به یاد فریبرز رئیس‌دانا؛ روشنفکر چپ و منتقد اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی

بسیاری او را نه از بابت اقتصاددانی که از حضور پر رنگش در گردهمایی‌های معترضان و دگراندیشان به‌یاد می‌آورند

رئیس‌دانا در زمینه  عدالت اجتماعی پژوهش می‌کرد و به موضوع کودکان کار، مواد مخدر یا زنان فرودست هم حساس بود- تصویر از رسانه‌های اجتماعی

بیش از یک سال از شیوع همه‌گیری کرونا در ایران و جهان می‌گذرد. در این مدت کرونا جان برخی از روشنفکران نامی در ایران را هم گرفته است. فریبرز رئیس دانا (متوفی به تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۹۸) هم یکی از این افراد بود. در مورد تصویر رئیس‌دانا در افکار عمومی، گاهی فعالیت‌های عملی و رسانه‌ای او در زمینه حقوق مستضعفان و کارگران، بر شخصیت نظری‌‌ وی سایه انداخته است. در این مقاله بنا داریم به پاسداشت خدمات رئیس‌دانا به روشنفکری ایران، رئوس برخی اندیشه‌های او در زمینه نقد اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی را مرور کنیم.

نقد نولیبرالیسم در جمهوری اسلامی: روحانی و احمدی‌نژاد

رئیس‌دانا در زمره آن دسته منتقدان اجتماعی بود که پدیده نو (یا نئو) لیبرالیسم را در ایران و جهان نقد می‌‌کنند. واژه نولیبرالیسم بر نوع خاصی از سرمایه‌داری ناظر است. اگر به زبان ساده بگوییم، می‌شود سرمایه‌داری لجام‌گسیخته (البته رئیس‌دانا گاهی مانند سایر فعالان چپ این واژه را بیش از حد گشاده‌دستانه به‌کار می‌برد، طوری که عملا دقت انتقادی واژه نولیبرالیسم کمتر می‌شد).

در بافت ایران، رئیس‌دانا دولت سازندگیِ پس از جنگِ هاشمی رفسنجانی را پایه‌گذار گسترش نولیبرالیسم در ایران بعد انقلاب می‌دانست. او معتقد بود از آن زمان تاکنون پیروی حکومتی از نولیبرالیسم هرگز متوقف نشده است. حتی دولت احمدی‌نژاد را هم نولیبرال می‌دانست و می‌گفت: «خیلی ناجوانمردانه و غیرمنصفانه و حساب‌شده به او می‌گویند دولت چپ، [اما این دولت] دولتی بسیار راست‌گرا بود و سیاست‌هایی که پیش‌ می‌برد، به‌شدت از جنس لیبرالی بود، اما قالب نومحافظه‌کاری داشت.» (مصاحبه با کامبیز غفوری در سایت زمانه، تیر ۱۳۹۴)

دقیقا معلوم نیست در این جملات منظور از «نومحافظه‌کاری» یا «نئو کانزرواتیسم» چیست و نسبت این واژه با آنچه در ادبیات علوم سیاسی غربی محافظه‌کاری خوانده می‌شود، کدام است. هرچه هست، رئیس‌دانا، گسترش خصوصی‌سازی‌ها، بازتر شدن تجارت خارجی، آزادسازی قیمت‌ بسیاری از کالاها و سرکوب سندیکاهای کارگری را از ویژگی‌های نولیبرالیسم دوره محمود احمدی‌نژاد ‌می‌شمارد و تاکید می‌کند: «اما پوپولیسم او حکم می‌کرد که گاهی در زمینه‌هایی سخت‌گیری‌هایی انجام دهد.» فرق آن است که از سال ۱۳۹۲ به این سو که دولت حسن روحانی برسر کار آمده، «آن ورژن نومحافظه‌کاری‌ را ندارد و کاملا نولیبرال است، نولیبرال افراطی است.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

رئیس‌دانا مانند بسیاری از فعالان مارکسیستی-سندیکالیستی، شیوه‌های اقتصادی روحانی را هم مصداق بارز نولیبرالیسم می‌دانست؛ یعنی گرایش‌ بانکی و پولی به خصوصی‌سازی و «فرصت‌ دادن به انحصارها و سرمایه‌دارهای خودی‌». توصیه می‌کرد: «نامه‌ای را که روحانی اخیرا به معاونش اسحاق جهانگیری نوشته ببینید. زمانی که از پرداخت بدهی‌های دولت صحبت می‌کند، می‌گوید پیمانکاران. پیمانکاران بزرگ چه کسانی هستند؟ طلبکاران این مملکت، کارگران یا کارکنان خدماتی هستند که مدت‌ها است حقوق و دستمزد نگرفته‌اند.» (همان مصاحبه)

رئیس‌دانا در نیمه شب اجرای هدفمندی یارانه‌ها در ۲۷ آذرماه ۱۳۸۹، پس از گفت‌وگویی با رسانه‌های خارج از کشور و انتقاد از طرح هدفمندی یارانه‌ها، در منزل شخصی خود بازداشت شد. این اقتصاددان چپ، طرح هدفمندی یارانه‌ها را مصداق «حمله همه‌جانبه به سفره خالی کارگران و زحمتکشان» می‌دانست. همان زمان گروهی بین‌المللی با نام انجمن اقتصاددانان خاورميانه، در بيانيه‌ای اعتراضی نوشت: «درحالی‌که در جوامع دموکراتيک، دانشمندان و دانشگاهيان آزادند و حتی تشويق می‌شوند تا در گفت‌وگو درباره مسائل مربوط به امور سیاست‌های عمومی مشارکت کنند، دکتر رئيس دانا به دليل بيان ديدگاه تخصصی‌ خود در مورد وضعيت اقتصادی ايران و سیاست‌های دولت، بازداشت شده است.» (گزارش رادیوفردا، دی ۱۳۸۹)

به دنبال آن، شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه، رئیس‌دانا را به تحمل یک سال حبس محکوم کرد و فشارها بر او بیشتر شد. با این حال، این اقدامات هرگز سبب نشد که رئیس‌دانا خاموش شود یا از رسانه‌ها دوری کند. او در یک مصاحبه با صدای آمریکا در آستانه انتخابات مجلس یازدهم می‌گوید تا زمانی که در ایران زندانی سیاسی هست، انتخابات آزاد معنایی ندارد. او همچنین به فقیر شدن شدید طبقه متوسط در سال‌های اخیر اشاره می‌کند و می‌گوید: «زمانی ۲۵ درصد شهرنشینان ایران (در محاسبه او و همکارانش) زیر خطر فقر مطلق بودند، الان شده ۵۰ درصد یا بیشتر!»

مهم‌ترین نقد او به اصطلاحا نولیبرالیسم آن بود که این رویکرد در سیاست‌گذاری، به نام آزاد‌سازی اقتصادی به انتقال منابع و سرمایه‌ها به گروه‌های خاص مبادرت می‌ورزد و در نتیجه به افزایش بی‌عدالتی اجتماعی و شکاف طبقاتی در جامعه دامن می‌زند. رانت‌خواری را هم گسترش می‌دهد.

همدلی با مطالبات اقوام غیر فارس از منظر چپ

یوسف عزیزی بنی‌طرف، فعال و روشنفکر عرب خوزستانی، در یادداشتی به مناسبت فوت رئیس‌دانا، از «همنوايى» او باتظاهرات اعتراضی مردم عرب در ارديبهشت ۸۴ خبر داد و با انتشار عکسی از خود و رئیس‌دانا و جمعی دیگر از اعضای کانون نویسندگان در منزل سيمين بهبهانى در تیرماه سال ٨٧، نوشت: «به يادت بياورم وقتى من و شما و بچه‌های عرب -شديدزاده و محمد نواصرى- رفتيم به خانه‌ای در اطراف تهران تا بچه‌هاى چپ را از كشتارى كه حكومت اسلامى عليه عرب‌ها انجام داده بود آگاه كنيم. و دعوت تو از من براى شركت در نشست دفتر شيرين عبادى كه در آنجا جزئيات آن كشتار را براى زعماى اپوزيسيون و رسانه‌های خارجى برملا  كنم. و می‌دانی كه پس از آن بود كه مرا به اوين بردند. خانه‌ات همواره مركز نشست‌هاى كانون بود، به‌رغم فشارهاى طاقت‌فرسای حاكميت. اين اواخر اما با دیگر مليت‌ها سرسنگين شده بودى و تندمزاج و قدری شووينيست. اما چند روز پيش دوستى آذربايجانى از اعضای كانون نويسندگان به من اطمينان داد از اين هم گذشته‌اى و با اين دگرها همنواتر شده‌اى.» عنوان یادداشت بنی‌طرف، «خداحافظ فريبرز» بود.

سایه انداختن اکتیویسم بر فعالیت‌ نظری

رئیس دانا، که به سبب اندیشه‌های انتقادی و خلاف جریان رسمی‌اش همیشه تاحدودی مهجور از فضای دپارتمان‌های اقتصاد بود، از زمان اعتراضات سال ۱۳۸۸ به این سو، به کل از تدریس و پژوهش در دانشگاه‌‌ محروم شد. رئیس‌دانا، قربانی چپ‌گریزی فضای دانشکده‌های جریان اصلی اقتصاد در ایران (مانند بسیاری دیگر از کشورها، حتی در غرب) بود. چپ‌ستیزی در فضای سیاسی بعد از انقلاب ایران هم که گفتمان چپ را مسئول بسیاری بلایای ناشی از جمهوری اسلامی می‌داند، به ‌نوعی کار کسانی چون او را دشوارتر کرده بود.

بسیاری، فریبرز رئیس‌دانا را نه از بابت اقتصاددانی او که از حضور پر رنگش در گردهمایی‌های معترضان و تجمعات دگراندیشان به یاد می‌آورند. با این حال، رئیس دانا مقالات متعددی در نشریات علمی‌-پژوهشی، خصوصا در داخل ایران، منتشر کرده بود. با جست‌وجوی نام او در آرشیو مقالات پژوهشی انسانی آی‌آر، حدود ۵۴ مطلب تالیفی، یا به تنهایی یا به شکل تالیف مشترک، ظاهر می‌شود. مطالبی که بسیاری از کسانی که نام رئیس‌دانا را از رسانه‌ها شنیده‌اند، معمولا از وجودشان خبر ندارند.

به بیان دیگر، تصویر گاهی پوپولیستی از او در رسانه‌ها به‌عنوان یک فعال سیاسی، بر چهره دانشگاهی‌تر او که منتقد سرمایه‌داری جهانی و نگاه نولیبرال به توسعه بود، سایه انداخته است. رئیس‌دانا در زمینه فقرپژوهی و عدالت اجتماعی پژوهش می‌کرد و به موضوع کودکان کار، مواد مخدر یا زنان فرودست هم حساس بود و در این زمینه آثاری می‌نگاشت. در زمینه نگاه انتقادی او به جهانی شدن (globalization) می‌توان به گفت‌وگوی او و مازیار صالحی که به کوشش نیما کوه‌بنان به‌صورت کتاب منتشر شد، اشاره کرد. عنوانش هست: جهانی‌سازی و جهان ما، نشر آرویج، ۱۳۸۳.

مقاله «جنایتکارانی که در زوم قرار ندارد»، یک مقاله در جامعه‌شناسی و اقتصاد بزهکاری است که رئیس‌دانا در سال ۱۳۷۵ نوشت. نگاهی به منابع مقاله به دو زبان فارسی و انگلیسی نشان می‌دهد او چقدر بر ادبیات بحث مسلط بوده است. او تفسیر اصطلاحا لیبرال و فردگرایانه از جرم را نقد می‌کند و ساختارهای معیوب و فاسد اقتصادی را سبب اصلی رخداد بزهکاری می‌داند.

رئیس‌دانا حتی یک مطالعه تطبیقی در زمینه تن‌فروشی در ایران و سایر کشورها با مشارکت دو نفر دیگر انجام داده بود. (رجوع کنید به مقاله «بازار تن‌فروشی خیابانی زنان در کلانشهر تهران»، با مشارکت سعید قهفرخی و پیام روشنفکر، ۱۳۹۱، که جامعه آماری آن زنانی بودند که در مناطق ۲۲‌گانه تهران تن‌فروشی می‌کردند)

سبک فارسی‌نویسی دشوار رئیس‌دانا

همه نویسندگان نامی، ذوق یکسانی در استفاده از واژگان در انتقال پیام خود به مخاطب ندارند. رئیس‌‌دانا هم در این زمره بود. او به‌‌رغم سواد بالا در زمینه اقتصاد و حتی آشنایی جدی با ادبیات فارسی در حد همنشینی با احمد شاملو، به هنگام نوشتن، چندان زیبانویس و روان‌‌نویس نبود و همین سبک نه چندان جذاب و گاه شلخته، چه بسا به‌نوبه خود مانع انتقال محتوای مهم پیام‌های او به مخاطب می‌شد. مخاطب علاقه‌مند و جویا باید این لایه بیرونی و گاهی رماننده در آثار نوشتاری او را کنار بزند تا به عمق پیام انتقادی او در فلسفه اقتصاد پی ببرد.

نقد روش‌شناسی اقتصاد جریان اصلی

در مقاله‌ای با عنوان «چالش‌های اساسی در روش‌شناسی اقتصاد در قرن بیستم» (فصلنامه پژوهش‌های اقتصادی، پاییز ۱۳۸۰) رئيس‌دانا می‌نویسد: «دانش اقتصاد [جریان اصلی] از خیلی جهات در دنیایی جدا از واقعیت‌ها و نیازها زندگی می‌کند. واقعیت‌هایی که بیانگر دردها، محرومیت‌های مادی و تبعیض‌ها از یک سو و ریخت‌وپاش‌ حیرت‌آور و ضایعات تاسف‌بار از منابع از سوی دیگر هستند.» در نظر او، دانش اقتصاد موجود، «با نگرش انتزاعی و با رویکرد هندسی دکارتی به جهان» و بها دادن به «پیش‌انگاره‌ها و مدل‌سازی‌های بیهوده و کلاسیکی» در یافتن ریشه‌های محرومیت و توانایی برای ارائه راه‌حل‌های ریشه‌ای برای مشکلاتی چون فقر و نابرابری ناتوان افتاده بود.

او با این منطق از تحول در روش‌شناسی اقتصاد جریان اصلی دفاع می‌کرد. می‌گفت «اگر قرار است دانش اقتصاد از واقعیت الهام بگیرد» و در راستای نیازهای برآورده‌نشده انسان‌ها گام بردارد، «باید راه و روش خود را دگرگون کند».(ص. ۸۳)

در این مقاله که در آغاز هزاره سوم میلادی نوشته شد، به درستی پیش‌بینی شده است که بحث انتقادی در زمینه روش‌شناسی اقتصاد، یک ضرورت مهم در اندیشه‌پردازی اقتصادی دهه‌های نخستین قرن بیست‌ویکم و بعدتر خواهد بود. به گفته رئيس‌دانا، اشتباهات و محافظه‌کاری‌ها در «روش‌های اثبات‌گرایی [پوزیتیویسم]، رویکرد دکارتی، نگرش نوکلاسیک و همانند آن‌ها» مسئولیت مصیبت‌های زیادی را در حیطه نظریه‌‌پردازی و تجویز‌ در حوزه سیاست‌گذاری اقتصادی داشته است. به بیان دیگر، برخی اشتباه‌های مهم نظام‌های برنامه‌ریزی اقتصادی کشورهای جهان، از جمله سیاست‌های صندوق بین‌المللی پول در مورد کشورهای در حال توسعه، را باید در این راستا فهمید و تحلیل کرد. (همان، ص۸۴)

آنچه در این یادداشت مختصر بدان اشاره شد، تنها گوشه‌ای از ابعاد وسیع پروژه فکری رئیس‌دانا در نقد اقتصاد سیاسی است. پژوهشگران حوزه‌های اقتصاد و توسعه و فقرپژوهی، چه در میان دانشگاهیان و چه افراد مستقل، بد نیست درباره افکار این مدافع بومی اندیشه‌های سوسیالیستی و حقوق کارگران، کاوش‌های پردامنه‌تری انجام دهند. یادش گرامی!

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه