سریال قورباغه، از حاشیه‌های فراوان تا درکی متفاوت از قدرت و ثروت

هومن سیدی در این سریال بیان می‌کند قدرت چگونه می‌تواند اسباب بی‌اعتمادی به حتی نزدیک‌ترین اشخاص و افراد شود

سریال قورباغه داستانی معمایی-اجتماعی دارد و به مشکلات جامعه و تاثیرات آن بر روی هر فرد می‌پردازد- عکس از تارنمای سریال قورباغه

سریال قورباغه را می‌توان یکی از مهم‌ترین سریال‌های یک دهه اخیر به شمار آورد که تراز کاری سریال‌سازی در ایران را وارد حیطه‌ای دیگر کرده است. حیطه‌ای که نوع دیگر دیدن را از مخاطب طلب می‌کند.

مضمون اصلی سریال داستان مواجهه آدمی با ماده‌ای است که به آدمی نیرویی ویژه می‌بخشد که بتواند بر دیگران تاثیر بگذارد. این نیرو در این جا در قالب ماده‌ پودری تجلی پیدا می‌کند که آدمیان را برای ۱۲ ساعت مسخ می‌کند. ماده‌ای که وجهی سمبولیک دارد و این وجه سمبولیک را می‌توان از برخی از دیالوگ‌های سریال و شخصیت‌های آن به خوبی دریافت که تمامی تمرکز را بر قدرت و استفاده از آن خلاصه می‌کند. مثلا در قسمت ۱۳ سریال شخصیت اصلی درباره قدرت این گونه سخن می‌گوید:
«همه عاشق قدرتیم، همه تشنه‌ایم، به دنبالشیم، چون قدرت به آدم اجازه پرواز می‌‌دهد، چون از تو چیزی می‌سازد که نیستی، هر چقدر زشت، اما دیگران به تو احترام می‌گذارند با همه کمبود‌هایت، با همه پلیدی‌هایت و کم کم عاشقت می‌شوند».

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

سریال نشان می‌دهد که چگونه محمدرضا که جوانی کم‌رو، خجالتی و از دید دیگران آدمی دست‌وپا چلفتی به حساب می‌آمد، وقتی به چنین اکسیری دست پیدا می‌کند، تبدیل به آدمی بی‌رحم، خشونت‌خواه، فریبکار و مستبد می‌شود که حتی به نزدیک‌ترین دوستان و رفقای خود رحم نمی‌کند. دوستانی که در روزهایی او را به هیچ می‌گرفتند، اینک باید در وضعیتی وحشتناک تن به مرگ دهند. صحنه آتش‌زدن یکی از صمیمی‌ترین دوستان دوران جوانی و نظاره‌گر سوختن او نمونه‌ای ازسبوعیت پنهان در شخصیتی است که قدرت او را مسخ کرده است. خشونت‌های جاری و ساری در فیلم نیز همانند فیلم دیگر سیدی، «مغزهای کوچک زنگ‌زده» بسیار عریان و بی‌پرواست که همین امر سبب شده تا در ابتدای فیلم جمله «فیلم برای افراد زیر ۱۲ سال خوب نیست»، نقش ببندد.

ضرباهنگ فیلم، ‌به خصوص از قسمت‌های هشتم به بعد که کلیت داستان برای مخاطب جا می‌افتد، ریتمی تند و نفسگیر به خود می‌گیرد و در قسمت‌های ۱۳ تا ۱۵ هر لحظه بر هیجان آن افزوده می‌شود. این ریتم در نوع فیلمبرداری هم خود را نشان می‌دهد.

بازی‌ها جاافتاده و پذیرفتنی‌اند و نشان از تلاش کارگردان برای جا انداختن و باورپذیر کردن این نقش‌ها دارد.

