مانور نظامی روی سپیده قلیان!

نظر رئیسی درباره بنی‌صدر

بسیج مشترک نیروهای زمینی، هوائی، دریایی برای سرنگونی خانواده سپیده قُلیان!

دستگیری گازانبری

چند هفته پیش که سردار معظم قالیباف ریاست مشروطیت جمهوری اسلامی فرمودند که ارتش جمهوری اسلامی یکی از پرقدرت‌ترین ارتش‌های دنیاست، خیلی‌ها پوزخند تمسخر زدند و یک نفر نوشت سردار­­­­ لابد شب بادمجان خورده بوده. اما این هفته که خبر رسید سی تن از نفرات ارتش و سپاه و امنیت جمهوری اسلامی، برای دستگیری سپیده قلیان به خانه او یورش برده‌اند، معلوم شد که انگار سردار راست می‌گوید.

خانم سپیده قلیان قبل از اینکه تصمیم بگیرد آذربایجان ما را بدهد تحویل آذربایجان شمالی و پیش از آنکه با مخالفان بلوچستان اظهار همبستگی کند تا بلوچستان را از ایران جدا کنند، یک دختر دانشجو و فعال مدنی بود و بعد هم در اعتراضات کارگری هفت‌تپه شرکت داشت برای دریافت حقوق عقب افتاده. این ماجرا همزمان بود با همکاری وی با اسرائیل برای ترور اتوماتیک فخری‌زاده!

در پاسخ اینکه چرا سی نفر را برای دستگیری او فرستاده بودند، یک مقام مطلع در ستاد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی به خبرنگار ما گفت:

-حضرتعباسی بیشتر از این نیرو نداشتیم والا صد و پنجاه نفر می‌فرستادیم.

وی نیز با تکیه بر اینکه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در حال حاضر پرقدرت‌ترین نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در دنیاست، افزود:

-دفعه قبل داداشش را هم گرفتیم.

وی دوباره افزود:

-آمار دقیق نداریم که در دستگیری قبلی چند تا از دندان‌های داداشش را شکستیم اما پدر و مادرش را هم کتک مفصلی زدیم.

وی باز دوباره افزود:

-این سی نفری که این بار فرستادیم از نیروهای مؤنث و مذکر سپاه پر اقتدار حکومت بودند که به قول سردار قالیباف موفق شدند به‌طور گازانبری از دوطرف دشمن را محاصره کرده حتی نگذاشتند دمپائیش را به پایش کند.

خبرنگار ما پرسید:

-آیا خبر درست است که موبایل‌های همه‌شان را هم گرفتید؟

مقام مربوطه در پاسخ گفت:

-خدا پدرت را بیامرزد.

خبرنگار ما که خیلی از نیت آمرزیده شدن پدرش توسط این مقام معظم خوشحال شده بود دیگر نپرسید چرا او را به مکان نامعلومی بردید؟ و باز هم بساط شکنجه به این زن کارگر زحمتکش؟

