جمهوری اسلامی به سمت سایت‌های هسته‌ای متعدد، کوچک و قابل اختفا در سطح زمین می‌رود

صرف‌نظر از اینکه رژیم چقدر تلاش کند بر طبل «ملی‌گرایی ایرانی» بکوبد، احتمال اینکه بتواند حمایت عمومی را به‌دست آورد، اندک است،خشونت پیوند بین جامعه و حکومت را به‌طور دائم گسسته است. حتی حملات هوایی اسرائیل و آمریکا هم نمی‌تواند این پیوند را برقرار کند

باقری و حاجی‌زاده-ایمنا

رئول مارک گرشت و ری تکیه در مقاله‌ای در وال استریت ژورنال درباره جنگ اخیر اسرائیل و جمهوری اسلامی می‌نویسند، تمام جنگ‌ها پیامدهایی دارند، به‌ویژه برای شکست‌خوردگان. برای جمهوری اسلامی ایران، «جنگ دوازده‌روزه» — درگیری اخیر با اسرائیل و ایالات متحده — به اندازه جنگ ایران و عراق، جنگی ویرانگر برای روح و جامعه نبود. در جنگ ۱۳۶۷–۱۳۵۹، صدها هزار نفر کشته شدند و آسیب‌های روانی در میدان جنگ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را که ستون فقرات حکومت مذهبی است، تا آستانه فروپاشی پیش برد. اما آن جنگ فرصتی برای جمهوری اسلامی بود: این نبرد رژیم را وادار کرد تا نهادهایی بسازد که بقای انقلاب را تضمین کردند.

نویسندگان این مقاله می‌نویسند، در مقابل، جنگ دوازده‌روزه، سران این نهادها را به‌شدت تضعیف کرده و به‌نظر می‌رسد که نسل جدیدی از رهبران را وارد عرصه قدرت خواهد کرد.

امروز، هویت ایدئولوژیک رژیم با مبارزه‌اش با اسرائیل و آمریکا تعریف می‌شود. علی خامنه‌ای و اطرافیانش تلاش کرده‌اند پیروزی بر اسرائیل را در جنگ دوازده‌روزه اعلام کنند. اما فارغ از آنچه در انظار عمومی می‌گویند، آنچه در درون خود احساس می‌کنند، قطعا نه غرور بلکه شرمندگی است. این شکست، جایگاه رهبر جمهوری اسلامی را به‌طور چشمگیری تضعیف کرده است. و پیامدهای آن، افسران کمترشناخته‌شده اما وفادار و سخت‌گیر سپاه را — همان‌هایی که در سرکوب شورش سوریه در یک دهه گذشته خود را نشان دادند — به درون هسته ضعیف‌شده قدرت پرتاب خواهد کرد. پیام اصلی برای اسرائیل و آمریکا: این افراد هرگز در برابر برنامه تسلیحات هسته‌ای رژیم سازش نخواهند کرد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

رئول مارک گرشت و ری تکیه می‌نویسند، و این تنها چیزی است که واقعا از آن‌ها می‌دانیم. در انقلاب اسلامی ۱۳۵۷–۱۳۵۸، روح‌الله خمینی و بسیاری از یاران ارشدش برای کسانی که ایران را مطالعه کرده بودند، شخصیت‌های ناشناخته‌ای نبودند. آن‌ها اهداف و انگیزه‌هایشان را بیان کرده بودند. 

به نوشته رئول مارک گرشت و ری تکیه، اما نسل جدیدی که اکنون در آستانه قدرت قرار دارد، به‌مراتب «بی‌سوادتر» است — نه از نظر تحصیلی، بلکه از نظر ردپای فکری. این افراد آثار مکتوب اندکی دارند، چراکه نیازی نمی‌بینند خود را برای مردم کشورشان یا جهان خارج توضیح دهند. آن‌ها از گروه‌های تندرویی مانند «جبهه پایداری» و لایه دوم سپاه پاسداران برخاسته‌اند. از افرادی چون سعید جلیلی، مذاکره‌کننده سابق هسته‌ای با دیدگاه‌های سختگیرانه و غیرقابل انعطاف الهام می‌گیرند. در نهادهای امنیتی، مجلس، و مراکز آموزشی مستقل خود حضور دارند. آن‌ها دولت پنهان خود را ساخته‌اند، با ایدئولوژی و ساختار خاص خود.

نویسندگان وال استریت ژورنال می‌نویسند، صرف‌نظر از اینکه رژیم چقدر تلاش کند بر طبل «ملی‌گرایی ایرانی» بکوبد، احتمال اینکه بتواند حمایت عمومی را به‌دست آورد، اندک است. آنها با اشاره به نقش مقامات و آخوندهای حکومتی در سرکوب خشن مردم می‌نویسند: این میزان خشونت پیوند بین جامعه و حکومت را به‌طور دائم گسسته است. حتی حملات هوایی اسرائیل و آمریکا هم نمی‌تواند این پیوند را بازسازی کند.

به نوشته وال استریت ژورنال، در واقع، نسل جدید سپاه پاسداران با آمادگی‌شان برای اعمال خشونت مکرر علیه مردم خود تعریف می‌شود. این افراد دو تعهد اساسی دارند: نخست، برنامه ساخت بمب هسته‌ای، و دوم، راهبرد جنگ نیابتی طراحی‌شده توسط قاسم سلیمانی، فرمانده «تاریک‌نهاد» سپاه که در سال ۲۰۲۰ با موشک آمریکایی در بغداد کشته شد.

حملات اسرائیل به این نیروهای نیابتی از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، محور مقاومت طراحی‌شده توسط سلیمانی علیه اسرائیل و آمریکا را به‌شدت تضعیف کرده، و شاید برای همیشه فلج کرده باشد. اما جاه‌طلبی‌های هسته‌ای همچنان زنده‌اند.

از این پس، بعید است جمهوری اسلامی تاسیسات بزرگ غنی‌سازی مانند نطنز بسازد یا برای محافظت از دارایی‌های اتمی خود بر کوه‌ها تکیه کند. توانایی شناسایی ماهواره‌ای و هوایی آمریکا و اسرائیل بسیار پیشرفته است، و ساخت تاسیسات زیرزمینی جدید زمان‌بر است. راهبرد بهتر اکنون استفاده از سایت‌های متعدد، کوچک و قابل اختفا در سطح زمین است — به‌شرطی که رژیم بتواند جاسوسان خارجی در ایران را خنثی کند. 

به عقیده رئول مارک گرشت و ری تکیه، ایران و اسرائیل درگیر یک نبرد اطلاعاتی مرگبار هستند. در دوران جنگ سرد، سرویس‌های اطلاعاتی غرب و شوروی مدام درگیر یکدیگر بودند، اما سرنوشت جهان به ندرت به این بازی‌ها وابسته بود. دکترین «بازدارندگی متقابل تضمین‌شده» (MAD) قدری آسودگی خاطر ایجاد می‌کرد. اما اسرائیلی‌ها کمتر مطمئن‌اند که این تهدید در برابر بنیادگرایان جمهوری اسلامی کارآمد باشد.

ترجمه و خلاصه شده از وال استریت ژورنال

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه