند. در واکنش به بازداشت محمد رسول‌اف و مصطفی آل احمد، سینماگران بیانیه‌ای منتشر و در آن، آزادی فوری و بی‌قیدوشرط آن‌ها را درخواست کردند.

بعد از دستگیری جعفر پناهی، تعداد بیشتری از چهره‌های سرشناس امضای خود را پای بیانیه گذاشتند و حالا از بهرام بیضایی گرفته تا اصغر فرهادی، از ترانه علیدوستی تا فاطمه معتمدآریا و چندصد سینماگر دیگر مخالفت خود را با این اقدام ابراز کرده‌اند.

تنوع اسامی امضاکنندگان نشان می‌دهد که ایجاد فشار و محدودیت همیشه کارساز نیست. هرچند بدنه سینمای ایران که به اکران و گیشه متکی است، تحت تاثیر سانسور و رانت و پول‌های مشکوک و حضور نهادهای امنیتی و نظامی به عنوان سرمایه‌گذار، به‌تدریج در حال حرکت به سمت خنثی شدن و دوری از مطالبات جامعه است و به بحران مخاطب دچار شده، وقتی پای آزادی‌های اساسی‌تر در میان است، بین سینماگرانی از طیف‌های فکری گوناگون نوعی اتحاد شکل می‌گیرد.

این همان چیزی است که وزارت ارشاد از یک‌سو و نهادهای امنیتی از سوی دیگر از آن واهمه دارند؛ اما با عملکرد خود در شکل‌گیری این اتحاد نقش مهمی بازی کرده‌اند.

بیشتر از فرهنگ و هنر