زمانی که جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، در یکی از سخنرانیهای چند هفته قبل خود گفت که جنگ فعلی افغانستان، جنگ داخلی خود آنها است و آمریکا نمیخواهد در این جنگ حضور داشته باشد، افکار عمومی افغانستان به شدت نگران بازگشت جنگی داخلی به افغانستان شد. واقعیت این است که آمریکا به این نتیجه رسیده که در نهایت به اهدافی که به دلیل آن ۲۰ سال قبل به افغانستان وارد شده، رسیده است و حضور این کشور و ناتو در افغانستان بیش از این لازم نیست اما در حقیقت مفهوم سخنان بایدن این نبود که آمریکا تمام رابطه خود را با افغانستان قطع میکند و میگذارد تا کشورهای منطقه بر اساس عمق راهبردی خود برای این کشور تصمیم بگیرند.
تاکید جامعه جهانی بر خروج از افغانستان و حل بحران افغانستان از طریق گفتوگو، زمینهساز گمانهزنیهای زیادی شد؛ مهمتر از همه، طالبان از این روند خروج استفاده تبلیغاتی وسیعی کرد و آن را شکست آمریکا و پیروزی خود نشان داد.
البته از یک زاویه میتوان پذیرفت داد که آمریکا در افغانستان شکست خورده است؛ اینکه آمریکا و شریکانش در ناتو نتوانستند طالبان را به عنوان یک حرکت تروریستپرور از حیات سیاسی افغانستان محو کنند. نبود یک راهبرد مدون و با افق دید گسترده، فقدان مشارکت کافی کشورهای حاضر در افغانستان برای مبارزه با تروریسم و در نهایت نبود ظرفیت زیربناسازی در افغانستان، بازگشت طالبان را رقم زد. حالا ۱۶ سال پس از شکست طالبان، سوال اصلی این است که آیا آمریکا افغانستان را به حال خود رها خواهد کرد و آن را به سیاستبازیهای کشورهای همسایه خواهد سپرد؟
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
رابرت گیتس، وزیر دفاع پیشین آمریکا، در مطلبی که ابتدای همین هفته در روزنامه نیویورکتایمز نوشت، گفته است که هرچند بیشتر آمریکاییها خروج نظامیان این کشور از افغانستان را خواهانند اما آمریکا نمیتواند افغانستان را به حال خود بگذارد. آقای گیتس نوشته است که آمریکا میلیاردها دلار در افغانستان صرف کرده و خون هزاران سربازش در این کشور ریخته شده است. حالا اگر بخواهد افغانستان را کاملا فراموش کند، هم به ضرر افغانستان است و هم به ضرر آمریکا. آقای گیتس بر این باور است که واگذاری افغانستان به حال خود، بازگشت طالبان به قدرت و به تبع آن بازگشت القاعده و داعش را در پی خواهد داشت.
در حال حاضر طالبان به پیشروی در شهرستانهای افغانستان ادامه میدهند. آنها جنگ را بهترین گزینه برای قدرت گرفتن در افغانستان میدانند و مخالف سرسخت هرگونه ائتلاف برای شکلدهی یک دولت فراگیرند. این گروه با زیرکی تمام در تلاشاند تقصیر شرکت نکردنشان در مذاکرات را به گردن حکومت و شخص محمد اشراف غنی، رئیسجمهور افغانستان، بیندازند.
تا همین دو سه ماه قبل، بخش عمدهای از افکار عمومی و حتی سیاستمداران خارجی فکر میکردند که حکومت افغانستان مانع اصلی مذاکرات صلح است و نمیخواهد روند صلح به سامان برسد. این ذهنیت حتی در میان دولتمردان کشورهایی که در حال حاضر از دولت افغانستان حمایت میکنند نیز به وجود آمده بود و شبکههای اطلاعاتی تعدادی از کشورهای همسایه این ذهنیت را به شکلی گسترده در افکار عمومی تزریق کرده بودند؛ اما از دو ماه پیش به این سو، ماهیت جنگطلبانه طالبان آشکار شد و اینک مشخص است که این گروه هیچ پیشزمینه یا پسزمینهای برای صلح ندارند.
گروه طالبان نتوانست برای نشستهای صلح افغانستان حتی یک طرح همهشمول صلح و ثبات ارائه دهد. آنان در قبال طرحهای صلح دولت و جامعه جهانی هم واکنش درستی نشان ندادند. این واقعیتها دولت آمریکا را به عنوان نزدیکترین کشور به افغانستان و متحد استراتژیک آن در منطقه، نگران کرده است. آمریکا میپندارد که بازگشت طالبان به قدرت، مسلما القاعده و حتی داعش را نیز در راس امور قرار خواهد داد و مسلما نه داعش و نه القاعده از راهبردهای نظامی خود که اکثرا ضد آمریکا است، کوتاه نیامدهاند.
بنابراین به نظر میرسد که آمریکا حضورش را هرچند نه به صورت مستقیم اما به هر شکل ممکن در افغانستان حفظ خواهد کرد و نخواهد گذاشت طالبان با ایده یک جهاد جهانی دیگر، کابوس بیشتر کشورهای جهان شود. با توجه به این مسائل، احتمال اینکه رئیسجمهور غنی از سفر آمریکا با دست پر بازگردد، بعید نخواهد بود.