خط باریک قرمز؛ جوکرهای دربند

دکتر لویی مورنو اساس نظریه تئاتر درمانی یا سایکودرام را در سال ۱۹۲۱ پایه‌گذاری کرد

در این مستند از «آشنایی» تا «رستگاری» پی گرفته و داستان شخصیت‌ها یکی‌یکی روایت می‌شود - خانه مستند

نگاه مدرن و علمی به جرم و جرم‌شناسی در قرن بیستم میلادی تحول اساسی در انسان‌ها به‌وجود آورد و به «مجرم» و «مجازات» به شیوه تازه‌ای نگریسته شد. مجرم دیگر تبهکاری نبود که باید مجازات شود تا هم درس عبرتی برای سایرین باشد و هم در چرخه مجازات رنج بکشد و پیراسته شود؛ بلکه بیشتر به عنوان مقوله‌ای اجتماعی و طبقاتی و از دید روانشناسانه یا نوعی اختلال روانی بررسی می‌شود و یکی از دلایل مهم حذف مجازات اعدام در بیشتر کشورهای توسعه‌یافته یا در حال توسعه هم همین تغییر نگاه است؛ تغییر نگاهی که در ابعاد بزرگ‌تر، دوزخ‌محوری را نیز برچیده است.

اگر در گذشته، مجرم را به لحاظ فیزیکی حذف می‌کردند یا برای تکرار نکردن جرم، او را از جامعه دور نگاه می‌داشتند، حالا سعی می‌کنند مجرم را در چرخه اصلاح و تربیت به فردی مفید برای جامعه تبدیل کنند. برای همین است که آمار «جرم» و «جنایت» در کشورهایی که حکم اعدام ندارند و از قوانین مدرن پیروی می‌کنند، به‌طور معنی‌داری پایین‌تر است.

در نخستین سال‌های قرن بیستم میلادی، اتفاق دیگری هم رخ داد و ژاکوب لویی مورنو، روان‌پزشک و نظریه‌پرداز آمریکایی رومانیایی‌تبار، با مشاهده، مطالعه و تحلیل بازی‌های کودکان، مکتب «سایکودراما» را بنیان نهاد و دراماتراپی یا نمایش‌درمانی را رواج داد. او به همراه تعدادی از پزشکان یک گروه درمانی کوچک به نام «یاری به خود» را تاسیس کرد که بعدها به اولین مرکز رسمی نمایش‌درمانی در حوالی نیویورک تبدیل شد. مورنو در انسجام اصول نمایش‌درمانی نقش مهمی داشت و در کتابی که در سال ۱۹۴۷ با عنوان «تئاتر خودجوش» نوشت، به تشریح و بیان اصول بنیادی آن پرداخت.

«خط باریک قرمز» (اثر فرزاد خوشدست) که اکنون در ایران روی پرده سینماها است، یک مستند سینمایی است که به سراغ کودکان زندانی در کانون اصلاح و تربیت تهران رفته است؛ کانونی که تنها نامش «اصلاح و تربیت» است و از کسانی که در این کانون «اصلاح و تربیت» می‌شوند، هیچ آمار مشخصی در دست نیست.

مجرمان زیر ۱۸ سال، به هر جرمی که دستگیر شده باشند، در این کانون نگهداری می‌شوند تا ۱۸ سالشان شود و به زندان بزرگسالان منتقل شوند. اگر مرتکب قتل شده باشند، در ۱۸ سالگی به زندان دیگری برده می‌شوند و اگر اولیای دم آن‌ها را نبخشایند، در آنجا اعدام می‌شوند که آخرین نمونه آن آرمان عبدالعالی بود. او به اتهام قتل دختری به نام غزاله شکور، در سال ۱۳۹۲ و در ۱۷ سالگی، به اعدام محکوم شد و حکم او در سحرگاه روز چهارشنبه، ۳ آذر ۱۴۰۰، بعد از تحمل هشت سال زندان، در زندان رجایی‌شهر کرج اجرا شد. تنها مدرک علیه او اعتراف‌های خودش بود که زیرشکنجه‌های قرون وسطایی در ۸۵ روز انفرادی به دست آمده بود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

جمهوری اسلامی ایران در اساس و بنیاد خود حکومتی واپس‌گرا و ضدعلمی است. جرم‌شناسی هم در آن جایی ندارد و با قوانین قصاص که مربوط به جوامع قبیله‌ای است، اداره می‌شود و جزو کشورهایی است که شکنجه، اعتراف‌گیری زیرشکنجه و موارد زیاد دیگری که با جهان متمدن امروزی در تضاد است، در آن کاملا رواج دارد. ساختن هر فیلمی که بتواند این پرده را اندکی را بالا بزند و نشان دهد که نگاه به جرم و مجرم باید تغییر کند و ما را به دیدگاهی مدرن برساند، فیلم مغتنمی است. «خط باریک قرمز» هم چنین فیلمی است.

فرزاد خوشدست، کارگردان و نویسنده «خط باریک قرمز»، در ساخت مستندهایی که به زندانیان به طور کلی و زندانیان «کانون» به طور خاص، پرداخته می‌شود، سابقه زیادی دارد و ستاره فیلم اخیر او هم توماج دانش‌بهزادی است.

توماج دانش‌بهزادی هرچند در تئاتر تحصیلات عالیه دارد و در نمایش‌های مختلف روی صحنه رفته، بازیگر شناخته‌شده‌ای نیست؛ مانند بسیاری دیگر که بازی‌های فوق‌العاده‌ای دارند اما یا شناخته نشده‌اند یا خودشان نخواسته‌اند شناخته شوند یا عملا در بازاری که ستاره‌های پولساز در دسترس‌اند، کسی برای نقش اول سراغ آن‌ها نمی‌رود.

توماج در «خط باریک قرمز» نشان می‌دهد که در بازیگری باورپذیر توانایی‌های زیادی دارد و آن‌قدر طبیعی نقش بازی می‌کند که بازیگری‌اش در نقش حل می‌شود؛ به شکلی که تصور می‌کنید بازی نمی‌کند و اجرایش را از روی یک نقش نوشته‌شده پیش نمی‌برد. در «خط باریک قرمز»، اگرچه بازیگران صاحب‌نامی مانند فرهاد اصلانی، هنگامه قاضیانی، امیر دژاکام، افشین هاشمی، آرش آبسالان و یاسر خاسب هم در نقش خودشان حضوری کوتاه دارند و تاثیرگذار هم هستند، نقش خودشان را بازی می‌کنند و اشک و لبخند آن‌ها حاصل فرورفتن در نقش نیست؛ ناشی از متاثر شدن لحظه‌ای در صحنه است؛ اما دانش‌بهزادی خوشحالی و اندوه و حتی عصبانیتش برای نقشی است که بازی می‌کند و آن‌قدر خوب بازی می‌کند که پنداری بازی نمی‌کند.

چکیده داستان «خط باریک قرمز» از این قرار است که یک کارگردان تئاتر (توماج دانش‌بهزادی) به کانون اصلاح و تربیت تهران می‌رود تا از بین نوجوانان زندانی گروه تئاتری انتخاب کند. او قصد دارد با تمرین، این گروه را به جشنواره بین‌المللی فجر ببرد تا نمایشی را اجرا کنند.

در ابتدا، نماها عمومی‌اند و ما با توده بی‌شکلی از آدم‌ها روبه‌روییم اما کم‌کم و پس از انتخاب نفرات، این توده بی‌شکل شخصیت پیدا می‌کند و به انسان‌هایی تبدیل می‌شود که هر کدام برای عصیانشان دلیلی دارند. آن‌ها گریم می‌شوند؛ شبیه گریم «جوکر» با خطر باریکی روی دهان که به دو انتهای صورتشان کشیده شده است و همان عصیان جوکری در وجودشان موج می‌زند.

این مستند از «آشنایی» تا «رستگاری» پی گرفته و داستان شخصیت‌ها یکی‌یکی روایت می‌شود و مشکلاتی که سر راه اجرای نمایش است، یکی‌یکی از سر راه برداشته می‌شود.

در صحنه‌ای حساب‌شده‌، جایی که زندانبانان برای باز و بسته کردن اسلحه برای کشتن انسان‌ها آموزش می‌بینند، نوجوانان پای درس تئاتر می‌روند تا «آدم» شوند و با هنر و ادبیات آدم‌سازی کنند.

در پایان فیلم، سرگذشت تمام بچه‌های نمایش نوشته می‌شود و در یادداشتی می‌خوانیم: «دکتر لویی مورنو اساس نظریه تئاتردرمانی یا سایکودرام را در سال ۱۹۲۱ در وین پایه‌گذاری کرد. تاسیس اولین مدرسه سایکودرام در ایران یک سال و نیم پیگیری شد اما هیچ‌گاه به نتیجه نرسید.»

باید گفت یک سال و نیم که سهل است؛ تا جمهوری اسلامی هست و دیدگاه دوزخ‌محوری بر سیستم جنایت و مکافات برقرار است، چنین راهی نرفتنی است. خانه از پای‌بست ویران است و در اندیشه «نقش ایوان» بودن، تنها پوسیدگی این خانه را پنهان می‌کند. نمی‌توان تلاش انسان‌هایی را که می‌خواهند از مرگ حتی یک نفر جلوگیری کنند، نادیده گرفت؛ اما اگر به آن بسنده شود، این نکبتی که مانند بختک روی سر ایران افتاده است، تا ابد در چرخه‌ای معیوب تکرار می‌شود. راه رهایی از این بن‌بست فرورونده تنها و تنها برچیدن یک‌باره‌ آن است.

دیدن این فیلم را که اکنون در ایران در حال اکران است و از طریق آنچه «پردیس مجازی» می‌خوانند، در خانه‌ها هم قابل دیدن است، به همه توصیه می‌کنم. تماشای این فیلم اگر برای همه لازم باشد، برای علاقه‌مندان به سینما و تئاتر و بازیگری واجب است.

بیشتر از فیلم