کی‌یف در گذر تاریخ؛ خاطره‌هایی از قدیسان، وایکینگ‌ها و جنگاوران

پس از ظهور «شاه‌نشین مسکو» به عنوان قدرتی جدید، اوکراین به درگیری‌های اروپای وارد شرقی شد که هنوز هم برای خروج از آن باتلاق دست‌وپا می‌زند

ولادیمیر کبیر پس از بازگشت مامورانی که برای بررسی ادیان به کشورهای مسلمان و مسیحی فرستاده شدند، مسیحیت ارتدوکس را به‌عنوان آیین رسمی کشور پذیرفت-iStockphoto

در قرن اول میلادی، آندریاس قدیس (یکی از حواریون عیسی مسیح و برادر پطرس)، هنگامی‌ که بر تپه‌ای مشرف به رودخانه دنیپر (یکی از جاذبه‌های معروف اوکراین) ایستاده بود، پیش‌بینی کرد که در این نقطه، شهر بزرگی ساخته خواهد شد. حدود ۴۰۰ سال بعد، سه برادر و خواهرشان تصمیم گرفتند در دامنه همان تپه یک روستا و بازار بسازند. این روستا به نام یکی از برادران «کی» نامگذاری شد و با گذشت زمان به «کی‌یف» تبدیل شد.

اهمیت موقعیت ویژه این دهکده پس از سال‌ها آشکار شد؛ اینکه می‌تواند به یک مرکز تجاری و ناوبری تبدیل شود که رودخانه دنیپر را به دریای آزوف در جنوب و از آنجا به قسطنطنیه، پایتخت پررونق بیزانس، و در شمال به شهر ولادیمیر و سایر کلانشهرها متصل کند. سپس کی‌یف از طریق جاده‌ها و مسیرهایی تجاری به قفقاز، عراق و شهرهای پرنفوذ حوزه دریای خزر متصل شد؛ علاوه بر اینکه گذرگاهی آسان به سمت اروپای مرکزی به شمار می‌رفت.

شکوفایی و رونق روزافزون کی‌یف علاقه اولگ، شاهزاده نووگورود و از نوادگان سلسله روریک، شاهزاده «وارنگی» را به خود جلب کرد. اولگ کی‌یف را اشغال کرد و به حکومت وایکینگ رقیب که در آن‌جا سلطنتی بر پا کرده بود، پایان داد. شایان ذکر است که بیزانسی‌ها وایکینگ‌هایی را که برای تجارت و لشکرکشی از بستر رودخانه‌ها از شمال به شهرهای روسیه و اوکراین کنونی آمدند و به قسطنطنیه رسیدند و برخی از آن‌ها محافظ امپراتوران بیزانس شدند را «وارنگی» می‌‌نامیدند.

با گسترش تجارت در کی‌یف و موفقیت این شهر در کسب جایگاهی مهم در زنجیره شهرهای حاشیه رودخانه‌های شمال دریای سیاه، چنین به نظر می‌رسید که آیین سنتی بت‌پرستی مانع بزرگی برای ظهور یک اقتدار قوی در این شهر است و حضور ضعیف و پراکنده مسیحیان در شماری از نقاط پیرامون دریای سیاه نمی‌توانست جایگزینی برای آیین بت‌پرستی در کی‌یف شود.

به منظور رسیدن به این هدف، تلاش‌های بسیاری برای ترویج آیین مسیحیت در کی‌یف و روستاهایی حومه آن صورت گرفت. قدیس اولگا، نایب‌السلطنه دولت «روس‌کیف» که در دهه پنجم قرن دهم میلادی در قسطنطنیه در حضور کنستانتین هفتم، «متولد ارغوان»، تعمید داده شد، یکی از تلاش‌های عمده مسیحیت در این سرزمین بود. البته کنستانتین هفتم یکی از روشنفکران بزرگ زمانش تلقی می‌شد و کتاب «مدیریت امپراتوری» که در آن اوضاع سیاسی امپراتوری بیزانس و اطراف آن و وضعیت زندگی اجتماعی و سیاسی اعراب و مسلمانان تشریح شده، نوشته او است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

با این حال، آیین مسیحیت پس از اولگا، که به دنبال غسل تعمید «النا» نام  گرفت، مدت زیادی در کی‌یف دوام نیاورد، زیرا پسرش سواتوسلاو با دین جدید به مبارزه پرداخت و بت‌پرستی اسلاو را دوباره تحمیل کرد. اما نوه اولگا، ولادیمیر کبیر، که سلطنت خود را با برافراشتن بت بزرگ «پروون» روی تپه مشرف به کی‌یف آغاز کرد، اهمیت گرویدن به دین توحیدی را کشف کرد.

داستانی در منابع باستانی روس وجود دارد که ولادیمیر کبیر نمایندگانی از بلغارهای مسلمانان ولگا، یهودیان ساکن حوزه دریای خزر و مسیحیان بیزانس را احضار کرد تا ویژگی‌های دین خود را به او ارائه کنند. پس از بازگشت مامورانی که برای بررسی ادیان به کشورهای مسلمان و مسیحی فرستاده شدند، او مسیحیت ارتدوکس را به‌عنوان آیین رسمی کشور پذیرفت. اعتقاد بر این است که ولادیمیر کبیر مسیحیت ارتدوکس را به‌دلیل شادی سفیران آن در مراسم عشای ربانی در قسطنطنیه، در مقابل ترشرویی که آن‌ها در یکی از کلیساهای متعلق به اسقف رم در آلمان روبه‌رو شده بودند، انتخاب کرد. (البته تا آن زمان ارتدوکس‌ها و کاتولیک‌ها به طور کامل از هم جدا نشده بودند)

دولت روس‌کیف به رهبری ولادیمیر کبیر به اوج قدرت رسید و سلطنت او از دریای سیاه تا دریای بالتیک گسترش یافت و شهر کی‌یف را به عنوان پایتخت انتخاب کرد. ولادیمیر محدوده شهر را گسترش داد و کلیسای بزرگی در آن ساخت. پس از او، پسرش، یاروسلاو حکیم، نیز این سیاست را ادامه داد و کاخ خود را به تپه مشرف به شهر منتقل کرد و اشراف و بزرگان را نیز کنار خود آورد؛ در حالی‌ که صنعتگران، دریانوردان و بازرگانان در منطقه پایین که به «بودل» معروف شده بود، باقی ماندند. این تقسیم‌بندی که در آن مسئولان دولتی و نخبگان روی تپه و سایر شهروندان و مسافران در پایین آن زندگی می‌کردند، تا صدها سال باقی ماند.

با گذشت زمان و در قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی، کی‌یف به مرکز مذهبی اروپای شرقی تبدیل شد. اما افزایش ثروت و نفوذ آن را در معرض تهاجم گروه‌های دیگر و حمله‌های شاهزادگان رقیب و قبایل استپ شرقی و همچنین اختلاف‌ها بین مدعیان تاج‌وتخت و حکومت قرار داد؛ قبل از اینکه در سال ۱۲۴۰ مغول‌ها به رهبری باتو خان به این سرزمین وارد شوند.

باتو خان پسر جوجی و نوه چنگیز خان بود. پس از کوتاهی جوجی خان در قبال لشکر مغول، پدرش او را به مناطق شمال شرقی امپراتوری مغول فرستاد و به نوعی او را تبعید کرد. مغول‌ها در مسیر لشکرکشی به روس‌کیف رسیدند و شهر کی‌یف را ویران کردند و این شهر تا مدت‌ها همچنان ویران و دور از توجه باقی ماند.

در سال ۱۳۶۲ میلادی، قدرت شاهزادگان مغول رو به انحطاط و زوال رفت. سپس اولگرد، دوک لیتوانی، کی‌یف را به املاک خود ضمیمه کرد و دوره طولانی‌مدت نفوذ لیتوانیایی‌ها آغاز شد که تا سال ۱۴۹۴ ادامه یافت، زمانی‌که کی‌یف بر اساس قانون به اصطلاح ماگدبورگ، خودمختاری‌‌اش را به دست آورد. برخی از ملی‌گرایان اوکراین هنوز همان قانون را مبنای استقلال خود از کنترل کشورهای خارجی می‌دانند. بر اساس این قانون، دولت محلی در اختیار شورای «ویت» است که رئیس و نمایندگان آن از افراد سرشناس‌اند و این شورا در مسائل بزرگ از تصمیم شاهزاده عدول نمی‌کند.

در همین حال و با افول قدرت مغول و واگذاری اختیارات این کشور به شاهزادگان کوچک در کریمه و استپ‌های جنوب شرقی، سرانجام شاهزادگان توانستند نمایندگان مغول‌ها را که برای جمع‌آوری مالیات به شهرهای اوکراین و روسیه می‌آمدند، اخراج کنند. سپس نفوذ «شاه‌نشین مسکو» به عنوان قدرتی جدید ظهور کرد و اوکراین به درگیری‌های اروپای وارد شرقی شد که هنوز هم برای خروج از آن باتلاق دست‌وپا می‌زند.

این مطلب از روزنامه شرق‌الاوسط ترجمه شده است

بیشتر از جهان