قطر نامزد میزبانی المپیک شد؛ حسرت ایرانی‌ها در برابر جهش خیره‌کننده کشورهای حاشیه خلیج فارس

جایگاه ورزش ایران با جمهوری اسلامی از سطح میزبانی بازی‌های آسیایی و نامزدی برای المپیک و جام جهانی، به ناتوانی در ساخت حتی یک ورزشگاه استاندارد رسیده است

ورزشگاه المپیک قطر در دوحه، ورزشگاه نیمه‌کاره آزادی تهران‌ــ رویترز

کمیته ملی المپیک قطر مذاکرات رسمی با کمیته بین‌المللی المپیک برای کسب میزبانی بازی‌های المپیک ۲۰۳۶ را آغاز کرده است.

این کشور در رقابتی جدی با چندین کشور دیگر از جمله هند، آفریقای جنوبی، کره‌جنوبی، ترکیه و مجارستان قرار دارد، اما با توجه به اینکه دوره‌های اخیر این رویداد در اروپا، آمریکا و اقیانوسیه برگزار می‌شود، احتمال انتخاب میزبان از آسیا یا حتی آفریقا بیشتر ارزیابی می‌شود.

قطر طی ۲۰ سال گذشته در ۱۲ رشته المپیکی میزبان ۱۸ رویداد جهانی بود که شاخص‌ترین آن‌ها جام‌جهانی فوتبال ۲۰۲۲ است که نقطه عطفی در تاریخ ورزش این کشور محسوب می‌شود. علاوه بر آن، دوحه تجربه برگزاری رقابت‌های بزرگی همچون جام‌جهانی هندبال ۲۰۱۵، قهرمانی دوومیدانی ۲۰۱۹، رقابت‌های جهانی شنا در سال ۲۰۲۴ را هم در کارنامه دارد و میزبان آینده مسابقات جهانی بسکتبال ۲۰۲۷ است.

در صورت قطعی شدن میزبانی المپیک ۲۰۳۶ برای قطر، این کشور کوچک اما ثروتمند و غنی از ذخایر گازی، نخستین کشور خاورمیانه خواهد بود که چنین رویداد عظیمی را برگزار می‌کند. عربستان سعودی، دیگر کشور حاشیه خلیج فارس، هم پس از سال‌ها سرمایه‌گذاری و مدیریت هدفمند در رشته‌های ورزشی مختلف و برگزاری ده‌ها مسابقات و تور جهانی، موفق شد میزبانی جام‌جهانی فوتبال در سال ۲۰۳۴ را کسب کند.

در روزگاری که کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی دائم در عرصه ورزش جهانی خبرساز می‌شوند، ورزش ایران زیر سایه فساد ساختاری و بی‌توجهی مقام‌های جمهوری اسلامی، به‌سرعت از قافله عقب می‌افتد. آن‌هم در شرایطی که حجم بالایی از هزینه جاه‌طلبی قطری‌ها برای میزبانی از مسابقات جهانی فوتبال، بسکتبال، شنا، اتوموبیل‌رانی یا بازی‌های المپیک، از همان میدان گازی مشترکی تامین می‌شود که جمهوری اسلامی ایران با سوءمدیریت و سیاست‌های هسته‌ای و جنگ‌طلبانه، سهمش را از آن از دست داده است.

عربستان سعودی هم نه‌تنها با خرید ستاره‌های فوتبال جهان و تغییر مسیر حرفه‌ای بازیکنان بزرگی مثل رونالدو، نیمار و بنزما، فرمینو و بیش از ۵۰ ستاره بزرگ جهان، لیگ خود را به آینه‌ای از لیگ‌های معتبر اروپا تبدیل کرده، بلکه با کسب میزبانی جام جهانی باشگاه‌ها و برنامه‌ریزی برای جام جهانی ۲۰۳۴، جایگاهش را به‌عنوان یک قدرت نوظهور ورزشی هم تثبیت کرده است. این سرمایه‌گذاری‌ها نه صرفا نمایشی، بلکه بخشی از یک برنامه ملی برای تغییر چهره عربستان سعودی در صحنه جهانی و جذب گردشگرند و این کشور با اصلاحات داخلی و صرف میلیاردها دلار، ورزش را به ابزاری برای تنوع اقتصادی و افزایش نفوذ نرم در جهان تبدیل کرده است.

در نقطه مقابل، ایران با وجود دهه‌ها سابقه درخشان در رشته‌هایی مثل کشتی، وزنه‌برداری، والیبال یا فوتبال، در کنار میزبانی از بازی‌های آسیایی و نامزدی برای میزبانی از المپیک و جام جهانی فوتبال در دوران حکومت محمدرضاشاه پهلوی، اکنون حتی از تعمیر و بازسازی ورزشگاه‌های قدیمی‌اش هم عاجز مانده است. به طوری که بازسازی ورزشگاه آزادی تهران که در دهه ۱۳۵۰ کلا ظرف ۱۷ ماه ساخته شد، پس از چهار سال هنوز به پایان نرسیده است و طبق آخرین گزارش‌ها، دست‌کم یک‌ سال و نیم دیگر هم طول می‌کشد.

این وضعیت و آماده نبودن حتی یک ورزشگاه فوتبال استاندارد برای میزبانی از رقابت‌های جهانی، نه یک استثنا، بلکه نماد سیستم مدیریتی فرسوده و فساد ساختاری است که سال‌ها است با وعده‌های توخالی و انتصاب مدیران سیاسی‌‌نظامی، تنها زمان خریده است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

جمهوری اسلامی سال‌ها است که به جای توسعه زیرساخت‌های ورزشی و سرمایه‌گذاری کلان برای حمایت از ورزشکاران، از ورزش به‌عنوان ابزاری تبلیغاتی استفاده می‌کند. در حالی که بودجه‌های کلان در نهادهای امنیتی و پروژه‌های مذهبی و ایدئولوژیک هدر می‌رود، تیم‌های ملی ایران برای ساده‌ترین امکانات با مشکل مواجه‌اند و ورزشکاران نخبه هم یا مجبور به مهاجرت می‌شوند یا به دلیل بی‌توجهی‌ها، در دوران اوج، از عرصه حرفه‌ای کنار می‌روند.

کارشناسان بر این باورند که موفقیت‌های کشورهایی مانند قطر و عربستان سعودی حاصل روندی هدفمند و حساب‌شده است و این دو کشور با بهره‌گیری از درآمدهای سرشار انرژی و تدوین برنامه‌های راهبردی، سال‌ها است که مسیر ورزش را به‌عنوان بخشی از سیاست توسعه ملی خود دنبال می‌کنند. جذب مربیان و مدیران بین‌المللی برجسته، ایجاد زیرساخت‌های پیشرفته و توجه به استانداردهای جهانی باعث شده است ورزش در این کشورها از سطح رقابت‌های داخلی فراتر برود و به ابزاری برای تقویت اقتصاد، گردشگری و جایگاه سیاسی تبدیل شود.

در ایران، اما ورزش هم‌زمان با دو بحران کمبود زیرساخت‌های استاندارد و حاکمیت سیاست‌زده و فساد مالی مدیران ورزشی مواجه است. فدراسیون‌ها به حیاط‌‌خلوت سیاسیون و نیروهای امنیتی تبدیل شده‌اند و حتی برای اعزام تیم‌ها به مسابقات در تامین ارز و امکانات اولیه هم مشکل دارند. این فاصله روزبه‌روز بیشتر می‌شود و پیامد آن را می‌توان در ناکامی‌های پی‌درپی تیم‌های ملی و افت رتبه‌های جهانی دید.

وقتی قطر در حال برنامه‌ریزی برای المپیک ۲۰۳۶ و عربستان در حال آماده‌سازی برای جام‌جهانی ۲۰۳۴ است، ایران هنوز درگیر مشکلاتی ساده مانند مخالفت کشورهای خارجی با صدور ویزا برای ورزشکان ایرانی، بازسازی ورزشگا‌ه‌های نیمه‌تمام، کاهش قابل‌توجه بودجه وزارت ورزش و فدراسیون‌ها به دلیل بحران مالی جمهوری اسلامی، لغو پیاپی حضور تیم‌ها در رقابت‌های بین‌المللی به دلیل لغو پروازها و همچنین دعواهای جناحی و سیاسی در فدراسیون‌ها است.

بیشتر از ورزش