جمهوری اسلامی و پایان توافق‌ها؛ فرصت تحول یا خطر فروپاشی؟

تداوم سیاست‌های سخت‌گیرانه رژيم جمهوری اسلامی، ایران را بار دیگر با چالش‌های مختلف سیاسی و اقتصادی و آزمون‌های سخت روبه‌رو خواهد کرد

جمهوری اسلامی در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ از توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵، موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، خارج شد و عملا به یک دهه تلاش بین‌المللی برای مهار برنامه هسته‌ای خود در ازای لغو تحریم‌های بین‌المللی پایان داد. وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در بیانیه‌ای اعلام کرد که «کل مفاد توافق هسته‌ای، ازجمله محدودیت‌های اعمال‌شده بر برنامه هسته‌ای و اقدام‌های مرتبط با آن، پایان‌یافته تلقی می‌شود». در عین حال تاکید کرد که تهران همچنان «بر تعهد پایدارش به مسیر دیپلماسی پایبند است».

از سوی دیگر، جمهوری اسلامی اعلام کرد که پس از بازگشت تحریم‌ها علیه ایران، توافق با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی دیگر معتبر نیست.

این تصمیم تنها جنبه فنی یا سیاسی ندارد، بلکه بر روند زندگی مردم ایران سایه می‌اندازد، زیرا جمهوری اسلامی در حالی شعارهای موهوم پیروزی را سر می‌دهد که ملت ایران درمورد پیامدهای اقتصادی و اجتماعی این تصمیم نگران‌اند.

چه چیزی تغییر کرده است؟

اول، تصمیم دولت مبنی بر عدم پایبندی به محدودیت‌های توافق هسته‌ای با این موضوع مرتبط است که رژیم جمهوری اسلامی در طول چند دهه گذشته نتوانسته هیچ‌یک از اهداف موردانتظار را برآورده کند، به‌ویژه پس از بازگشت تحریم‌ها و فعال شدن سازوکار ماشه از سوی کشورهای اروپایی در اواخر سپتامبر گذشته.

دوم، توقف یا تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نشانه فروپاشی عمیق اعتماد میان دو طرف است؛ امری که پس از حملات مشترک آمریکا و اسرائیل در ماه ژوئن گذشته شدت گرفت. از آن پس، تهران انجام بازرسی‌ها را به تصمیمش در قبال آنچه آن را «نقض آشکار حاکمیت و امنیت کشور» می‌خواند، گره زده است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

سوم، لغو محدودیت‌های هسته‌ای تنها اقدامی فنی نیست، بلکه پیامدهای مستقیم اقتصادی و اجتماعی دارد. این گام می‌تواند ایران را وارد رقابتی تازه در عرصه جهانی کند و همزمان بار سنگین‌تری بر دوش اقشار متوسط و آسیب‌پذیر جامعه بگذارد.

دغدغه‌ اصلی شهروندان ایران چیست؟

هرچند رژيم ایران بارها تاکید کرده است که همچنان به مسیر دیپلماسی پایبند است، اما مردم ایران بر این باورند که تصمیم اخیر دولت عواقب سختی به همراه خواهد داشت که ازجمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • احتمال افزایش قیمت کالاهای اساسی و تشدید فشار بر ارزش پول ملی، زیرا مرحله پیش‌رو سرشار از ابهام و بی‌ثباتی است.
  • مردم چنین تصور می‌کنند که جمهوری اسلامی در آستانه‌ درگیری مستقیم یا انزوای گسترده‌ بین‌المللی قرار دارد؛ وضعیتی که ممکن است بار دیگر ایران را در معرض تحریم‌های اقتصادی و سیاسی قرار دهد.
  • برداشت بسیاری از مردم ایران این است که رژیم ایران اولویت را به «حاکمیت و نظام» می‌دهد، نه به زندگی روزمره‌ شهروندان؛ گویی سیاست حاکم این است: «امروز به چالش با جهان برمی‌خیزیم، و فردا به فکر مشکلات داخلی خواهیم بود».
  • در میان مردم ایران آشکارا این ترس وجود دارد که این تصمیم تنها تغییر مسیر مذاکرات نیست، بلکه گامی آغازین برای تنشی بزرگ‌تر و مرحله‌ای خطرناک‌تر در رویارویی با جهان است.

چه عاملی باعث شد چنین تصمیمی در شرایط کنونی گرفته شود؟

شاید پایان برجام پس از گذشت ده سال در ظاهر رویدادی نمادین به نظر برسد، اما در پس آن دلایل و زمینه‌هایی عمیق‌تر نهفته است که بر زندگی مردم ایران به‌شدت تاثیر می‌گذارد.

پس از فعال شدن مکانیسم ماشه از سوی کشورهای اروپایی، ایران بار دیگر در تنگنای تحریم‌ها قرار گرفت. پس از حملات ماه ژوئن گذشته به تاسیسات نظامی و هسته‌ای جمهوری اسلامی، تهران به این نتیجه رسید که ادامه‌ همکاری با آمریکا، اسرائیل و کشورهای اروپایی ــ در فضایی که آن را «فشار و باج‌گیری سیاسی» می‌داند ــ دیگر پذیرفتنی نیست. همچنان به نظر می‌رسد رژیم جمهوری اسلامی این تصمیم را تلاشی برای بازتنظیم مسیر خود می‌داند؛ راهی برای رهایی از محدودیت‌هایی که سال‌ها آن را خسته و فرسوده کرده، بی آنکه بتواند از آن بهره‌ای ببرد.

این تصمیم، برای جامعه جهانی و ملت ایران، چه معنا و پیامدی دارد؟

در سطح بین‌المللی، این تصمیم نشانه‌ آغاز دوره‌ای تازه برای جمهوری اسلامی است؛ دوره‌ای که در آن قید و بندها کمتر، اما خطر تحریم‌ها و فشارهای سیاسی بیشتر است. در سطح داخلی، این پرسش مطرح است که آیا دولت می‌تواند مفهوم «حاکمیت ملی» را که بر حفظ آن تاکید می‌کند، به واقعیتی سودمند برای مردم تبدیل کند، بی آنکه هزینه‌اش بر دوش شهروندان سنگینی کند؟

اگر جمهوری اسلامی بتواند مسیر گفتگوها را به سود خود تغییر دهد و با شرایطی بهتر به عرصه‌ بین‌المللی بازگردد، این تصمیم ممکن است طلوعی نو در عرصه‌ سیاسی و اقتصادی باشد. اما اگر فشارها شدت گیرند و بحران‌های داخلی عمیق‌تر شوند، ممکن است همین گام به نقطه‌ چرخشی بدل گردد که کشور را به‌سوی بحرانی گسترده‌تر سوق دهد.

علاوه برآن، حفظ حاکمیت ملی تنها در تکرار شعار «ما تسلیم نمی‌شویم» خلاصه نمی‌شود، بلکه در آن است که جمهوری اسلامی نشان دهد مسیر تازه‌ای را برگزیده که به سود شهروندان این کشور است. رهبر جمهوری اسلامی باید بداند لغو محدودیت‌هایی که در چارچوب توافق هسته‌ای بر کشور تحمیل شده بود، به معنای آزادی بی‌قید و شرط نیست، بلکه آغاز رقابتی تازه است که کشور را در انواع بحران‌ها فرومی‌برد.

در عین حال، جامعه مدنی ایران باید در قبال تصمیم‌های دولت مسئولانه واکنش نشان دهد و این پرسش را مطرح کند که این جهت‌گیری به کجا می‌انجامد، منابع کشور چگونه هزینه می‌شود، و چه تضمینی برای تحقق عدالت اجتماعی وجود دارد؟

در فرجام می‌توان گفت، اعلام پایان محدودیت‌های هسته‌ای هدف نیست، بلکه آغازی است بر مرحله‌ای تازه، مرحله‌ای که ممکن است هم نویدبخش باشد و هم آکنده از مخاطرات، زیرا تردیدی نیست که تداوم سیاست‌های جمهوری اسلامی، بار دیگر ایران را با چالش‌های مختلف سیاسی و اقتصادی و آزمون‌های سخت روبه‌رو خواهد کرد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه