«آنقدر تنبل شده‌ایم که حتی نمی‌خواهیم فکر کنیم»

گفت‌وگوی اختصاصی «ایندیپندنت فارسی» با «یه یه»، مستندساز چینی

«یه یه»، در نخستین مستندی که ساخته از شیوه «سینما واریته» استفاده کرده است - ایندیپندنت فارسی 

تابستان گذشته که مستند «اچ ۶» در بخش نمایش‌های ویژه هفتاد و چهارمین جشنواره کن به نمایش درآمد،‌ بدون شک از فیلم‌های غافلگیرکننده بود. 

«اچ ۶» یا «بیمارستان خلقی شماره ۶»، نام یکی از بزرگترین بیمارستان‌های شانگهای است که هر سال نزدیک به دو میلیون خانواده به آن مراجعه می‌کنند. این فیلم سرنوشت‌های مختلفی را در همین بیمارستان دنبال می‌کند: نبرد حقوقی یک خانواده با شرکت بیمه پس از آن تصادف دختر کوچک‌شان با اتوبوس، دهقان فلجی که اگر خانواده‌اش هزینه لازم را برای عمل جراحی او جمع‌آوری نکند با خطر مرگ روبه‌رو می‌شود، دختر جوانی که قربانی تصادف با اتومبیل شده است و پدرش آواز می‌خواند تا هر طور هست دل‌شادش کند، پیرزنی که شوهر عاشقش به هیچ‌وجه حاضر نیست از کنار بسترش کنار رود، و ده‌ها داستان دیگر از این دست. 

این داستان‌ها را می‌شود به شیوه‌های مختلفی کنار هم گذاشت و روایتی از دل‌شان برآورد. «یه یه»، در نخستین مستندی که ساخته است، از شیوه «سینما واریته» استفاده کرده است و در نتیجه، در فیلم خبری، از صدای راوی و گفت‌وگو با کارشناسان خبری نیست. 

این کارگردان جوان که «ایندیپندنت فارسی» در حاشیه جشنواره کن پای صحبت او نشست، می‌گوید: «به نظر من وقتی زندگی را خوب نظاره می‌کنی، بسیار خارق‌العاده است؛ حتی در این موضوع مشخص که لاجرم به مرگ و بیماری بازمی‌گردد. می‌خواستم واقعا با شخصیت‌ها زندگی کنیم و خودمان را جای آن‌ها بگذاریم. نمی‌خواستم با آوردن نظر دیگرانی که خارج از داستان هستند، بکوشم تا بر بینندگان تاثیر بگذارم. سعی کردم به فیلم مثل فیلمی داستانی نگاه کنم تا به مشکل نگاه کلیشه‌ای فیلم‌های مستند برنخورم. نمی‌خواستم ایده یا راهنمایی را پیش رو بگذارم و بیننده را به سمت خاصی ببرم. در نتیجه، ممکن نیست که این فیلم را ببینید و بگویید فلانی درست می‌گوید، یا فلانی آدم بدی است. آدم‌هایی را می‌بینیم که با داشته‌های خود، هر چه بتوانند می‌کنند تا توازن خود را بازیابند. می‌خواستم بینندگان وقت بگذارند و زندگی ما را در چین ببینند و آن ‌را با قلب‌شان تماشا کنند.»

چین‌هراسی در بسیاری از کشورهای دنیا، به‌ویژه در پی آغاز دنیاگیری ویروس کرونا در اواخر سال ۲۰۱۹، افزایش یافته است و چینی‌تباران و آسیایی‌تباران در بسیاری از نقاط دنیا خود را قربانی تبعیض یافته‌اند. «یه یه» می‌گوید: «ما راجع به همه چیز پیش‌داوری داریم. در مورد چین هم همین‌طور. اما وقت نمی‌گذاریم که به موضوع فکر کنیم و احساسش کنیم. چون تنبل شده‌ایم. دیگر برای خودمان فکر نمی‌کنیم. جای تاسف است.»

«یک بدن، دو فلسفه»

زمانی که خانم «یه یه» به فکر ساختن اولین مستند خود افتاد در فرانسه زندگی می‌کرد. او پول چندانی در بساط نداشت و بیمار شد، و همان وضعیت منجر شد برخورد مستقیم او با نظام بهداشت و درمان در فرانسه. یک سال تمام، پس از آزمایش‌های متعدد،‌ پزشک‌ها هنوز نمی‌توانستند تشخیص دهند که مشکلش دقیقا چیست. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این زن جوان می‌گوید غیرممکن است بگوییم کدام نظام خدمات درمانی بهتر از دیگری است، و به نوع نگاه بستگی دارد. او می‌گوید: «در فرانسه هم مثل چین پزشک‌ها خوب از ما مراقبت می‌کنند، اما درواقع در چین فلسفه دیگری برقرار است، چون ما با برخوردی پیش‌گیرانه با بدن‌مان برخورد می‌کنیم و فقط به بیماری نمی‌پردازیم. تا جایی که به درمان بازمی‌گردد، در فرانسه چون شمار جمعیت کم‌تر است، می‌توانیم زمان بیشتری با پزشک‌مان وقت صرف کنیم. اما در چین بلبشوی بزرگی برقرار است. اما از قضا در همین بلبشو، تماس انسانی بیشتر است. در فرانسه دل من برای خانواده‌ام تنگ می‌شود و احساس تنهایی می‌کنم.»

