بیضایی روایت کیمیایی از دیدار با سعید امامی را رد می‌کند

گزارش نشست با کارگردان «عیار تنها»

بهرام بیضایی-عکس از اینفو

علاء محسنی، کارگردان مستند «عیار تنها» که به روایتی از زندگی بهرام بیضایی می‌پردازد، صبح سه‌شنبه ۱۷ نوامبر، در یک نشست مجازی در مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه استنفورد، از طریق زوم به گفت‌وگو با حاضران و پاسخ به برخی از پرسش‌های آنها پرداخت.

 این مستند چندی پیش در فضای مجازی منتشر شد و پخش آن بحث و جدل‌هایی را نیز درباره بهرام بیضایی به راه انداخت، به خصوص آن بخش از مستند که مربوط به نشست او و مسعود کیمیایی با سعید امامی بود؛ چهره معروف اطلاعاتی- امنیتی جمهوری اسلامی در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای که سال‌ ۱۳۷۴ با آنها در هتل لاله دیدار داشت.

 روایت بیضایی از دیدار با سعید امامی

علاء محسنی در گفت‌وگوی خود اشاره کرد که وقتی فیلم به پایان رسید، از بیضایی خواستم که فیلم را ببیند و نظر دهد. بیضایی به او گفت: فیلم اثر شماست و نیازی به دیدن ندارد. اما اصرار محسنی سبب شد تا بیضایی فیلم را ببیند و به جز اصلاح برخی اطلاعات، درباره دیدار با سعید امامی نکاتی را بگوید که با روایت مسعود کیمیایی از آن دیدار اختلافات اساسی داشت.

کیمیایی در روایت خود، که گزارش آن در سال‌های اول دولت خاتمی در نشریه «گزارش فیلم» آمد، ضمن اشاره به برخی موضوعاتی که بین او و سعید امامی مطرح شده بود، در پاسخ به این پرسش که آقای بیضایی به چه نکاتی اشاره کرده بود، ‌گفت: «نصیحت می‌کرد. نگرانی نسل آینده را داشت. می‌گفت از ما که گذشته است، فکر بچه‌های ایران باشید.»

بیضایی اما در مستند عیار تنها، ضمن تکذیب کلیت این اظهارات گفت: «من متنفرم از این جمله دروغ که از روی لطف به من بسته‌اند. گوینده این نقل قول که جعلی و حتما معرف روح خلاقه‌ گوینده آن است و نه من، انگار متوجه معنای مخوف آن نیست. من هزار سال بعد از مرگم هم فکر نمی‌کنم از من گذشته و اصلا یعنی چه؟ چرا تا هستیم از ما گذشته و آنها که قرن‌های قرن است ازشان گذشته، بدین فروتنی و خاکساری یک طرفه ما، هر روز پروارترند؟ من کی‌ام و کدام ابلهم و غلط می‌کنم بچه‌های ایران را به ماموران امنیتی ایران یا هر کجای جهان بسپرم که به فکر آنها باشند. به فکر آنها بوده‌اند که مردم دسته دسته ناچار از مهاجرت اجباری شدند؟ و دردناکتر از آن سوگواری‌های پنهان و ‌آشکار برای بچه‌هایشان. مرده من هم بچه‌های ایران را به دشمنان ایران نمی‌سپرد. این جمله ظاهرفریب هراس‌آور را از قول من لطفا تکرار نکنید و نگذارید بیش از این بگویم.»

محسنی در پاسخ به این پرسش که چرا آقای بیضایی توضیحاتی بیشتر درباره این دیدار نداده و تنها به آنچه نگفته‌ و تکذیب ادعای مسعود کیمایی است بسنده کرده است، گفت: آنچه آقای بیضایی در این‌باره گفت، بی‌کم وکاست در فیلم قرار گرفته و این تشخیص آقای بیضایی بود که به همان گفته‌ها بسنده کنند و فیلمساز نمی‌تواند در مقام بازجو قرار بگیرد.

به گفته محسنی، این اتفاق در سال ۷۳ یا ۷۴ رخ می‌دهد که اوج فشارهای فزاینده به اهالی فرهنگ و سینماگران بود و پروژه قتل‌های زنجیره‌ای در همان سال‌ها شکل ‌گرفت و مهاجرت دوم بیضایی به خاطر همین فشارها اتفاق ‌افتاد. امیدوارم فرصتی فراهم شود تا به این موضوع نوری بیشتر تابانده و پشت پرده آن مشخص شود.

سانسور و ممانعت از فعالیت بیضایی 

از جمله پرسش‌هایی که کارگردان «عیار تنها» به آن پاسخ داد، بحث سانسور و ممانعت از فعالیت در آثار بیضایی بود.

او در پاسخ به این پرسش که چرا با کسان دیگری درباره فیلم مصاحبه نکردید، گفت: ساخت مستند درباره زندگی افراد، انواع مختلفی دارد و من این شیوه و نوع روایت را بیشتر می‌پسندم. برخی معتقدند آن نوع روایت که افراد مختلفی می‌آیند و درباره یک نفر صحبت می‌کنند، بیشتر نوعی استشهاد محلی است. ضمن آنکه خانم شمسایی خود به عنوان فردی که در سه دهه گذشته شاهد عمده اتفاقات زندگی آقای بیضایی بود، اطلاعات بسیار زیادی داشت و به نوعی نماینده بازیگران بود و برای منظور و موضوعی که من برای فیلم در نظر گرفته بودم، کفایت می‌کرد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

به گفته محسنی، فیلم با یک سوال ساده ساخته شد و قرار نبود آنالیز ساخته‌های‌ آقای بیضایی باشد بلکه به مخاطب این تلنگر را می‌زند که بیضایی در وطنش اجازه کار ندارد و این یک اتفاق عادی نیست و نباید برای ما عادی شود. او در این موضوع تنها نیست و نمونه‌ای از خیلی کسان دیگر است که در ایران اجازه کار ندارند و آثارشان سانسور می‌شود. 

او سپس به ناصر تقوایی و امیر نادری اشاره می‌کند که هر کدام به نحوی به سرونوشت بیضایی دچار شدند. همچنین از استاد شجریان یاد می‌کند که زمان زیادی از مرگشان نگذشته و در ده سال اخر حیاتشان اجازه اجرای کنسرت در ایران نداشتند و یا عباس کیارستمی که ده سال در وطنش فیلم نساخت و کیانوش عیاری که فیلمش توقیف شد و حتی به رغم اجازه اکران کوتاه، مجدد از پرده برداشته و توقیف شد.

محسنی گفت وضعیت هنرمندان در ایران عادی نیست و این سوال باید مطرح و به کرات هم باید مطرح شود تا هیچ‌وقت عادی نشود. برخلاف کسانی که می‌خواهند آن را عادی‌ جلوه دهند این فیلم در پاسخ به آن شرایط ساخته شد که بگوید و تلنگر بزند هنرمندانی چون بیضایی در چه شرایطی قرار دارند که برخی از فیلم‌هایش تا پنج سال بعد از دریافت مجوز ساخت، امکان انتشار پیدا نمی‌کند.

در همین فیلم بیضایی توضیح می‌دهد که برای ساخت فیلم روز واقعه، ده‌ها ایراد به فیلمنامه او گرفتند و عملا به او گفتند که نمی‌تواند این فیلم را بسازد. بیضایی درباره فیلم شهرام اسدی که از روی فیلمنامه او ساخته شده است گفت که این فیلم بیشتر طعم عربی دارد تا آن چیزی که من به دنبال ساخت آن بودم.

پرسش دیگر مربوط به جایگاه زنان در آثار بیضایی بود. در این خصوص محسنی پاسخ داد: زن در آثار بیضایی جایگاهی برجسته دارد و اگر یک بخش مهم از آثار بیضایی پرداختن به کابوس‌هاست، بخش مهم دیگر آن قطعا حضور و برجستگی زنان حاضر در نمایش‌های بیضایی است که تقریبا نقش‌هایی محوری و اصلی در آثار بیضایی دارند. بسیاری از نقطه‌نظرات و دیدگاه‌های بیضایی، از زبان زنان بیان می‌شود.

به گفته علایی، در آثار اولیه، این وظیفه بر عهده کودکان بود و در «غریبه و مه» این انتقال را شاهدیم. در «چریکه تارا» و تا به امروز، زنان بیان دیدگاه‌های آقای بیضایی را نمایندگی کردند. نقش قوی زنان در کارهایش نوعی تقابل است با جهان کابوس‌هایش، تا آن جهان ما را زیر سیطره نگیرد.

علائی در پاسخ به این پرسش که از نظر او بهترین فیلم بیضایی کدام است، از «مرگ یزدگرد» به عنوان بهترین اثر بیضایی یاد کرد و گفت: به سلیقه من، «مرگ یزدگرد» در نقطه کمال بین سینما و تاتر است و همان قدر که سینمایی است تاتری است. این فیلم متن و مضمون شاهکاری دارد و در زمانه‌ای هم ساخته شده است که اتفاقات انقلاب در ایران رخ داد. جالب آنکه در همین فیلم دیالوگی هست که خانم سوسن تسلیمی در مقام بازیگر اصلی نقش زن از سیاهپوشانی یاد می‌کند (منظور لباس سیاه و چادر) که می‌آیند. منظور از این اشاره انقلاب ایران بود که در آن روزها هنوز ماهیتش برای خیلی‌‌ها آشکار نشده بود.

تمهیدات برای ساخت قسمت دوم مستند

محسنی در پاسخ به این پرسش که چرا به زندگی بیضایی در ۱۰ سال اخیر نپرداختید گفت: من در تمامی این سال‌ها با آقای بیضایی بودم و تقریبا عمده آثاری را که ساخت، پی‌گیری کرده و حتی فیملبردار آنها بوده‌ام. حس کردم درباره این کارها، اطلاع‌رسانی خوبی شده است. اما درباره آن دوره از فعالیت آقای بیضایی در ایران و آنچه در پشت صحنه اتفاق می‌افتاد، که اسباب مهاجرتشان به غرب شد، ‌اطلاعات اندک است. البته بر این باورم که هنوز ناگفته‌های بسیاری را می‌توان درباره آن دوره بیان کرد و موافقت‌‌ آقای بیضایی را برای ساخت قسمت دوم این مستند جلب کرده‌ام. نسخه اولیه فیلم من نیز دو ساعت بود، اما به جمع‌بندی رسیده بودم که فیلم بیش از ۵۵ دقیقه نشود.

در پایان این نشست، دکتر عباس میلانی، مدیر مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه استنفورد از تمهید برنامه‌های‌ ویژه‌ای برای دهمین سال حضور بهرام بیضایی در استنفورد خبر داد و گفت که مجموعه نمایش‌هایی که آقای بیضایی در اینجا کارگردانی‌ کرده‌اند، قرار است از سوی یکی از ناشران محلی در قالب پنج کتاب منتشر شود. پیش از این، فیلمنامه «ماهی» از این مجموعه از سوی نشر بیشه منتشر شده بود.

پیش از شروع پرسش و پاسخ، علاء محسنی، دقایقی درباره مفهوم خانه و نیز روایتی که بیضایی از میراث کهن به دست می‌دهد اشاره کرد و افزود: منظور من از خانه تنها چهاردیواری نیست بلکه مفهومی است که به مبداء و آغاز اشاره می‌کند. ویژگی آقای بیضایی این است که در روایت خود از میراث، به گونه‌‌ای عمل می‌کند که تنها روایتگر تاریخ نیست، بلکه گویی شخصیت‌های او در آثارش، از دل تاریخ بیرون آمده و زبان و بیان حال امروزیان هستند.

بیشتر از فرهنگ و هنر