یک دست گرچه محکم، اما صدا ندارد

اعراب مسؤول ناکامی روند صلح در خاورمیانه هستند، یا اسرائیل؟

صلح در خاورمیانه نیاز به همکاری همه‌جانبه و فراگیر دارد- HAZEM BADER / AFP

به مناسبت فرا رسیدن روز جهانی مدارا و بردباری که سازمان ملل متحد همه‌ساله در ۱۶ نوامبر، آن را گرامی می‌دارد، وزارت امورخارجه اسرائیل در حساب کاربری‌اش «اسرائیل به زبان عربی» پیامی را خطاب به عربستان سعودی منتشر کرد و حمایت خود را از موضع عربستان سعودی «در برابر افراط‌گرایی تحت پوشش دین اسلام» ابراز داشت. وزارت امور خارجه اسرائیل در این پیام تأکید کرده است که «بذر صلح در کشورهای عربی وجود دارد، اما این بذر برای این‌که شکوفا شود و بیانگر تمایل مردم برای همزیستی و همیاری باشد، نیاز به مراقبت و توجه ویژه دارد.» در این پیام همچنان به ضرب‌المثل «یک دست صدا ندارد» اشاره شده است.

تردیدی نیست که یک دست هرگز صدا ندارد و به همین ترتیب، صلح در خاورمیانه نیاز به همکاری همه‌جانبه و فراگیر دارد و باید تمام کشورهای منطقه برای دستیابی به آرامش، رفاه، پیشرفت و ثبات دست به دست هم دهند و صادقانه در این راه گام بردارند.

اما پرسش مهم این است که چه کسی در منطقه آماده نیست برای دستیابی به صلح عادلانه و همه‌جانبه، و دست خود را برای همکاری با دیگران دراز نمی‌کند؟ آیا اعراب مسؤول ناکامی روند صلح در خاورمیانه هستند، یا اسرائیل؟

البته صلح تنها با سر دادن شعارها و پیام‌هایی که نمایانگر حسن نیت باشد، نمی‌تواند تحقق یابد، به ویژه این که عملکرد شعاردهنده، خلاف گفتار آن باشد. اگر اعراب، به دلایل عینی که در این‌جا نمی‌توان به جزییات آن پرداخت، برخی از فرصت‌های صلح در منطقه را در روزهای آغازین درگیری اعراب و اسرائیل از دست دادند، اسرائیل عمداً تمام ابتکارها و اقدامات صلح که طی چهار دهه گذشته در منطقه برای دستیابی به صلح عادلانه و همه‌جانبه ارائه شده است را با شکست روبه‌رو کرد.

پس از توافق‌نامه کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ و امضای رسمی پیمان صلح مصر و اسرائیل در واشینگتن در ۲۶ مارس ۱۹۷۹، اقدامات مهم و متعددی برای دستیابی به صلح از سوی اعراب صورت گرفت، اما همه این اقدامات به دلیل سازش‌ناپذیری اسرائیل و امتناع از بازگرداندن حقوق به صاحبان آن، با شکست و ناکامی مواجه شد. در زیر برخی از مهم‌ترین ابتکارات را به صورت فشرده به خوانش می‌گیریم:

در هفتم ماه اوت ۱۹۸۱، عربستان سعودی در ابتکاری که از سوی شاهزاده فهد بن عبدالعزیز، ولیعهد وقت عربستان سعودی در آن زمان ارائه شد، بر حق زندگی صلح‌آمیز برای همه کشورهای منطقه از جمله اسرائیل تأکید کرد، به شرط آن که اسرائیل از تمام سرزمین‌های عربی اشغال شده در سال ۱۹۶۷، خارج شود. در این ابتکار آمده بود که اسرائیل باید از سرزمین‌های عربی اشغال شده از جمله بیت‌المقدس عقب‌نشینی کند، تمام شهرک‌هایی را که اسرائیل پس از سال ۱۹۶۷، در سرزمین‌های عربی تأسیس کرده است، حذف کند، حق بازگشت فلسطینیان را به تصویب برساند، خسارت کسانی را که مایل به بازگشت نیستند جبران کند و با تأسیس کشور مستقل فلسطین که بیت‌المقدس پایتخت آن باشد، موافقت کند. اما مناخیم بگین، نخست وزیر وقت اسرائیل در ۹ ماه اوت، ابتکار عربستان سعودی را رد کرد و وزارت امورخارجه اسرائیل با صدور بیانیه‌ای اظهار داشت: «اسرائیل در پیشنهاد عربستان سعودی طرحی را برای تخریب تدریجی خود می‌بیند، بنابراین، طبق این پیشنهاد، به رسمیت شناختن اسرائیل بر این اساس چیزی بیش از یک توهم نیست.» واکنش اسرائیل، عربستان سعودی را وادار کرد در نتیجه فشارهای وارد شده، از تلاش خود برای ترغیب کشورهای عربی دست بردارد و در اجلاس «فاس» در ماه نوامبر ۱۹۸۱، ابتکار عمل خود را پس بگیرد.

در ۱۳ سپتامبر ۱۹۹۳، پیمان اسلو میان سازمان آزادی‌بخش فلسطین و اسرائیل به امضا رسید و اسرائیل متعهد شد که دو جانب، یکدیگر را به صورت متقابل به رسمیت بشناسند، سازمان آزادی‌بخش فلسطین تعهد کرد که مقاومت مسلحانه در برابر اسرائیل را کنار گذارد و اسرائیل متعهد شد که ظرف پنج سال، از سرزمین‌های کرانه باختری و نوار غزه خارج شود. اما در عمل، اسرائیل نه تنها حاضر به حذف شهرک‌های اطراف بیت‌المقدس اشغالی نشده بلکه درصدد احداث شهرک‌های جدید دیگری برآمد. افزون بر آن، اقدامات ناعادلانه مقام‌های اشغالگر علیه ملت فلسطین، منجر به شکست این پیمان شد و اعتبار آن را ساقط کرد.

با آن‌که پیمان صلح اردن و اسرائیل که به پیمان «وادی عربه» معروف است و در ۲۶ اکتبر ۱۹۹۴ میان دو طرف به امضا رسید، امید به دستیابی برای پایان درگیری در منطقه را باز گرداند، اما اسرائیل همچنان به لجبازی و رد هرگونه ابتکار عمل صلح ادامه داد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

تردیدی نیست که ابتکار صلح عربی که در ۲۸ مارس ۲۰۰۲، در اجلاس بیروت به تصویب رسید، به عنوان مهم‌ترین ابتکار صلحی شناخته می‌شود که حقوق همه طرف‌های منازعه را در چارچوب یک صلح عادلانه و فراگیر تضمین می‌کند. در این ابتکار صلح، از اسرائیل خواسته شده بود از سرزمین‌های عربی اشغالی تا خط مرزی چهارم ژوئن ۱۹۶۷، عقب‌نشینی کند، حل عادلانه مساله پناهندگان فلسطینی را مطابق قطع‌نامه ۱۹۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد بپذیرد و موافقت خود را با تأسیس کشور فلسطین که پایتخت آن بیت‌المقدس شرقی باشد، در سرزمین‌های فلسطینی که در چهارم ژوئن ۱۹۶۷، اشغال شده است، در کرانه باختری و نوار غزه، اعلام کند. در مقابل، کشورهای عربی، منازعه اعراب و اسرائیل را پایان یافته در نظر گیرند و به منظور دستیابی به آرامش و امنیت برای سراسر کشورهای منطقه، در چارچوب این توافق صلح فراگیر، درصدد برقراری روابط با اسرائیل برآیند و توافق‌نامه‌های صلح و آشتی میان کشورهای عربی و اسرائیل منعقد شود.

با این حال، اسرائیل نه‌تنها ابتکار صلح عربی را نادیده گرفت، بلکه در عین حال و پیش از آن‌که جوهر طرح صلح پیشنهادی خشک شود، بزرگ‌ترین و گسترده‌ترین حمله نظامی را که از زمان تأسیس تشکیلات خودگردان فلسطین بی‌سابقه بود در کرانه باختری به راه انداخت. در واقع، اسرائیل با این اقدام نظامی، به پیشنهاد صلح جامع و فراگیر کشورهای عربی که در چارچوب ابتکار عمل صلح عربی تجسم یافته بود، به طور مشخص و آشکار پاسخ داد.

البته برخی از رهبران اسرائیل در اذعان به این‌که اسرائیل مایل به صلح نیست، مشکلی احساس نمی‌کنند. در ماه ژوئن سال ۲۰۱۹، شبتای شاویت، رئیس سابق «موساد» به روزنامه «معاریف» گفت که اسرائیل صلح نمی‌خواهد و اگر می‌خواست، می‌توانست مدت‌ها پیش با تشکیلات خودگردان فلسطین صلح کند. شاویت اذعان کرد که راست افراطی اسرائیل مسؤول شکست توافق‌نامه اسلو است و اگر اسرائیل به اجرای این پیمان ادامه می‌داد، صلح واقعی میان اسرائیل و فلسطینیان برقرار می‌شد.

اکنون اعراب، با توافق‌نامه‌های عادی‌سازی روابط که امارات متحده عربی و بحرین با اسرائیل به امضا رساندند، بار دیگر حسن نیت خود را برای صلح و همزیستی ابراز داشتند. بنابراین، اگر اسرائیل عملا درصدد دستیابی به صلح باشد، می‌تواند ابتکار عمل صلح عربی را بپذیرد و به منظور اظهار همسویی و رسیدن به صلح فراگیر و عادلانه، دست خود را برای «کف زدن» با کشورهای همسایه دراز کند، زیرا یک دست هرچه محکم باشد، نمی‌تواند صدایی تولید کند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه