احمدالشرع، رئیس دولت موقت سوریه [با پیروی از سیاست خارجی متوازن، دیپلماسی پویا و تعامل هوشمند]، تمامی ناظران و منتقدان را سردرگم کرده است، زیرا او پدیدهای متفاوت و شخصیتی ویژه است. از نگاه طرفداران و مخالفان، او را میتوان اسلامگرا، اخوانی، داعشی، سازشطلب، غربزده، نوگرای مذهبی یا حتی ترکگرا دانست.
یک روز پس از ناپدید شدن بشار اسد و فرار او به خارج از کشور، احمد الشرع در دمشق پایتخت سوریه ظاهر شد، برداشت اولیه این بود که حاکم جدید دمشق کسی جز حاکم «امارت ادلب» نیست، و همین تصور کافی بود تا هراس از مرحله تازهای از خشونت بر سوریه ایجاد شود.
واقعیت این است که شرایط امروز دمشق، پس از گذشت روزها و ماهها، دیگر نه به دوران اسد شباهت دارد و نه به وضعیت ادلب. این دومین بار است که احمد الشرع در طول یک ماه به ایالات متحده سفر میکند. نخستین بار برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل، و این بار به دعوت مستقیم دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا. الشرع از زمان دیدارش ترامپ در ریاض که تقریبا شش ماه پیش با میانجیگری شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، انجام شد، از نظر سیاسی راه درازی را پیموده است.
در این مدت، اتفاقات بسیاری روی داد که پایداری و توان رهبری احمد الشرع را آزمود. او با شورش برخی اقلیتهای ناراضی از حکومتش روبهرو شد، بخشهایی از نیروهای نظامی از فرمانش سرپیچی کردند، و در مرزها، درگیریها و نفوذ گروههای مسلح میان لبنان و سوریه ادامه یافت. در همین حال، تهدیدهای جمهوری اسلامی و حملات گسترده اسرائیل نیز بر فشارها افزود؛ حملاتی که تقریبا تمامی زیرساختهای نظامی بهجامانده از دوران اسد را نابود کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در عرصه دیپلماسی، الشرع پیوسته میکوشد به منازعات منطقهای وارد نشود، چه در خلیج فارس، و چه در غزه و لبنان. در عرصه بینالمللی، سفر او به مسکو معنایی فراتر از دیداری معمول داشت، زیرا این نخستین دیدار طی نیم قرن با متحد اصلی رژیم سابق سوریه بود که امروز به تبعیدگاه بشار اسد و رهبران پیشین حکومت بدل شده است. در جریان این سفر، برای نخستین بار پس از هشتم دسامبر ۲۰۲۴، احمد الشرع و بشار اسد هر دو در یک شهر حضور داشتند.
دمشقِ امروز، از هر زاویهای که به آن بنگریم، شهری است واقعگرا و پویا؛ چهرهای کاملا متفاوت با دوران بشار اسد که به لجاجت و جمود سیاسی شناخته میشد. نباید فراموش کرد که بشار اسد مدتی کوتاه پیش از سقوطش، حتی از دیدار با رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری کشور بزرگ همسایه در شمال، سر باز زد و با لحنی تمسخرآمیز گفت: «با اردوغان دیدار کنم که چه شود؟ با هم چیزی بنوشیم؟»
سفر احمد الشرع به مسکو، نشاندهنده مهارتهای حاکم کنونی دمشق است؛ شیوهای از رهبری که بر پایه عقلانیت و بیطرفی بنا شده، بی آنکه اسیر دشمنیهای قدیمی یا اختلافات دیرینه شود.
تردیدی نیست که دیدگاهها درباره الشرع دچار دوگانگی شده و بیشتر برداشتها تغییر کرده است؛ با این حال، همه با او همصدا نیستند، و این امر در سرزمینی که مرز میان توافق و دشمنی بسیار نازک و بُرنده است، چندان عجیب نیست.
تا این لحظه، احمد الشرع را میتوان چهره ملیگرای سوری دانست، نه فردی ایدئولوژیک. او میکوشد چند هدف را همزمان پیش ببرد: یکپارچهسازی کشوری که از سال ۲۰۱۱ دچار گسست شده، گسترش اقتدار دولت در سراسر خاک سوریه، رفع تحریمهای آمریکا و جامعه بینالملل، اصلاح ساختارهای فرسوده و قوانین بازدارنده توسعه، و فراهم کردن زمینه برای بازگشت میلیونها آواره سوری تا شاید بتوانند به زندگی پیش از جنگ بازگردند.
میتوان گفت که سیاست خارجی احمد الشرع در بیشتر موارد موفق بوده و توانسته نظر کشورهای منطقه را به خود جلب کند؛ افزون بر اینکه کشورهای منطقه نیز به نقش و اهمیت «سوریه نوین» باور پیدا کردهاند.
بهصراحت میتوان گفت که رهایی از رژیم اسد اهمیتی فراتر از نابودی حزبالله دارد، زیرا اگر رژیم سابق دمشق هنوز پابرجا بود، بازسازی حزبالله بهعنوان نیروی نیابتی جمهوری اسلامی و بازگشتش به فعالیت، فقط به زمان نیاز داشت ــ درست همانگونه که پس از جنگ سال ۲۰۰۶ اتفاق افتاد. اما با روی کار آمدن احمد الشرع، بازسازی حزبالله و احیای قدرتش تقریبا ناممکن شده است، چراکه شریان رابطه آن با جمهوری اسلامی قطع شده و مسیرهای ارتباطیاش با عراق و ایران مسدود است.
با این حال، دشوارترین پرونده حفظ رابطه با همسایه متخاصم است. میتوان گفت که الشرع رابطه با اسرائیل را با شفافیت و رویکردی عملی مدیریت کرد و اولویت را به منافع سوریه داد، نه به منافع جمهوری اسلامی یا دیگران. این سیاست شفاف، فرصت تخریب او و تحریک علیه او را از رقبایش گرفت. تلاشهایی برای برانگیختن افکار عمومی سوری و عربی علیه او انجام شد، اما همگی شکست خورد. مذاکرات با اسرائیل بهطور مستقیم انجام شد و محتوای آن نیز بیپرده در اختیار همگان قرار گرفت.
در دوران حکومت اسد پدر و پسر، سابقه طولانی همکاری [میان سوریه و اسرائیل] وجود داشت. تفاوت دو سیاست در این بود که رژیم پیشین بازی خطرناکی را دنبال میکرد: از یک سو امنیت مرزهای اسرائیل را تامین میکرد، و از سوی دیگر با جمهوری اسلامی علیه اسرائیل همکاری داشت. تنها مسئله زمان بود تا اوضاع از هم بپاشد و یکی از دو قدرت منطقهای، رژیم دمشق را سرنگون کند، و در نهایت همین اتفاق هم رخ افتاد.
البته هنوز موانع و دشواریهای فراوانی پیش روی رهبری سوریه قرار دارد. همین امر باعث میشود سفر او به واشینگتن سرنوشتساز تلقی شود ــ چه در مدیریت رابطه پیچیده با اسرائیل، که مرزهای امنیتیاش را فراتر از بلندیهای جولان میداند و چه در بازسازی اعتماد و ارتباط با گروههای مختلف سوری که خواهان حضور در چارچوب نظام جدیدند، نه در حاشیه آن.
علاوه برآن، گام مهم دیگری که دولت جدید سوریه باید بردارد، حذف گروههای مسلحی است که هنوز قصد اجرای برنامههای سیاسی داخلی و منطقهای را دارند که با سیاست اعلامشده دمشق همخوان نیست.
برگرفته از الشرقالاوسط