مصاحبه با پرزیدنت راجع به بنی‌صدر

-جناب آقای رئیسی نظرتان را راجع به آقای بنی‌صدر بفرمائید.
-ابوالحسن؟
-بعله.
-ایشون مرحوم شده.
-بله، نظر حضرتعالی را راجع به ایشون می‌خواستیم.
-ایشون فوت شده.
-خبر داریم. به همین جهت نظر شما را درباره ایشان می‌خواستیم بدانیم؟
-درباره زمانی که زنده بود؟
-بعله.
-رئیس‌جمهور بود.
-درست می‌فرمایید.
-درگذشت.
-نظر حضرتعالی درباره زمانی که ایشان رئیس‌جمهور بود.
-وقتی ایشان رئیس‌جمهور شد، بنده کلاس پنجم بودم.
-یادتان می‌آید چه سالی بود؟
-نه خیر چون‌که بنده چند سال کلاس پنجم بودم.
-در آن موقع چه آرزویی داشتید؟
ـآرزو داشتم بروم کلاس ششم رئیس‌جمهور بشوم.
-فکر نکردید بیشتر درس بخوانید؟
-خیر. برای رئیس‌جمهور شدن بی‌سوادی کافی است. بنی‌صدر هم اشتباه کرد رفت درس خواند. آن‌هم اقتصاد. بعد هم امام خمینی را اذیت کرد. امام هم فحشش داد. گفت اقتصاد مال خر است.
-شما هم باور دارید که اقتصاد مال خر است؟
-نه خیر. به عقیده بنده درس خواندن مال خر است.
-شما خودتان هیچ اقتصاد می‌دانید؟
-بله البته. بنده و پدرخانمم که در مشهد مقدس آن خانه‌ها را درست کردیم که مردان پولدار عراقی که برای زیارت امام زمان هشتم می‌آیند، خودشان را سبک کنند. طرحمان اقتصادی بود. خوب هم کار می‌کردیم. اختراع خانه‌های «اوخ جون یا حضرت» از بنده بود. بنابراین اقتصاد ما بیشتر از اقتصاد بنی‌صدری کاربرد داشت. قول می‌دهم اگر بنی‌صدر به تاجیکستان رفته بود همان دکترای اقتصاد را هم ازش پس می‌گرفتند. بعد از اینکه مقام معظم رهبری حرف از اقتصاد مقاومتی زدند ما اقتصاد مقاربتی را هم به آن اضافه کردیم.

راجع به سفر اسکاتلند

- راجع به سفر احتمالی به اسکاتلند برای شرکت در کنفرانس تغییرات اقلیمی بفرمائید.
-سفر اسکاتلان؟
-بله. اسکاتلند. گویا قرار است شما را به عنوان جنایتکار و قاتل هزاران جوان دستگیر کنند.
-امکان دستگیری نیست چون‌که بنده بادیگار دارم. سه تا بادیگار با دوتا محافظ. ثانیا سه تا پلیس مخفی با یونفول مخصوص. دوتا لباس شخصی. پنج تا هم بسیچی که می‌روند به اسکالتان همراه بنده. ثانیاً  اگر دستگیری باشد باید برای این هشت نفر هم جا داشته باشند چون‌که این‌ها بنده را تنها نمی‌گذارند. ثانیاً اگر کیفرخاص دادستان بخواهد فقط آن‌ها را دستگیر کند، بنده بدون بادیگار و محافظ نمی‌توانم برگردم مگر اینکه آن‌ها همراه من برگردند، بعد خودشان بروند آنجا دستگیر بشوند.
-ولی تصمیم دارند شما را به دام بیندازند.
-ثانیاً مگر بنده شغال هستم که به دام بیفتم.
-به‌هرحال به خاطر اعدام‌هایی که فرمودید باید جوابگو باشید.
-ثانیاً این‌که شکایت از بنده شده برای اعدام‌ها، بنده فقط امضا می‌کردم. امضای راهبردی می‌کردم. برای اینکه عضو هیئت مرگ بودم مجبور بودم به امضا. ضمناً ما کسی را اضافی اعدام نکردیم. فقط اعدامی‌ها را اعدام کردیم. ثانیاً اگر اصرار داشته باشند به دستگیری، خودشان ضرر می‌کنند، چون‌که بنده نمی‌روم.

غزل حافظ رئیسی

ـآقای رئیسی، اخیراً سفیر آلمان شعری از حافظ خوانده که به‌خوبی شما از عهده برنیامده، ممکن است شما از روی این دیوان حافظ غزلی برای ما بخوانید؟

-بعله. از حلقوم خودم می‌خوانم:

دوش دیدم در میخانه ملائک بزدند
گل آدم بنوشتند و به پیمانه ملائک بزدند
 
قدسیان از ملکوت نظر پیرمغان
شب هجران به سراپرده جانانه ملائک بزدند
 
ثانیاً باد صبا باده به کنعان بدهد
غم مخور یوسف از این خانه ملائک بزدند
 
ثانیاً سرو چمان همدم گل نمی‌شود
پس چرا نغمه مستانه ملائک بزدند
 
زار و زار گریه می‌کرد پریا با دل شمع
در چمن صحبت پروانه ملائک بزدند
 
در بیابان اگر از حافظ داس من نو
سعدیا مرد نکونامه ملائک بزنند

***

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه