همچنان که مردم نقاط بسیاری از جهان از همهگیری کرونا رنج میبرند و هنوز آمار مبتلایان و جانباختگان ناشی از آن رو به افزایش است، در برخی کشورها زندگی با قدمهای کوتاه و محتاط به مسیر همیشگی خود باز میگردد. بریتانیا که واکسیناسیون گسترده خود را ادامه میدهد، یکی از این نقاط است.
لندن، شهر فرهنگ و هنر، پس از ماهها تلاش برای کنترل بیماری همهگیر کووید-۱۹، حالا آغوش خود را بر روی ناظران مشتاق گشوده است. سینماها، فرهنگستانها، موزهها، و حتی استادیومهای ورزشی، این روزها دوباره از حضور مردمی سرشار میشوند که روزهای سخت قرنطینه، انزوا، و سکوت سرد معابر و میدانهای این شهر را تاب آوردند.
شوق به زیستن، همواره مرگ را مغلوب کرده است و چنان که الن دو باتن، فیلسوف و بنیانگذار «مدرسه زندگی» در لندن، در سخنانش بارها گفته است: «هنر، معبد انسان مدرن است. صحنی که با گردش در آن، تنهایی و آلام خود را در جهانی مملو از اشکال و اصوات، با آثار هنری سهیم میشود.»
با این مقدمه، به سراغ نمایشگاه ونسان ونگوگ میرویم؛ نقاش چیرهدستی که در زندگی کوتاه و سراسر رنجآلودش، بیش از دو هزار اثر هنری آفرید که شوربختانه، با بیمهری زمانه خود روبهرو بود؛ چنان که ونگوگ خود میگفت: «باید این حقیقت را بپذیرم که آثارم به فروش نمیروند و برایم ثروتی به همراه نخواهد داشت، اما تنها آیندگان جادوی آنها را مشاهده خواهند کرد.» صحت این جمله را میتوان در نمایشگاه «ونگوگ الایو» واقع در باغ کنزینگتون لندن به راحتی دریافت؛ دید و لمس کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این نمایشگاه که در نقاط مختلفی از جهان، از جمله ایالات متحده آمریکا، کانادا، اروپا، و بخشهایی از آسیا دایر است، به نمایش دیجیتال و متحرک آثار این هنرمند بزرگ هلند و جهان پرداخته است. در ابتدا دالانی سیاه بیننده را به دل اتاقهای تیره رهنمون میسازد که به روزهای تاریک و سرشار از بیماری افسردگی ونسان همانند است و ناگهان در دل این تاریکی، بارقههای نور هویدا میشود: بومهای سرشار از شور و رنگ که با هنر دیجیتال و در فضای سه بعدی، یکی پس از دیگری از همه سو خود را بر پیکر و ذهن تماشاگر میافکنند، به گونهای که مخاطب را با خود با اعماق روح خالقی بیبدیل میبرد؛ به دل همان رویایی که ونگوگ بیوقفه میدید و بر بوم سپید نقش میزد.
نکته جالب این نمایشگاه در لندن، نشستن اغلب بازدیدکنندگان بر روی زمین بود. بر خلاف عادت همیشگی دیدن آثار و رد شدن از آنها، در این نمایشگاه بیشتر بینندگان روی زمین نشسته بودند و به نوای موسیقی گوش میدادند. به این ترتیب، آنان در فضای سینمایی و متحرک، آثار ونسان ونگوگ را با توجه به سالهای مختلف زندگی او، نظارهگر شدند؛ دیداری چنان عمیق که گویی این نقش ونگارها بخشی از ماهیت و حضور بینندگان است. بیراه نیست اگر بگوییم این نمایشگاه حتی افرادی را که از فضای آرام موزه و نمایشگاههای رایج لذت نمیبرند، به وجد میآورد.
شاید کمتر کسی بداند که ونگوگ پیش از آغاز نقاشی در سالهای نوجوانیاش، دلال آثار هنری بود. او که دوست و همزمانه «پل گوگن»، نقاش فرانسوی سبک پُستامپرسیونیسم بود، از بیماری روحی و روانی شدیدی رنج میبرد و هرگز نتواست در زمانه خود، توجهی شایسته دریافت کند. در طرحهای اولیه ونگوگ که اغلب طراحی و آبرنگ بودند، از رنگهای درخشان و لایههای ضخیم رنگ بر تن بوم خبری نیست. گواه این نکته، در اثر «سیبزمینیخورها» به خوبی پیدا است: کارگران خستهای که در اتاقی تیره با کورسوی نور چراغ، گرد میزی چوبی نشستهاند. رنگهای به کار رفته در این اثر، عمدتا قهوهای تیره و روشن است. البته خود ونگوگ این نقاشی را بسیار دوست داشت و در نامهای به خواهرش، نوشته بود که یکی از بهترین آثارش است.
ونسان ونگوگ شیفته نقاشی از زحمتکشان و کارگران روستا و شهر، کافههای شبانه، مناظر طبیعی فرانسه، و گلهای آفتابگردان بود. سفرش به فرانسه، آغاز دور شدنش از تیرهرنگی آثار هلند و پیوستن به رنگ و نور بود. «شبپرستاره» که با قوه تخیل و در روشنای روز کشیده شده است، «گلهای آفتابگردان»، «گندمزار و درخت سرو»، «تراس کافه درشب»، مجموعه پرترهها و خودانگارهها، «گلهای زنبق» که خودش از آن به صاعقهای از نور در دل تاریکی افسردگیاش یاد میکند، از جمله آثار متعدد اوست که در این نمایشگاه دیده میشوند.
این هنرمند اسطوره ای که در سیام ژوئیه ۱۸۹۰ درگذشت، کوشید تا با آثارش به انسان شور زندگی ببخشد و در جملهای معروف، میگوید: «ترجیح میدهم از اشتیاق بمیرم نه از ملال.»
نمایشگاه «ونگوگ الایو» (Van Gogh alive the experience) از دوم ژوئیه تا بیست و ششم سپتامبر به روی بازدیدکنندگان گشوده است.