چرا ترکیه توانست و ما نتوانستیم

۴۰ سال مبادله گروگان، زندانی و حالا نفتکش

Bettmann/Corbis

محمد جواد ظریف در سفر اردیبهشت‌ماه خود به نیویورک در جریان پیشنهاد مبادله زندانیان با آمریکا، اشاره کوتاهی به نام نازنین زاغری داشت.

واکنش بریتانیا به این پیشنهاد که مدعی شد یک گروگانگیری است، به اندازه‌ای سرد بود که وزیر امور خارجه ایران با حذف نام نازنین زاغری، گفت منظور او مبادله این شهروند بریتانیایی ایرانی تبار نبوده است.

دو ماه بعد، زمانی که نفتکش گریس-۱ (۱۳ تیرماه)، به دلیل آنچه که نقض تحریم‌های اتحادیه اروپا خوانده می‌شود، از سوی نیروی دریایی بریتانیا در جبل‌الطارق توقیف شد، گمانه‌زنی‌هایی در مورد مبادله نازنین با گریس-۱ مطرح شد و ظریف در پاسخ به رسانه‌ها با لحنی که حاکی از رضایت به معامله بود، گفت، پیشنهادی برای مبادله مطرح نشده است.

در این فاصله نازنین زاغری که به اتهام مشارکت در فعالیت‌های مرتبط با براندازی نرم و آموزش روزنامه‌نگاران در ایران زندانی است، در اقدامی که می‌توانست سیگنالی برای لندن باشد، از اوین به بخش روانی بیمارستان امام خمینی منتقل شد.

اما توقیف نفتکش استنا ایمپرو در تنگه هرمز (عصر جمعه گذشته)، ظاهرا پرو‌‌ژه مبادله نازنین با نفتکش را به حال تعلیق درآورد. این کارمند سابق تامسون رویترز دوباره از بیمارستان به زندان منتقل شد و به فاصله کوتاهی، حسن روحانی به طور تلویحی از مبادله نفتکش‌ها سخن گفت. رئیس‌جمهور ایران، ظهر چهارشنبه در جلسه هیات دولت به طور رسمی اعلام کرد، اگر بریتانیا اقدام مناسبی در جبل‌الطارق انجام دهد، تهران نیز واکنش متناسبی نشان خواهد داد.

با توقیف استنا ایمپرو، پیشنهادی که محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، یک روز پس از توقیف نفتکش حامل نفت ایران در صفحه توییتر خود مطرح کرد رنگ حقیقت گرفت. رضایی در این توییت از مسئولان خواست، در اقدامی متقابل یک نفتکش بریتانیایی را توقیف کنند. او قبلا هم پیشنهاد گروگان گرفتن سربازان آمریکایی در صورت وقوع جنگ و مبادله آنها با میلیارد‌ها دلار را مطرح کرده بود.

پیشنهادی که شاید برخی با نگاه طنز به آن نگریستند. اما سابقه ۴۰ ساله جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که این طنز، حقیقتی است که در پس ذهن اغلب مقامات جمهوری اسلامی‌ نمایان است و مانع از آن می‌شود که دیپلماسی در معنای مدرن امروز و نه معیارهای فرسوده دوران جنگ سرد و جهان دو قطبی، راه خود را بپیماید.

جمهوری اسلامی با گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در تهران آغاز شد. بسیاری از گروگان‌گیرهای آن روز، از عملکرد خود در شرایط انقلابی دفاع کرده و همچنان معتقدند اگر به عقب باز گردند - با همه دانسته‌های امروز- همان تجربه را تکرار خواهند کرد.

تجربه‌ای که از نگاه بسیاری از ناظران بیرونی، سنگ بنای خصومت طولانی ایالات‌متحده با ایران و پاسخ به این پرسش است که چرا بسیاری از کشور‌های هم‌وزن مانند ترکیه، «توانستند» و ما «نتوانستیم».

محسن رضایی که در زمان گروگانگیری مسئول اطلاعات سپاه بود، تنها، عضوی از مجموعه بزرگتر مقامات و تئوریسین‌های کنونی جمهوری اسلامی است که اعتقاد به گروگانگیری را حفظ کرده و تشویق می‌کنند؛ در این نگرش، آن روز گروگان‌ها اعضای سفارت آمریکا بودند، دیروز اتباع خارجی و دوتابعیتی، امروز نفتکش و فردا هر‌‌آنچه که در خلاء دیپلماسی کارآمد، قابل مبادله باشد.

تهران به درستی می‌گوید که عامل تنش‌های جاری را باید در خروج بی دلیل آمریکا از برجام جستجو کرد. اما شاید برای درک دلایل خارج شدن یک آمریکایی دو آتشه از این توافق، لازم باشد تا زمانی به عقب برویم که ۵۲ عضو سفارت آمریکا با چشم‌بند در برابر چشمان بهت‌زده جامعه بین‌المللی ظاهر شدند.