روز نخست دادگاه آبان؛ پرده‌برداری از ابعاد هولناک کشتار

روز نخست دادگاه بین‌المللی مردمی آبان، روایتی تکان‌دهنده‌ از جنایت علیه بشریت و برملا شدن تلاش جمهوری اسلامی ایران برای سرپوش گذاشتن بر این جنایت به هر ترتیب بود

روز نخست دادگاه بین‌المللی مردمی آبان، روایتی تکان‌دهنده‌ از جنایت علیه بشریت و برملا شدن تلاش جمهوری اسلامی ایران برای سرپوش گذاشتن بر این جنایت به هر ترتیب بود. این دادگاه با حمایت سازمان‌های مدافع حقوق بشر، عدالت برای ایران، حقوق بشر ایران، و سازمان بین‌المللی «با هم علیه اعدام» برگزار شد.

در ابتدای روز، تصور نگارنده از دادگاهی که برگزارکنندگانش تاکید داشتند نتیجه آن الزام حقوقی به دنبال نخواهد داشت، بیشتر ردوبدل شدن اطلاعاتی کلی در خصوص حوادث روی داده در آبان ۹۸ بود. اما در پایان جلسه نخست، آنچه ماند، حیرت از میزان قساوت عاملان سرکوبی بود که پرده‌های پنهان عمل آن‌ها یکی پس از دیگری فرو ‌افتاد.

با آغاز صحبت حمید صبی، عضو هیئت دادستانی، و سپس خواندن فهرست متهمان آبان، که ۱۵ مقام عالی جمهوری اسلامی ایران از علی خامنه‌ای گرفته تا فرمانده نیروی زمینی سپاه و تعدادی از مقام‌های استانی و محلی را شامل می‌شد، روشن شد که این دادگاه می‌تواند نتایج بسیار عمیق و دردناک و البته روشنگرانه‌ای داشته باشد.

هیئت رسیدگی کننده به پرونده یک جنایت

از نظر تحلیلگران و کارشناسانی که در طول روز پیرامون دادگاه صحبت کردند، سوابق وکلا و حقوق‌دانان حاضر که به پرونده‌های متعدد جنایت علیه بشریت رسیدگی کرده‌اند و در گروه‌های تحقیق متعددی در نقاط گوناگون جهان فعال بوده‌اند، امیدوارکننده به نظر آمد، از این جهت که با حضور آنها و شهادت‌ها و ارایه مستندات، جنبه‌های تاریک جنایتی روشن شود که به‌واسطه آن جمهوری اسلامی ایران تلاش کرد اعتراض مردم به فساد سیستماتیک و فقر را با گلوله پاسخ بدهد؛ سرکوبی که به قیمت کشته شدن نزدیک به ۱۵۰۰ نفر در کمتر از یک هفته تمام شد.

صحبت‌های مریم فومنی، روزنامه‌نگار و پژوهشگر حوزه حقوق بشر در مقام عضو تیم دادستانی، نشان از برنامه‌ریزی مفصل و گسترده برای دسترسی به اطلاعات مستند و روشن در خصوص حوادث آبان ۹۸ داشت. او توضیح داد که از تابستان ۲۰۲۰، در مرحله نخست با حدود ۴۰ شاهد عینی و خانواده مصاحبه و گفت‌وگو کرده‌اند که از میان آنها در نهایت ۱۱ خانواده و ۹ شاهد عینی حاضر به همکاری کامل با گروه تحقیق شدند.

تحقیقات گسترده در مورد کشتار آبان

عضو تیم تحقیق هیئت دادستانی توضیح داد که چند ماه پس از آغاز کار، با انتشار فراخوانی موفق به دریافت اطلاعات و جلب همکاری ۲۵۵ شاهد عینی و خانواده کشته‌شدگان آبان شده‌ و در مجموع ۲۷۵ نفر با ایشان همراهی کرده‌اند.

خانم فومنی توضیح داد که در مراحل بعد، ۱۱۰ نفر از شاهدان به دلایل متفاوت، از جمله مشکلات امنیتی و عوارض جسمی و روحی ناشی از حوادث آبان، امکان ادامه همکاری با ایشان را نداشته‌اند. اما در ۴۷ شهر و روستای ایران ۲۲ نفر از خانواده‌های کشته‌شدگان، ۵ نفر از خانواده‌های زخمی‌‌شدگان، و ۱۳۸ شاهد عینی با آنها همکاری کردند که بعضی در انتظار برگزاری دادگاه بودند و بعضی در فرصت مرخصی از زندان با آنها تماس گرفته‌اند.

به گفته این همکار هیئت دادستانی، ۴۱ یک نفر از این جمع، شاهد مستقیم کشته شدن افراد در وقایع آبان بوده‌اند. ۵۹ نفر از ایشان خود جزو آسیب‌دیدگان هستند، و ۸ نفر هم افرادی‌اند که به‌واسطه شغلشان اطلاعاتی در خصوص این حوادث و تصمیم‌گیری‌ها داشته‌اند. ۳ افسر نیروی انتظامی، یک کارمند فرودگاه، دو پزشک، یک کارمند قرارگاه خاتم، و یک خبرنگار نیز در جمع شاهدان این دادگاه هستند.

پدری که به سر پسرش شلیک کردند و خانه دخترش را آتش زدند

پس از مریم فومنی، نخستین شاهد دادگاه مردی بود که فرزند ۲۸ ساله‌اش در آبان با شلیک گلوله به سر کشته شده است. امین انصاری، پدر فرزاد انصاری، که دادخواهی دخترش طی دو سال گذشته در شهر بهبهان واقع در استان خوزستان و اخبار برخوردهای امنیتی با وی از جمله آتش زدن خودرو و منزلش تیتر یکی از رسانه‌ها شد، در خصوص روز کشته شدن فرزاد و رنج آن گفت.

او توضیح داد که برادر کوچک و دخترش در این مدت متحمل چه مرارت‌هایی شده‌اند و گفت که برای تحویل گرفتن جنازه فرزند ناچار به اهواز رفته و متوجه وجود ۶ کشته دیگر در آن روز مربوط به این وقایع شده است.

فرزاد انصاری توضیح داد که ماموران امنیتی به او پیشنهاد دریافت دیه داده‌اند، اما او نپذیرفته و بعد خود و خانواده‌اش را بارها در طول این دو سال تهدید به زندان و قتل کرده‌اند. او در شرایطی متأثرکننده توضیح داد که در روز حادثه، فرزندش با شنیدن صدای درگیری از خانه خارج شد و بیست دقیقه بعد از بالای مسافرخانه نور به او شلیک کردند. فرزاد با اسلحه کلاشینکف که تیر آن از سمت راست وارد جمجمه شده، به قتل رسیده است.

امین انصاری از خراب کردن مسیر محل دفن فرزندش و ممانعت از برگزاری مراسم چهلم و سال و حمله به منزل دخترش گفت و این که به شکایت آنها هیچ رسیدگی نشده، اما ۲ سال است که هر روز توسط عوامل امنیتی تهدید می‌شوند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

افشای گوشه‌های تاریک سرکوب آبان

شاهد بعدی دادگاه، مسیح علی‌نژاد بود. روزنامه‌نگاری که در چند سال گذشته با انتشار صدها گزارش و راه‌اندازی چندین کارزار، اقدام‌های فراوانی برای روشنگری جنبه‌های گوناگون سرکوب در ایران انجام داده است و مدتی قبل پلیس آمریکا خبر از تلاش جمهوری اسلامی ایران برای ربودن وی داد.

او با شرح دادن گفت‌وگوهایش طی دو سال گذشته با مادران آبان و خانواده کشته‌شدگان به جزئیاتی تکان‌دهنده و مستند از قتل شهروندان ایرانی در وقایع آبان، تهدید به تجاوز، ضرب و شتم، بازداشت و شکنجه خانواده کشته‌شدگان، و ارتکاب اعمال غیرانسانی از قبیل طلب کردن پول برای پس دادن پیکر کشته‌شدگان و اجبار به دفن در مناطق دوردست اشاره کرد.

اوج صحبت‌های متاثرکننده خانم علی‌نژاد جایی بود که به نقل از مادر پژمان قلی‌پور گفت که در روز اعتراض مادران دادخواه، وقتی او را روی زمین می‌کشیده‌اند، مادر دیگری را دیده که به دلیل گرفتن وی برای ممانعت از بازداشت شدنش، او را هم بر روی آسفالت می‌کشیدند.

پخش فیلم صحبت‌های مادران پویا بختیاری، ابراهیم کتابدار، و پژمان قلی‌پور نیز لحظاتی را در دادگاه ایجاد کرد که اشک در چشم‌ها حلقه بست. درد از کلام مادران گذشت و بر قلب شنوندگان نشست. دردی که حاصل اندوه مادرانی داغدار بود. مادرانی که می‌خواستند بدانند فرزندانشان به کدام گناه کشته شده‌اند. مادرانی که حاصل دادخواهی‌شان تهدید به قتل و تجاوز و زندان و کتک و توهین بود.

طعم تلخ دردمندی مادران دادخواه

درد مادران دادخواه در لحظاتی کاری کرد که با خود فکر کنیم کاش این میزان از قساوت و سنگدلی را می‌شد نشنید، ای کاش اندوه این مادران، گرد سفید بر چهره مادر پژمان قلی‌پور در حالی که عکس‌های پسرش، تخت او، و عکس دیگر کشته‌شدگان را بر دیوار خانه نشان می‌داد، در جایی تمام می‌شد. اما ظلم پایانی ندارد. ظلمی که کور و کر است و فقط با گلوله و شلاق پاسخ می‌دهد. ظلمی که در بازداشتگاه به مادر دادخواه می‌گوید فرزندت را من کشتم.

شرح اندوه هنگام فشردن عکس فرزند بر سینه

شاهد بعدی مادر پویا بختیاری بود. او در حالی که عکس پویا را بر سینه می‌فشرد تلاش می‌کرد بگوید چه بر خانواده‌اش رفته است. او از رنجی گفت که پدر پویا را ماه‌ها است در سلول انفرادی نگه داشته است. از ظلمی گفت که به سر و سینه و قلب پسر او و صدها شهروند ایرانی شلیک کرده بودند، آن هم فقط به‌خاطر مطالبه حقوق اولیه‌شان. رنجی که همه خانواده وی و سقف خانه‌اش را ویران کرده است.

مادر پویا بختیاری بی‌وقفه صحبت کرد و چنان گفت که کسی نمی‌توانست کلامش را قطع کند. بارها از ستمکاری حکومت اسلامی گفت و از اختیاری نبودن انتخاب دینی که با آن متولد شده بود. شجاعانه از شرایطی گفت که تا دقایقی بعد مشخص نبود آیا وی از آن زنده عبور می‌کند یا نه. از پویا گفت که گیاه‌خوار بود و عاشق تاریخ و زندگی و مادرش بود. پویا که عاشق ایران و زندگی و مردم بود. فرهیخته بود و اهل مطالعه و علاقه‌مند به محیط‌زیست. پویایی که آرزوی ایران بهتر را داشت و از همه آرزوهایی گفت که ویران شدند.

دادگاه به نقطه‌ای رسید که تحمل آن برای هر کسی سخت بود. باید گفت اگر حقیقت شکل واقعی و برهنه‌ای داشته باشد، حقیقت امروز جامعه ایران در برهنه‌ترین شکل آن در برابر نظاره‌کنندگان دادگاه قرار گرفت. در تلخ‌ترین و سخت‌ترین شکلی که ممکن است بتوان تصور کرد. حقیقتی که بر سر و سینه و قلب کوبیده شده بود و هزاران نفر را از حق زندگی محروم کرده بود، حقیقت سرکوب، کشتار و کتمان حقیقت توسط حکومت اسلامی در ایران.

افشاگری با چهره پوشیده

در ادامه جلسه عصر دادگاه، فردی با صورت پوشیده در خصوص حوادث روزهای سرکوب آبان شهادت داد. او پرده از جنایت‌هایی برداشت که نفس را در سینه حبس می‌کرد. این که چطور دستور رسید به مردم شلیک کنند، تا آخرین نفر از وحشت به خانه بازگردد. این که چطور مردم را شکنجه کردند تا دیگر به خیابان برنگردند. از مشاهده شرایط بازداشتگاه‌ها و دستورهایی که برای رفع ناراحتی حضرت آقا (علی خامنه‌ای) بدون هیچ تردیدی توسط نیروهای نظامی و امنیتی اجرا می‌شد و تأکیدهای نماینده رهبر جمهوری اسلامی ایران بر یکسره کردن کار.

او توضیح داد که مقام‌های رسمی می‌دانستند که عاقبت کار این اعتراض‌ها به سرکوب شدید مردم منتهی خواهد شد، ولی جوانانی که برای اعتراض آرام به خیابان آمده بودند، انتظار چنین سرکوبی را نداشتند. و این که قیمت پایان ماجرا، آتش‌بس نبود، بلکه خون‌بس بود.

ما در آبان ۹۸ گیر کرده‌ایم

آخرین شاهد روز نخست دادگاه، خواهر یکی از قربانیان آبان ۹۸ بود. دختری ۲۴ ساله که برای حفظ امنیت خود و خانواده‌اش صورتش را پوشانده بود و در جلسه دادگاه از چگونگی کشته شدن برادر جوانش در روز ۲۶ آبان و نابود شدن خانواده‌اش گفت و شرح داد که در روز ۲۶ آبان برادرش از ناحیه شکم مورد اصابت گلوله قرار گرفت، اما آنچه باعث مرگ او شد، شدت خون‌ریزی به دلیل ممانعت شلیک‌کنندگان از انتقال وی به بیمارستان بود.

وی همچنین توضیح داد که ۷ روز پس از کشته شدن برادرش، نیروهای امنیتی پیکر وی را تحویل دادند و در ۳ آذر اجازه دفن را صادر کردند. بعد، از شرایطی گفت که در آن برادر کوچک‌ترش سه بار در معرض قتل قرار گرفته است و آن‌ها هر روز تهدید شده‌اند.

دختر سریع صحبت می‌کرد و اصرار داشت که دادخواه خون برادرش هستند، اما تهدید می‌شوند. می‌خواهند بدانند چرا برادرش کشته شده و این که در آبان ۹۸ گیر کرده‌اند.

نزدیک به ۵ ساعت شنیدن صحبت‌های شاهدان جنایتی سیستماتیک سخت است. شنیدن حال خانواده‌ای که دو پسرشان را در یک روز و به فاصله یک ساعت در آبان ۹۸ از دست داده‌اند. حال زنی که پس از کشته شدن فرزندش در آبان، به جرم دادخواهی در زندان است، و فرزند دیگرش را هم در دهه شصت اعدام کرده‌اند.