در سویدا چه اتفاقی افتاد و ارتباط آن با جمهوری اسلامی و اسرائیل چیست؟

نجات سوریه از این مسیر پرمخاطره، نیازمند درایت، عدالت، و پرهیز از رویکردهای سرکوبگرانه گذشته است

نیروهای ارتش سوریه در شهر سویدا در جنوب سوریه‌ــ عکس از: AFP

آنچه در این روزها در استان سویدای سوریه رخ می‌دهد، صرفا یک بحران تازه یا نزاع قومی لحظه‌ای نیست؛ بلکه ماجرایی ریشه‌دار و تاریخی است که در سایه تحولات سیاسی اخیر سوریه و منطقه، بار دیگر فعال و به ابزاری برای کشمکش قدرت‌ها بدل شده است.

تقابل میان دروزی‌ها و عشایر بدوی به سال‌ها پیش بازمی‌گردد؛ زمانی که یکجانشینی جایگزین کوچ‌نشینی شد و مرزهای سنتی میان سرزمین‌های این دو گروه درهم آمیخت و مسائلی چون مالکیت زمین، منابع آبی، دامداری، کشاورزی و حتی ازدواج‌های بین‌قومیتی زمینه‌ساز تنش‌ میان این دو دسته شد. البته مشکل اصلی این بود که دولت‌هایی که یکی پس از دیگری روی کار آمدند، هیچ‌گاه برای حل این مسائل قوانین روشنی تدوین نکردند.

در دوره قیمومت فرانسه بر سوریه، دروزی‌ها به نوعی حاکمیت خودگردان دست یافتند و پس از آن، رژیم اسد نیز با رویکرد امنیتی و سرکوبگرانه‌اش، اجازه نداد ریشه‌های بحران آشکار یا راه‌حلی عادلانه برای آن پیدا شود.

مهم‌ترین عوامل تنش‌ اخیر

با فروپاشی رژیم اسد، همان‌گونه که در مناطق کردنشین و مناطق ساحلی با جمعیت علوی تنش‌های متعددی رخ داد، بحران‌های مربوط به اقلیت دروزی و درگیری آنان با عشایر بدوی نیز نمایان شد. اما آنچه این اختلافات را وخیم‌تر کرد، عوامل زیر بودند:

  • خشکسالی و کاهش منابع آبی که باعث رکود اقتصادی و گسترش بیکاری شد و در نتیجه، بسیاری جذب گروه‌های مسلح شدند
  • ناتوانی روزافزون دولت مرکزی فضا را برای قدرت‌نمایی گروه‌های شبه‌نظامی فراهم کرد
  • ناسازگاری‌های داخلی گروه‌های مسلح، همراه با اختلاف در موضع‌گیری در قبال حکومت جدید وضعیت را پیچیده‌تر کرد
  • برخی گروه‌ها زیر بار خلع سلاح یا تحویل سلاح‌هایشان به دولت نمی‌روند
  • تصمیم‌های شتابزده دولت جدید و سردرگمی در زمینه‌های مختلف به بی‌اعتمادی بیشتر در جامعه متکثر سوریه دامن زد

عوامل منطقه‌ای

البته رخدادهای اخیر جنوب سوریه را نمی‌توان از تحولات ژرف و بزرگ منطقه‌ جدا دانست. در حالی‌ که دولت مرکزی سعی دارد کنترلش را بر تمام کشور تثبیت کند، نیروهای محلی نیز می‌کوشند جایگاهشان را حفظ یا تثبیت کنند و این تعارض برای بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای فرصتی ایجاد کرده است تا در معادلات سوریه نقش‌آفرینی کنند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

اسرائیل با بهره‌برداری از سقوط رژیم اسد، به تضعیف ارتش سوریه پرداخت، بخشی از بلندی‌های راهبردی جبل‌الشیخ را اشغال کرد و نفوذش را در مناطق مرزی گسترش داد.

تل‌آویو از طریق حمایت از دروزی‌ها، در پی آن است که احمد الشرع را تحت فشار قرار دهد و از او امتیازهای بیشتری بگیرد. گرچه الشرع آشکارا خواهان جنگ با اسرائیل نیست و در مذاکرات باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان، حضور یافت، حاضر به واگذاری بلندی‌های جولان نیست و اسرائیل نیز همچنان بر گرفتن امتیازهای بیشتر پافشاری خواهد کرد.

اردن بیش از هر چیز نگران قاچاق مواد مخدر و سلاح از مسیرهای زمینی و از طریق پهپادها است و در همین راستا، حتی علیه قاچاقچیان حملاتی هوایی انجام داده است.

جمهوری اسلامی هم می‌کوشد با حمایت از بقایای رژیم اسد و برخی عشایر هم‌پیمان او در مناطق مرزی عراق، ثبات دولت جدید را تضعیف کند. تهران همچنین در تلاش است دیگر گروه‌های قومی سوری را متقاعد کند که تنها راه نجاتشان، حکومت اقلیت بر اکثریت است. اقدام‌های خرابکارانه‌ مانند تشویق داعش به بمب‌گذاری، حمله به کلیساها و دامن زدن به درگیری‌های مذهبی هم در همین راستا انجام شدند.

در این میان، عربستان سعودی و ترکیه برای حفظ وحدت و ثبات سوریه، می‌کوشند از دولت احمد الشرع حمایت کنند. ایالات متحده آمریکا نیز به اسرائیل برای توقف حملاتش به خاک سوریه فشار می‌آورد، چرا که نگران آن است سوریه جدید بار دیگر به دامن روسیه یا جمهوری اسلامی بیفتد.

سوریه در دوره‌ای حساس و شکننده قرار دارد و در این مرحله، گروه‌های قومی و مذهبی مختلف می‌توانند به نقطه ضعف اصلی این کشور تبدیل شوند. اگر دولت جدید واقعا خواهان برقراری ثبات و حفظ وحدت ملی است، باید آگاه باشد که دشمنان خارجی یا بازیگران فرصت‌طلب داخلی، از گروه‌های قومی و مذهبی برای باج‌گیری سیاسی استفاده خواهند کرد. نجات سوریه از این مسیر پرمخاطره نیازمند درایت، عدالت و پرهیز از رویکردهای سرکوبگرانه گذشته است.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه