روز جمعه ۲۰ فروردین گروه ایرانی شرکتکننده در مذاکرات برجام از وین به تهران برگشت تا گزارش کامل و حضوری ملاقاتهای خود را در جلسه اعضای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) به مقامات جمهوری اسلامی منتقل کند. این گروه که احتمالا حامل پیامی از جانب اتحادیه اروپا و مقامات سیاست خارجه آمریکا بود هنوز فرصت انتقال جزئیات ملاقات وین را پیدا نکرده بود که وقوع انفجاری در روز ۲۲ فروردین، در سایت اتمی نطنز بر ادامه مذاکرات مستقیم ایران و اروپا و همینطور مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا تاثیر گذاشت.
با پادرمیانی سه عضو اروپایی برجام (آلمان، فرانسه و بریتانیا)، قرار بود ایران از اقداماتی که در جهت نقض تعهدات خود در چارچوب برجام انجام داده بود دست بکشد و در برابر برداشته شدن تحریمهایی که توسط ایالات متحده اعمال میشود وضعیت به قبل از ۲۰۱۷ برگردد تا آمریکا نیز به عنوان یکی از اعضای برجام در جایگاه قبلی خود در توافق برجام بنشیند.
گرچه دولت جو بایدن خود تمایل دارد به برجام برگردد و از درون این توافق به مهار اتمی ایران بپردازد و احتمالا اهداف دیگری را دنبال کند، ولی ایران نیز از اهرمهای فشاری برای بازگرداندن یکسری امتیازهای اقتصادی استفاده میکند که به علت خروج آمریکا از برجام و در سایه تحریمهای حداکثری کاملا غیر ممکن شده است. این اهرمها عمدتا حاصل عقبنشینی از تعهدات برجام است که جمهوری اسلامی پس از تصمیم به خروج دولت ترامپ از توافق برجام در اردیبهشت سال ۱۳۹۸ و به ویژه در خلال یکسال اخیر، توانسته است از آن استفاده کند. برخی از این اهرمها عبارتند از:
- انباشت اورانیوم غنی شده بیش از حد مجاز تعیین شده در برجام از طریق تولید اورانیوم غنی شده با غنای بالاتر از ۳.۶۷ صدم که به روایتهای مختلف از ۶ تا ۶۰ درصد فزونی یافته و حتی تهدید شده که به سطح ۹۰ درصد افزایش خواهد یافت. ایران سابقه تولید اورانیوم ۲۰ درصدی را دارد ولی ادعای این که قصد تولید اورانیوم ۶۰ یا حتی ۸۰ درصدی را نیز دارد از این نظر اهمیت پیدا میکند که وارد حیطه کاربرد نظامی شده و زمان تولید بمب اتمی را کوتاه و کوتاهتر میکند.
- اقدام به تولید آزمایشی اورانیوم به صورت ورقههای فلزی که بنا به گفته کارشناسان فقط میتواند کاربرد نظامی داشته باشد.
- راهاندازی و بهکارگیری آبشارهای جدیدی از سانتریفیوژهای پیشرفته. بر اساس برجام ایران فقط حق دارد از سانتریفیوژهای نوع IR-1 استفاده کند ولی از زمانی که تعهدات برجامی را نادیده گرفته است از انواع مدرنتر که میتوانند سریعتر و با غلظت بیشتر اورانیوم تولید کنند استفاده میکند. در گزارشی که خبرگزاری تسنیم به نقل از علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، منتشر کرد (۲۳ آبان ۱۳۹۸) ایران قادر است ۱۶ نوع سانتریفیوژ تولید کند که برخی از آنها جنبه آزمایشی دارد. اما در ماههای اخیر دو نوع IR6 و IR9 به مجموعه سانتریفیوژهای فعال ایران افزوده شده؛ هرچند تعداد دقیق سانتریفیوژهای در حال کار از این انواع ۱۶ گانه مشخص نیست.
به ادعای کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی، ایران میتواند انواع این سانتریفیوژها را تولید کند و در حال حاضر نیز ظرفیت تولید ایران «برابر با قبل از برجام» یعنی روزانه ۶۰ واحد است ولی جمهوری اسلامی قصد افزایش تولید دارد.
