پیام‌آور صلح و میراث آنتونی کویین در دبی

گفت‌وگو با والنتینا کاستلانی، سینماگر ایتالیایی

در یک سال و اندی که جهان درگیر دنیاگیری ویروس مرگبار کرونا بوده است، عرصه فیلم و سینما ضرباتی سخت خورده است. خوش‌اقبال‌ترین سینماگرها، شاید آن‌هایی باشند که علی‌رغم این شرایط دشوار توانسته‌اند به کار خلق هنری و فعالیتشان ادامه دهند. والنتینا کاستلانی، بازیگر و تهیه‌کننده ایتالیایی و رئیس «استودیو کویینِ» لس‌آنجلس، از آن دسته است. او که از منزلش در لس‌آنجلس در گفت‌وگویی اینترنتی با من همراه شد، می‌گوید: «از این‌ که در طول سال گذشته بی‌وقفه کار کردم و عمیقا درگیر کار بودم، احساس خوشبختی می‌کنم؛ به خصوص در شرایطی که کار بیشتر همکارانم مدت‌ها تعطیل بود.»

او ماه گذشته سفری به امارات متحده عربی داشت و در «مجمع سی‌سی» که هر سال با موضوع «سرمایه‌گذاری جهانی در توسعه پایدار» برگزار می‌شود سخنرانی کرد. در این سفر، وی پروژه جدید سینمایی‌اش به نام «چوگان» را نیز معرفی کرد؛ فیلمی که می‌گوید هنوز نمی‌تواند جزئیات داستانش را بازگو کند، اما داستان جوانی است که زندگی‌اش با این ورزش باستانیِ ایرانی عوض می‌شود. والنتینا به من می‌گوید: «چوگان، ورزشی شاهانه اما در عین حال ورزشی بسیار انسانی است و این فیلم، داستان نقش آن در تحول یک انسان است.»

در میانه دنیاگیری کرونا، او در یکی از معدود جشنواره‌هایی که حضوری برگزار شد، یعنی جشنواره ونیز ۲۰۲۰، شرکت کرد و فیلمش را در آنجا عرضه کرد. وی همزمان روی چند فیلم دیگر نیز کار می‌کند؛ از جمله دو مستند یکی با نام «مار سفید» در مورد بومیان آمریکا و اعتراضات آن‌ها در سال‌های ۲۰۱۶ علیه خط لوله منطقه «استندیگ راک» در مرز دو ایالت داکوتای شمالی و جنوبی، و دیگری فیلمی در مورد آلبینوهای قاره آفریقا.

در طول این سال سخت برای سینما، والنتینا با شرکت «نِرِده» فرانسه و رئیس آن، شاهزاده نرده آنتونیو جیاموندو دو بوربون، همکاری جدیدی آغاز کرده است که می‌تواند در ترکیب با سرمایه‌های خاورمیانه، آغازگر پروژه‌های سینمایی متعددی باشد. این شاهزاده از همان خاندان سلطنتی بوربون می‌آید که روزگاری بر بسیاری کشورهای اروپایی فرمان می‌راند.

متولد فلورانس

پرکاری هنری برای والنتینا، امری تازه نیست. او از خانواده‌ای با سابقه طولانی هنر و سینما می‌آید. متولد فلورانس، شهر افسانه‌ای هنر در ایتالیا است و خانواده‌اش از هنگام تولد او، صاحب تئاتر و اپرای تاریخیِ «وِردی» در این شهر بوده‌اند که بنیانش به اواسط قرن ۱۹ بازمی‌گردد. پدربزرگش، ریکاردو کاستلانی، از مهمترین تهیه‌کنندگان و توزیع‌کنندگان سینمای ایتالیا بود و در تولید بسیاری فیلم‌های فدریکو فلینی، کارگردان شهیر عصر طلایی سینمای ایتالیا، نقش داشت. خود والنتینا درس‌خوانده آکادمی تئاتر فلورانس و مدرسه سینمای فرانسه در پاریس است.

 

سابقه خانوادگی باعث شد که او از جوانی با بسیاری از چهره‌های هنری آشنا باشد؛ از جمله یولاندا آدولوری، طراح لباس ایتالیایی و همسر شهیرش، آنتونی کویین، بازیگر مکزیکی‌تبار سینمای آمریکا. والنتینا آشنایی با یولاندا را به یاد می‌آورد و از داستان‌های خانواده آنتونی کویین راجع به علت آمدن او به ایتالیا روایت می‌کند: «آنتونی کویین در اثر ماجرای غریبی به ایتالیا آمده بود. به دلیل اقداماتش در بنیان‌گذاری اتحادیه بازیگران سینمای آمریکا که امروز همه‌ ما عضوش هستیم، او را در آمریکا در فهرست سیاه گذاشته بودند. یکی از تهیه‌کنندگان بزرگ آن وقت ایتالیا به او گفت: تونی چرا نمی‌آیی به ایتالیا برای ما کار کنی؟»

همین باعث شد که آنتونی کویین به کشور چکمه‌شکل جنوب اروپا برود و در برخی از به‌یادماندنی‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایتالیا حاضر شود. مثلا فیلم «جاده» فلینی که پدربزرگِ والنتینا از سرمایه‌گذاران آن بود.