هومن سیدی جدای از نوشتن فیلمنامه و تدوین اثر و حتی بازیگردانی، نقش فردی به نام شمس‌آبادی را نیز در فیلم ایفاء می‌کند که به زندان افتاده و با خواهر محمدرضا رابطه پنهانی دارد. انتخاب این نام هم به نظر نمی‌رسد تصادفی باشد. شمس‌آبادی (رضا) همان کسی است که نقشه ترور شاه را در ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ در کاخ مرمر عملی کرد که به دلیل تاخیر شاه، ترورش موفق از کار در نیامد. این احاطه به تمامی اجزای فیلم،‌ از فیلمنامه تا کارگردانی و تدوین سبب شده است کار منظومه‌ای یکدست جلوه کند.

شیوه روایت غیرخطی و تو در تو

شیوه روایت هومن سیدی در قورباغه غیرخطی و تو در تو است و مخاطب باید اجزاء و عناصر سریال را به دقت دنبال کند تا با برخی برگشت به گذشته‌های طولانی آن ارتباط وثیق‌تری پیدا کرده و به مرور حلقه‌های گمشده زنجیره داستان را تکمیل کند. به همین دلیل هر چقدر سریال پیش می‌رود، جذابیت بیشتری برای مخاطبی پیدا می‌کند که با حوصله و شکیبایی سریال را پی‌گیری کرده است. تا قبل از پخش قسمت هشتم سریال، مخاطب دلیل اصلی نام‌گذاری قوربارغه را نمی‌داند. در این قسمت فیلمساز به گذشته رامین فیاضی (صابر ابر)، بازیگر نقش اصلی، نقبی می‌زند که در حال دنبال کردن قورباغه‌ای در جالیز است. قورباغه فرار می‌کند اما او با سر به داخل برکه پر از‌‌ آب می‌افتد و پدرش برای نجات او به سویش می‌شتابد و از آب بیرونش می‌آورد. گمان اولیه این است که نام قورباغه از همین رخداد گرفته شده که در ذهن قهرمان و راوی اصلی داستان چنین برجسته شده است. اما این برداشت اشتباه است چرا که راز اصلی قورباغه در قسمت دهم برملا می‌شود، جایی که فیلمساز بخشی کامل از این قسمت را به نوید محمدزاده (نوری) و دوران جوانی او اختصاص می‌دهد و البته بازگشت به گذشته‌هایی که نشان می‌دهد او و امیرعلی، دو کودک هم‌مدرسه‌ای بودند که رامین از یک آتش‌سوزی نجاتش می‌‌دهد. آتش‌سوزی‌ای که عاملش نوری (نوید محمدزاده) بود و جالب آنکه همین آتش‌بازی را در جوانی نیز تکرار می‌کند. جایی که به انفجار و نابودی ساختمان چند طبقه متروکه‌ منجر می‌شود. در این بخش که با بازی‌گیری بسیار متفاوتی از مهران غفوریان روبه‌رو می‌شویم، محمدرضا که برای سرک کشیدن به مکان یک ماده مخدر معمولی به یک ساختمان چند ‌طبقه متروکه می‌رود، با ماده‌ای عجیب برخورد می‌کند که بر اساس آگاهی‌های پراکنده در کلیت سریال، افراد را برای ۱۲ ساعت هیپنوتیزم می‌کند و در اختیار فردی قرار می‌دهد که از مواد پودر مانند برای تاثیرگذاری بر فرد مقابل استفاده کرده است. این جاست که مخاطب درمی‌یابد قورباغه نام همین مواد مخدر است که  در کلمبیا از گیاهی مخدر رشد می‌کند که به آن گیاه شیطان می‌گویند و این گیاه را تایلندی‌ها با یک ماده مخدر و نیز با قورباغه سمی آمریکایی ترکیب‌ می‌کنند و نتیجه آن ماده‌ای می‌شود که آدمیان را شبیه زامبی‌ها در کنترل و بی‌اختیار قرار می‌دهد.

با بهره‌گیری از همین ماده است که رامین می‌تواند از شر ماموران پلیس خلاص شود، آن هم با دستور خود پلیسی که از نیروهای وفادار و با وجدان است.

سریالی که با حاشیه شروع شد؛ از  توقف و توقیف تا کپی‌برداری

قورباغه از معدود سریال‌های شبکه خانگی بود که چند ماهی پیش از نمایش حاشیه‌ها بر گرد آن حلقه زدند و از این منظر سریالی پرحاشیه بود. از حاشیه دستمزد بالای نوید محمدزاده تا جلوگیری از انتشار چندباره آن و نیز بحث سانسور و ممیزی بخش‌هایی از سریال. کار به جایی رسید که درست یک روز قبل از توزیع بخش نخست (۲۴ آذر) و در حالی که اصل سریال در فضای مجازی برای دانلود قرار گرفته بود، جلو پخش آن گرفته شد و وقتی هم بازار شایعات داغ‌تر از‌ آن چیزی شد که تصورش می‌‌رفت، پای سخنگوی قوه قضاییه هم به میان کشیده و مجبور شد درباره این سریال و چرایی توقیف آن توضیح دهد.

خبرگزاری ایرنا در گزارشی که از نشست سخنگوی قوه قضاییه در ۱۶ دی‌ماه سال ۹۹ منتشر کرد به این موضوع اشاره پرداخت. به گفته اسماعیلی ورود نهاد قضایی نه برای محتوای سریال و آنچه در آن می‌گذرد که برای ابهاماتی بود که بر سر چگونگی تامین بودجه این سریال و منشاء مالی تهیه آن برای دادگاه و نهاد قضایی به وجود آمده بود و همین ابهامات سبب شد تا سریال یک هفته‌ای با تاخیر در توزیع روبه‌رو شود و در نهایت پخش قسمت اول آن با یک هفته تاخیر توزیع شد. این ابهامات دور تهیه ‌کننده سریال می‌گشت که رابطه دوستی با محمد امامی دیگر تهیه کننده سینما داشت که در دادگاه محاکمه و به تولید چند فیلم سریال اعتراف کرد.

حاشیه‌ها اما در همین حد باقی نماند بلکه به محتوا و مشابهت آن با فیلم نفرت (به کارگردانی متیو کاسوویتس- ۱۹۹۵) و البته فیلم‌های کوئنتین تارانتینو هم رسید. فیلم‌هایی که منتقدان معتقدند سریال نه تنها تحت تاثیر، که در برخی صحنه‌ها نعل به نعل به آن فیلم‌ها پهلو می‌زند.
به همین دلیل خشونت موجود در فیلم و حتی برخی نمابندی‌ها عملا با تاثیرگیری از آثار تارانتینو ساخته شده‌اند. سیدی اما در چند پست ‌اینستاگرامی‌ای که گذاشت نه تنها این مسئله را رد نکرد، که به آن صورتی واقعی بخشید و گفت که بیش از هر چیزی از فیلم‌هاست که ایده می‌گیرد. این نکته‌ای است که تارانتینو هم در گفت‌وگوهایش به آن معترف بود و حتی ابایی از مقایسه بخش‌هایی از آثارش با فیلم‌های کلاسیک سینمایی نداشت.

سریال در قسمت پانزدهم و با رفتن نوری (شخصیت اصلی) و خواهرش به سمت روسیه شوروی و کشته‌ شدن هر دو،‌ به پایان می‌‌رسد در حالی که خود او و خواهرش درگیر یک برنامه‌ریزی پیچیده قتل و سربه نیست‌ شدن از سوی شمس‌آبادی می‌شوند. قورباغه گره‌های بسیاری دارد که هنوز گشوده نشده است و به نظر می‌رسد باید دنباله و فصل‌های دیگری هم داشته باشد. فصل‌هایی که چه در گذشته و چه در آینده موضوعات مختلف و جذابی برای دنبال کردن دارد. مثل سرگذشت چگونگی آوردن این ماده به ایران یا سرنوشت مهران غفوریان که نخستین استفاده ‌کننده از این ماده بود و تنها یک سکانس ایفای نقش داشت. ادامه زندگی شمس‌آبادی که اکنون تمامی مواد (پودر قورباغه) در اختیار او و تیم مافیایی اوست تا … از این منظر باید منتظر ماند و دید حاشیه‌های خارج از متن اجازه خواهند داد سریال فصل دوم خود را نیز شروع کند؟

بیشتر از فیلم