به گفته کمالوندی «در غنیسازی قطعا تولید ۲۵۰ هزار سو قابل تحقق است، اما بنای ما این است که به یک میلیون سو برسیم». کمالوندی درباره ساخت نیروگاه دوم بوشهر هم مدعی شد که «تا یکسوم پیشرفت دارد» و قرار است تا سال ۱۴۰۴ تکمیل شود و ۲ سال پس از آن نیز ساخت نیروگاه سوم شروع خواهد شد. (اقتصاد آنلاین ۲۰ فروردین ۱۴۰۰)
کمی بیش از یکسال قبل علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی هستهای ایران، به خبرنگاران گفته بود تولید و استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته با هدف سیاسی انجام میشود: «استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته IR-4 و IR-2M «برای یک چالش سیاسی و برای این که به آنها (غربیها) بفهمانیم ما این ظرفیت را داریم این کار را میکنیم. دشمن فکر میکرد این ظرفیت را از دست دادیم و نمیتوانیم با این سرعت باز گردیم. اما اکنون که یک زنجیره ۳۰تایی IR-6 را گازدهی میکنیم یک قدرتنمایی است که رهبر انقلاب هم روی آن تاکید دارند». (تسنیم ۲۳ آبان ۱۳۹۸)
روز ۲۴ فروردین یعنی دو روز پس از انتشار خبر انفجار ناشی از برق در سایت نطنز، جمهوری اسلامی ایران از آغاز غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم در کشور خبر داد. مقامات ایران ضرورت تولید این سطح از غنیسازی را به نیازهای پزشکی مرتبط میدانند در حالی که رئیس جمهوری ایران، در جلسه روز چهارشنبه هیئت دولت اقدام ایران برای افزایش سطح غنیسازی اورانیوم به ۶۰ درصد و افزایش تعداد سانتریفیوژهای پیشرفته را «پاسخ به شرارت» حمله به شبکه برق رسانی تاسیسات غنیسازی نطنز اعلام میکند.
آمریکا، اتحادیه اروپا، و مقامات سازمان بینالمللی انرژی هستهای از اقدام ایران ناراضی هستند و خواهان یافتن راه حلی فوری برای احیای برجام و کنترل اقدامات ایران از طریق متعهد شدن به اجرای مفاد برجام هستند. در همین شرایط، دولت عربستان سعودی نیز واکنش نشان داده و اقدام به تولید اورانیوم با غنای ۶۰ درصد را بیارتباط با اهداف صلحآمیزی میداند که ایران مدعی آن است. اسرائیل، به کلی مخالف امتیازدهی به ایران و احیای برجام بوده و معتقد است هدف ایران استفاده از تکنولوژی هستهای برای منظورهای نظامی و نهایتا نابودی اسرائیل است. مقامات ایران به دفعات چنین هدفی را بر زبان آورده و وعدههای مدتدار برای نابودی اسرائیل دادهاند، گرچه منکر این هستند که قصد تولید بمب اتمی دارند.
در آخرین انفجار در تاسیسات هستهای نطنز، گرچه جزئیات آن فاش نشده، جمهوری اسلامی برای اولینبار اسرائیل را متهم به خرابکاری کرده و وعده انتقام داده است. برخی کارشناسان معتقدند خرابی ناشی از این انفجار دستکم برای مدت ۹ ماه برنامه هستهای ایران را به عقب میراند. ایران معتقد است این اقدام میتوانست منجر به فاجعه اتمی شود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
امنیت تاسیسات اتمی ایران - اظهارات مقامات فعلی و اسبق اسرائیل مبنی بر این که مواد منفجره احتمالا سالها پیش به درون سایت منتقل شده بیش از هر چیز قضیه امنیت فعالیتهای اتمی ایران را زیر سوال میبرد ضمن این که احتمال وقوع فاجعه اتمی را نیز منتفی نمیکند. این که در فاصلهای کمتر از ۱۰ ماه یک دانشمند اتمی در روز روشن در اتومبیل شخصی خود ترور شد، دو انفجار اساسی در داخل تاسیسات هستهای نطنز صورت گرفت و کمی قبل از آن اسناد و مدارک اتمی ایران از انباری در اطراف تهران به سرقت رفت و از اسرائیل سر درآورد، واقعیتهای انکارناپذیری هستند که نشان میدهند تاسیسات اتمی ایران و افراد مرتبط با آن از امنیت کافی برخوردار نیستند. قبل از رویدادهای اخیر نیز دانشمندان اتمی دیگری در خیابانها و در داخل خودروهای خودشان کشته شدهاند.
با نگاهی به این رویدادها چند سوال مهم مطرح میشود:
هدف ایران از تشدید فعالیتهای اتمی چیست؟ آیا تاسیسات اتمی ایران یا حتی تاسیسات نطنز که گفته میشود در عمق کوهها قرار دارد، برای ادامه کار به اندازه کافی امنیت دارند؟ در مرحله بعدی این سوال مطرح است که آیا فرد یا افرادی از شهروندان ایرانی در عملیات خرابکاری و ترور مستقیما دست دارند؟ و نهایتا این که اهداف اسرائیل از تحمیل این خرابکاریها چیست و آیا این خرابکاریها میتواند اهداف اسرائیل را تامین کند؟
اهداف ایران - به نظر میرسد فعالیتهایی که در سایتهای اتمی ایران صورت میگیرد، بیشتر جنبه اضطرار و نمایش قدرت دارد تا بتواند در مذاکرات آتی از اروپا و آمریکا امتیازات بیشتری بگیرد. رهبر جمهوری اسلامی پیشنهادات آمریکا را در مذاکرات وین «غالبا متکبرانه و تحقیرآمیز» دانسته و معتقد است این پیشنهادها «حتی قابل نگاه کردن هم نیست». این اظهارات در شرایطی بیان میشود که حتی معاون وزارت خارج ایران که به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در مذاکرات شرکت داشته معتقد است مذاکرات در «مسیر درستی» قرار گرفته و «درک بهتری» از انتظارات متقابل ایجاد شده است. از منظر دولتهای اروپایی که میانجی این مذاکرات بودهاند نیز مذاکرات غیر مستقیم آمریکا و ایران «سازنده» توصیف شده است.
وضعیت موجود نشان میدهد نظر آیتالله خامنهای در مورد مذاکره با آمریکا و اروپا به شدت منفی است. در مورد این که جمهوری اسلامی تمایل به ادامه مذاکرات داشته باشد تردید وجود دارد. اعلام برنامه غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم و بیان این که قصد آمریکا از مذاکره این نیست «که حرف حقی را قبول کند، بلکه میخواهد «حرف باطلی را تحمیل کند»، میتواند علامت پایان مذاکرات باشد ولی خامنهای با فرار از پذیرش مسئولیت میگوید مذاکرات با غربیها فقط به خاطر «تشخیص مسئولان» است و توصیه میکند که از مذاکرات طولانی و فرسایشی خودداری شود.
در عین حال با این که دولت جو بایدن حاضر به دادن امتیاز در برابر باز گشت به وضعیت عادی در چارچوب برجام است، در مورد تصمیم ایران برای تولید اورانیوم با غنای ۶۰ درصد نگرانیهای جدی وجود دارد و آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، معتقد است چنین اقدامی جدی بودن ایران در مذاکرات هستهای را زیر سوال میبرد. اروپاییها نیز معتقدند این تصمیم با اهداف صلحآمیز هماهنگ نیست و با روح مذاکرات و تلاشهای انجام شده مغایرت دارد. با چنین پیشزمینهای دور دوم مذاکرات وین با یک روز تاخیر در روز پنجشنبه با میانجیگری دیپلماتهای اروپایی آغاز شده و اطلاعات اولیه حاکی از آن است که فعلا ادامه خواهد داشت.
امنیت تاسیسات، نقش افراد – هرچند احتمال دارد بخشی از تاسیسات هستهای ایران به لحاظ فیزیکی از امنیت کافی برخوردار باشند. مثلا به دلیل قرار گرفتن در عمق منطقه کوهستانی یا نقاطی که دارای حفاظت نظامی هستند ولی رویدادهای اخیر نشان میدهد که هم افراد و هم تاسیسات در برابر خرابکاری و نفوذ انسانی امنیت کافی ندارند. این قضیه میتواند به دلیل عدم شناخت کافی از پیچوخمهای امنیتی و فقدان مطالعه کافی درباره سناریوهای قابل اجرا باشد. تمایل به بزرگنمایی دستاوردها در گفتار کارشناسان و نمایش تواناییها از طریق عرضه اطلاعات صوتی و تصویری نیز به این آسیبپذیری کمک میکند. فیلمهایی از راههای ورود به این مخفیگاهها منتشر میشود که ارزش اطلاعاتی دارند و میتوانند در سناریوهای خرابکاری مورد بهرهبرداری قرار بگیرند.
بیتردید افراد و شهروندان در انتقال اطلاعات امنیتی نقش داشته و دارند. در گذشته اطلاعاتی به آژانس بینالمللی انرژی هستهای داده میشد که از منابع عادی و مردم کوچه و خیابان ریشه میگرفت. مثلا این که جمهوری اسلامی در فلان محل و محله فلان شهر مشغول تولید بمب است یا در فلان تونل در دل کوهها به استخراج اورانیوم اقدام کرده است. اما وقتی بازرسان آژانس برای بازدید به همان نقطه میرفتند به عملیات کابلکشی یا گازرسانی یا جادهسازی مواجه میشدند. بنابراین باید نتیجه گرفت اطلاعات حساس از سطحی تخصصیتر نشت میکند که میتواند از درون دستگاه امنیتی یا افراد مورد اطمینان سیستم امنیتی باشد.
اهداف اسرائیل - جمهوری اسلامی در طول ۴۲ سال حیات سیاسی خود دشمن علنی و سوگندخورده اسرائیل بوده است. با حیات و موجودیت اسرائیل مسئله دارد و این دشمنی را پشت سپر حمایت از فلسطین و فلسطینیها توجیه میکند. در حالی که دو کشور میتوانند به صورت بالقوه رقابتهایی در زمینههای تکنولوژی و اقتصاد هم داشته باشند ولی آن رقابتها در درون کانال بقا و موجودیت نظام قرار دارند و رنگ و بوی سیاسی و نظامی میگیرند. نتیجه این که دشمنی علنی به طرف مقابل اجازه میدهد از هر وسیله ممکنی برای کاهش آسیبپذیری خود استفاده کند.
حزبالله لبنان، حماس و گروههای رادیکال فلسطینی، گروههای نیابتی که در سوریه اسکان داده شده از طریق ایران حمایت میشوند و همینطور از معدودی فعالان سیاسی کشورهای مختلف استفاده میکنند. در مقابل اسرائیل از تاریخ سیاسی و نسلکشی در دوران جنگ جهانی دوم سپر حفاظتی فرهنگی مهمی ایجاد کرده که به تدریج تبدیل به حمایت اقتصادی، نظامی و امنیتی از طریق ائتلاف و همسویی با کشورهای مختلف دنیا شده است. این جنبهای است که جمهوری اسلامی به کلی فاقد آن بوده و حتی به اصطلاح متحدانی مانند روسیه حاضر به حمایت از ایران در برابر اسرائیل نیستند. بنابراین ایران با توسل به انباشت توانایی اتمی؛ و اسرائیل با توسل به حمایت بینالمللی وارد جنگ اعلام نشدهای علیه همدیگر شدهاند.
تا کنون اسرائیل به دو شیوه با ایران درگیر میشده: شیوه اول بمبارانهای هرازگاهیِ مواضع نیروهای مورد حمایت ایران به خصوص در سوریه؛ و دوم، از طریق تحمیل خسارات به تاسیسات اتمی یا اشخاص مرتبط با انرژی هستهای در داخل ایران. گرچه اسرائیل رسما موارد مرتبط به داخل ایران را نمیپذیرد ولی به نظر میرسد علت اصلی تحمیل چنین خساراتی اثبات آسیبپذیری ایران از یک طرف و جلوگیری از پیشرفت ایران در ساخت و توسعه ظرفیتهای اتمی باشد. از سوی دیگر همسویی اسرائیل با قدرتهای بزر گ غربی و به ویژه ایالات متحده و اروپا موجب میشود امکان نزدیکی و تفاهم درازمدت ایران با آن کشورها امری دست نیافتنی به حساب آید. به همین دلیل است که مذاکرات وین برای رسیدن به یک توافق پایدار اتمی در وادی بلاتکلیفی و عدم اطمینان جریان دارد.