تقدیر چنین بود که والنتینا، سال‌ها بعد، مدتی پس از درگذشت آنتونی کویین، با فرانچسکو کویین، پسر بزرگ کویين و آدولوری، ازدواج کند و این داستان‌ها را از زبان او بشنود. او می‌گوید: «یادم هست که فرانچسکو این داستان‌ها را با آن حس طنز خاص خودش و سبک حرف زدن پرهیجانش تعریف می‌کرد.»

فرانچسکو کویین فقط نام مشهور پدر را یدک نمی‌کشید؛ او خود بازیگری مستعد بود که در دهه ۱۹۸۰ درخشش وی را در «جوخه» الیور استون و سریال پربیننده «کوئو وادیس» دیدیم و در سال ۱۹۹۰ در سریال «پیرمرد و دریا» که با اقتباس از رمان ارنست همینگوی ساخته شد، بازی کرد. در آنجا بود که فرانچسکو فرصت یافت با پدرش هم‌بازی باشد. فرانچسکو اما در سال ۲۰۱۱ در سن ۴۸ سالگی در برابر سه فرزند خود در خانه‌شان در مالیبوی لس‌آنجلس، سکته قلبی کرد و درگذشت تا بر زندگی والنتینا زخمی عمیق بر جای گذارد.

لاله تالابی از دل گِل

والنتینا اما از آن لحظه دردناک گذشت و کوشید برای حفظ میراث کسی که «همزاد» خود می‌نامد، کاری انجام دهد: او «استودیو کویین» را در سال ۲۰۱۲ بنیان‌گذاری کرد تا ادامه‌دهنده میراث فرانچسکو و پدرش باشد. خودش می‌گوید: «می‌خواستم کاری برای او انجام دهم؛ کاری برای میراث این خانواده بزرگ و برای سه کودکی که او جلو چشمانشان جان سپرد. من عمیقا باور دارم که می‌شود از چیزی بد، چیزی زیبا برآورد. مثل لاله تالابی که از گِل بیرون می‌زند و می‌شکفد.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در ۹ سالی که از فعالیت این استودیو می‌گذرد، در چندین پروژه موفق شرکت داشته است. اولین پروژه آن، سریال تلویزیونی مستندی با نام «زندگی روی دوچرخه» بود که در ۱۱ کشور فیلمبرداری شد و تور دوچرخه‌سواری معروف «جیرو دوتالیا» را دنبال کرد.

در سال ۲۰۱۳ او از تهیه‌کنندگان فیلم «رویای پروانه» ساخته ییلماز اردوغان، کارگردان ترکیه‌ای،‌ بود که در سال‌های جنگ جهانی دوم می‌گذرد و قصه دو شاعر جوان مبتلا به سل در شهری کوچک در ترکیه است. این فیلم با موفقیت‌ گسترده‌ای روبه‌رو شد. سپس نوبت به فیلم مصری «میدان» رسید که راجع به انقلاب موسوم به بهارعربی در آن کشور بود که استودیو کویین از مرحله پساتولید، همراه آن شد. «میدان»، هم نامزد هم اسکار شد و هم نامزد چهار جایزه اِمی و برنده یکی از آن‌ها، برنده جایزه عفو بین‌الملل در جشنواره برلین، و برنده بهترین مستند در جشنواره دبی و جشنواره داک‌آویو در تل‌آویو اسرائیل.

اما فیلمی که والنتینا بیش از همه با افتخار از آن سخن می‌گوید، مستند «یک صخره، سه مذهب» است؛ روایتی از مقدس‌ترین نقطه اورشلیم (بیت‌المقدس‌) و شاید جهان، که مسلمان‌ها «حرم الشریف»‌ صدایش می‌زنند و یهودی‌ها «معبد کوه»‌ و هم برای آن‌ها مقدس است و هم برای مسیحیان. این فیلم چندین جایزه گرفت؛ از جمله بهترین فیلم بین‌المللی در جشنواره سی‌ینای ایتالیا و خود والنتینا نیز در جشنواره «بنیاد فیلم و تلویزیون زنان»، جایزه بهترین تهیه‌کننده را برای آن دریافت کرد. برای او اما نکته مهم‌تر آن است که این فیلم را حتی در کنگره آمریکا نیز نمایش دادند و مورد توجه کنشگران و قانونگذارانی قرار گرفت که برای صلح تلاش می‌کنند.

این بخشی از پیشینه والنتینا است که او را با خاورمیانه مرتبط می‌سازد. همین بود که وقتی مکس استودنیکوف، رئیس «مجمع سی‌سی»، با او تماس گرفت و خواهان همکاری با نشست‌های این مجمع در سال ۲۰۲۱ شد، پذیرفت و کوشید آن را به سطحی فراتر از چهره‌های اقتصادی ببرد و جلوه‌های هنری‌ و فرهنگی و ورزشی و اجتماعی‌ آن را افزایش دهد.

«مجمع سی‌سی» امسال در سه مرحله برگزار می‌شود: ماه گذشته در دبی، ماه ژوئیه در مونته‌کارلوی موناکو (همزمان با جشنواره کن که در چند کیلومتری آن برپا می‌شود) و ماه اکتبر در لندن. خانواده سلطنتی بریتانیا از جمله حامیان مالی آن هستند.

در دبی، والنتینا نشستی موفق در مورد لزوم نقش‌آفرینی زنان برگزار کرد و برای آن، دو زن از خانواده‌های سلطنتی امارات و بحرین را روی صحنه آورد تا با هم به گفت‌وگو بنشینند. خودش می‌گوید: «این دو شیخه را انتخاب کردم چون در جوامع خود بسیار فعال‌اند و با آن تصویر کلیشه‌ای زن تسلیم‌شده خاورمیانه‌ای فاصله بسیاری دارند. آدم‌هایی بسیار فعال و تحصیل‌کرده‌ای هستند و به طرز بسیار مشخص برای برابری اجتماعی مبارزه می‌کنند.»

این دو زن، شیخه هند بنت فیصل القاسمی و شیخه نورا آل خلیفه هستند. شیخه هند، از خانواده سلطنتی قاسمی‌های شارجه و راس‌الخیمه می‌آید و در سال‌های اخیر بیشتر به دلیل مبارزه با اسلام‌هراسی شناخته‌ شده است. او حتی در موضوع حساس شهروندان مسلمانِ اویغورتبار چین که بیشتر دولت‌های مسلمان جهان درباره آن از دولت چین طرفداری می‌کنند، به هواداری از حقوق این مسلمانان تحت سرکوب برخاسته است. خانم هند در ضمن عضو هیئت‌مدیره شرکت نفت لیبی است.

شیخه نورا از خانواده سلطنتی بحرین و از فعالان اقتصادی موفق کشورش است و چند بار جایزه مدیر زن سال را برنده شده است.

در «مجمع سی‌سی» امسال، با توجه به «توافق ابراهیم» که منجر به عادی‌سازی روابط اسرائيل و چهار کشور عربی، از جمله امارات و بحرین شد، جنب‌وجوشی بیش از پیش به چشم می‌خورد. در میان مهمانان، حضور چهره‌های اسرائیلی را نیز شاهد بودیم؛ مثلا مئیر آرنون، رئيس یک شرکت سرمایه‌گذاری در آن کشور. اسرائیلی‌ها با وجود خشکسالی و کمبود آب در کشور خود، از پیشروترین کشورهای جهان در زمینه فناوری‌های زیست‌محیطی هستند و همکاری‌ آنان با کشورهای عربی در این زمینه می‌تواند برگ جدیدی در تاریخ منطقه رقم بزند. اسرائیلی‌هایی چون آقای آرنون در این مجمع نه فقط با اماراتی‌ها و بحرینی‌ها، که فرصت همنشینی با چهره‌هایی را داشتند که کشورهاشان هنوز با به رسمیت شناختن اسرائيل فاصله بسیاری دارند؛ مثلا خالد مهدی، دبیر شورای عالی برنامه‌ریزی و توسعه کویت.

برای والنتینا، بازگشت به خاورمیانه هم لطف معرفی فیلمش «چوگان» را داشت و هم مواجهه با این واقعیت که خیلی‌ها او را به خاطر فیلم شش سال پیشش به یاد می‌آورند و خیلی‌ها به خاطر پدربزرگش. می‌گوید: «آنتونی کویین پس از آمدن به ایتالیا فیلم‌های بسیاری در خاورمیانه ساخت و فرانچسکو برایم از این می‌گفت که در دوران کودکی‌اش ماه‌ها در این منطقه بوده است. مثلا برای «لورنس عربستان» یا «محمد رسول‌الله» که پدرش در آن افتخار یافت که نقش عموی پیامبر اسلام را بازی کند و هنوز هم به این دلیل تکریم می‌شود.»

این سینماگر ایتالیایی در ضمن از تحول شهری دبی می‌گوید که با آن دبی‌ای که سال‌ها پیش دیده بود، تفاوت کرده است: «این شهر حالا احساس یک شهر واقعی را دارد. شهری که از شهرهای مدرن دنیا مثل نیویورک الهام گرفته و مملو از معماری و زیرساخت و پارک و میدان و کافه و خیابان‌های ساحلی زیبا است.»

او می‌گوید که قرار است به همکاری خود با خاورمیانه ادامه دهد و به زودی به قطر نیز سفر می‌کند. در پایان می‌گوید:‌ «می‌خواهم کمک کنم بین هالیوود و خاورمیانه پل بزنیم؛ پلی واقعی با سینما.»

بیشتر از فیلم