در حالی که مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری نظام ایران، تنها چند روز پیش هشدار داد که اگر تا پایان آذر باران نبارد «باید تهران را تخلیه کنیم»، دولت او اکنون با شتابی بیسابقه پروژه انتقال آب از سد لار در مازندران به سد لتیان تهران را پیش میبرد.
دولتیها درحالی این طرح را «پروژه علاجبخش تهران» مینامند که کارشناسان حوزه آب و محیط زیست معتقدند این تصمیم نیز مانند سایر پروژههای انتقال آب در دهههای اخیر، نهتنها برای پایتخت علاجبخش نخواهد بود، بلکه به جز تشدید خشکسالی، بیآبی و فرونشستهای عظیم در شمال ایران نتیجهای نخواهد داشت.
محمدصادق معتمدیان، استاندار تهران، روز ۲۰ آبان گفت: «با همراهی و تخصیص اعتبار از سوی دولت و شهرداری تهران، پروژه انتقال آب سد لار به لتیان در دست انجام است. باید به زمانبندی پایبند باشیم و نقدینگی لازم را فراهم کنیم. منابع مالی این طرح از محل مصوبه دولت، کمک شورای شهر و ظرفیت مولدسازی وزارت نیرو تامین میشود.»
این اظهارات در حالی بیان میشود که انتقال کامل منابع آبی سد لار در بخش لاریجان شهر آمل مازندران به سد لتیان در شمال شرق تهران، طی شش سال گذشته به دلیل اعتراض حامیان محیط زیست و به دلیل امکان بروز فجایع زیستمحیطی برای شمال ایران و خشک شدن بخش بزرگی از دریاچهها، جنگلها و مراتع در بخشهای مرکزی مازندران، متوقف شده بود.
همچنین آخرین گزارشهای دولتی نشان میدهد که در حال حاضر سد لار نیز عملا خشک است و تنها حدود ۱۴ میلیون مترمکعب آب از ظرفیت ۹۶۰ میلیون مترمکعبی آن باقی مانده که برابر با کمتر از ۱.۵ درصد ظرفیت آن است. همان اندک آب نیز، به دلیل ساخت این سد روی لایههای آهکی و شکسته زمین، از طریق مجاری زیرزمینی به سمت شمال کشور نشت میکند و در قالب چشمهها و رودخانهها در محدوده لاریجان و آمل دوباره ظاهر میشود. به گفته کارشناسان، این پدیده که بهعنوان «فرار آب» شناخته میشود، سالانه بین ۲۲۰ تا ۲۵۰ میلیون مترمکعب آب را از مخزن سد خارج میکند و سد لار را به رکورددار جهانی فرار آب بدل کرده است. از همین مسیرهای طبیعی، آب نشتکرده تاکنون زمینهای کشاورزی و مراتع پاییندست را سیراب میکرد، اما با اجرای طرح جدید، همان آب نیز مستقیما به تهران هدایت خواهد شد.
سد لار، که در سال ۱۳۶۱ آبگیری شد، از ابتدا قربانی محاسبات و نظارت فاجعهبار مهندسی بود و در مرحله احداث آن آزمایشهای پایهای زمینشناسی اجرا نشد. به گفته کارشناسان ایرانی، شرکت سازنده به جای تزریق پرده آببند در کف و دیواره سد، ابتدا بارگذاری را انجام داد و همین باعث شد بستر آهکی و شکننده زیر سد ترک بخورد و مسیرهای طبیعی برای نشت آب ایجاد شود.
نتیجه آن شد که سد لار از بدو آبگیری نتوانست به ارتفاع لازم برای انتقال آب به تهران برسد و بخش بزرگی از ذخایر آن به مازندران بازمیگشت. همین «فرار آب» به مدت چهار دهه، نوعی بختیاری برای مازندرانیها بود، چراکه آب نشتکرده از سد از دل کوه دماوند بیرون میآمد و زمینهای پاییندست، شالیزارها و مراتع لاریجان را سیراب میکرد.
اما حالا دولت پزشکیان تصمیم گرفته است با اجرای تونل ۲۸ کیلومتری لارـلتیان، مسیر طبیعی این آب را قطع و آن را مستقیما به تهران منتقل کند؛ طرحی که بنا بر اعلام مدیرعامل آب و فاضلاب استان تهران، قرار است سالانه ۱۶۵ میلیون مترمکعب آب را به پایتخت منتقل کند.
مازندران قربانی جدید بحران بیآبی تهران
تهران در ششمین سال خشکسالی پیاپی خود قرار دارد و ذخایر پنج سد تامینکننده آب آن، ازجمله سد طالقان، امیرکبیر، لتیان، ماملو و لار، به کمتر از ۱۱ درصد رسیده است. بر اساس دادههای رسمی، مصرف روزانه آب در پایتخت به سه میلیون مترمکعب میرسد و با تداوم وضعیت فعلی، تنها برای حدود صد روز آینده آب ذخیره وجود دارد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با این حال، کارشناسان میگویند پروژههای انتقال آب بینحوضهای نهتنها پایدار نیستند، که به قیمت خشکی و فرونشست زمین در استانهای دیگر تمام میشوند. بنفشه زهرایی، کارشناس صنعت آب در ایران، طی گفتگو با ایسنا هشدار داد: «انتقال آب سدهای لار و لتیان به تهران، باعث افت شدید آبهای زیرزمینی در دشت ورامین و فرونشست زمین در مازندران شده است. انتقال آب بینحوضهای فقط بحران را جابهجا میکند.»
در خود مازندران نیز طی دو سال اخیر، کاهش بارش، افزایش چشمگیر جمعیت آن بر اثر مهاجرت، ویلاسازی و برجسازی پیاپی، حفر بیرویه چاه و برداشتهای غیرمجاز، منابع آبی را به پایینترین سطح تاریخی رسانده است. در بسیاری از مناطق این استان، ازجمله بابلسر، رامسر، چالوس، نوشهر، بابل، آمل و قائمشهر، جیرهبندی آب در ماههای گرم سال به امری عادی بدل شده است. به گفته کارشناسان، اگر فرار آب سد لار به طور کامل به سمت تهران هدایت شود، چشمههای حیاتی منطقه لاریجان و کوههای آمل خشک میشوند و دهها هزار خانوار شهری و روستایی در معرض مهاجرت اقلیمی قرار خواهند گرفت.
تکرار یک الگوی فاجعهآفرین
این نخستین بار نیست که دولتهای جمهوری اسلامی برای حل بحران آبی تهران و استانهای مرکزی سراغ منابع آبی دیگر حوضهها میروند. طرحهای پرحاشیهای چون سد فینسک برای انتقال آب از سرشاخههای رودخانه تجن به سمنان، یا پروژه انتقال آب سفیدرود به سمنان، سالهاست با اعتراض شدید فعالان محیط زیست روبهرو شدهاند.
محمد درویش، پژوهشگر محیط زیست، درباره این روند هشدار داده است: «انتقال آب از مازندران به استانهای مرکزی، یعنی جایزه دادن به سوءمدیریت و نابودی سرسبزترین استان کشور. ما با این طرحها در واقع بحران را بستهبندی و صادر میکنیم.»