همان تجربه بیمارستانی در فرانسه بود که این کارگردان را بر آن داشت تا به تحقیق در شرایط بیمارستان‌ها در زادگاهش، چین، بپردازد. می‌پرسم، چطور شد که پس از بیماری اشتیاق بازگشت به چین را یافت؛ «یه یه» اعتراف می‌کند که فرهنگ چین بر شیوه برخورد او به این پروژه و کل هنرش تاثیر گذاشته است. 

او می‌گوید: «این فیلم را با خودآگاه، یا ناخودآگاهم ساختم؛ مطمئن نیستم با کدام، اما با منطقم، فرهنگم، و تمام تجربیاتم. آیا کارگردان، من هستم یا بخش چینی من؟ از آن موقع تا کنون بیشتر در چین زندگی کرده‌ام تا در فرانسه، چون می‌خواهم چیزهایی را کشف و درک کنم. البته همه چیز به هم آمیخته است؛ افکار، فرهنگ‌ها، خاطرات.»

«می‌خواستم جامعه امروز چین را به تصویر بکشم»

«یه یه» پس از بازگشت به چین، به تیم سریال تلویزیونی «اتاق اورژانس» پیوست که در آن دوربین‌ها از تخاصم‌ و درگیری بین پزشک‌ها و بیماران خبر می‌دهند. نتیجه کار موفقیت‌آمیز بود. در پی پخش آن سریال، درگیری‌ها ۱۲ درصد کاهش یافت و شبکه تلویزیونی سفارش فصل دوم سریال را داد. این‌جا بود که پای «یه یه» به «بیمارستان خلقی ششم» در شانگهای گشوده شد. در نتیجه، تقریبا طبیعی است که او تصمیم گرفت دوربینش را در بیمارستانی کار بگذارد که آن‌را تمام و کمال می‌شناخت. 

پس از چهار ماه کار تدارکاتی و پیدا کردن شخصیت‌ها، او پنج خانواده را انتخاب کرد و تصمیم گرفت دنبال‌شان کند. می‌گوید: «همه‌شان قبول نکردند ازشان فیلم بگیریم. آن‌هایی هم که قبول کردند، تنها در پی روندی تدریجی چنین کردند. در پایان دوره تحقیق، خلاصه‌ای از فیلم نوشتم. می‌دانستم که می‌خواهم پرتره‌ای جمعی درست کنم. می‌خواستم جامعه چین را نشان دهم؛ جوانان آن، نوجوان‌های آن، میان‌سال‌های آن، سالخورده‌های آن.»

«اچ ۶»‌ اما فیلمی سرد و صرفا متمرکز بر بیماری و مرگ نیست؛ انفجاری از زندگی است که روی پرده بزرگ شکل می‌گیرد؛ لحافی چهل‌تیکه از طنز و عشق و مهربانی. 

«یه یه» می‌خواهد انسان‌ها را از درون نظاره کند و بی‌توجه به سطح، به قلب بیننده برسد. او می‌گوید: «در ضمن شیوه مقاومت آن‌ها بود که بر من تاثیر گذاشت، و شیوه ایجاد ارتباط‌مان با یکدیگر. برای همین است که با آن ‌که این‌جا بلبشویی پردردسر است، از آن پس در چین بوده‌ام. این‌جا می‌توانم آن انرژی را احساس کنم؛ حسی که به آدم میل به زندگی می‌دهد. ما خوش‌گذرانی می‌کنیم، سخت نمی‌گیریم، و این عالی است، چون زندگی گاه می‌تواند خیلی پیچیده باشد… همان‌طور که در آغاز فیلم با زندگی کشاورز و مشکلات مالی‌اش می‌بینیم، زندگی آسان نیست. در واقع، در ماجراهای فیلم می‌بینیم که آدم باید با هر وسیله‌ای دارد، به سرعت پیش برود. شخصیت‌ها به‌رغم مشکلات‌شان، از تصمیمی که گرفته‌اند راضی هستند و در تمام لحظات خوش‌گذرانی می‌کنند.»

فیلمِ «یه یه» به‌راستی همچون اثری متواضع و آرام، آهنگی در ستایش زندگی است؛ جهانی دور از کلیشه‌های موجود راجع به چین و شهروندانش. روایت‌های «اچ ۶»، از پچ‌پچه‌های زوجی سالخورده در میانه شب تا ترانه‌های شادمان پدری که غم بازگشت سرطان دخترش را در دل دارد، درسی از انسانیت را روی پرده سینما به تصویر می‌کشند.

بیشتر از فیلم