در شهر خرمآباد، جایی میان خیابان مطهری و انبوهی از خانههای قدیمی و ساختمانهای نوساز، تپهای خاموش قرار دارد که روزگاری نشانی از هویت این شهر بود و «تپه سراب شوا» یا همان «تپه سرچشمه» نام دارد. این تپه دهم مهر ۱۳۸۰ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید و طبق ضوابط میراث فرهنگی، حفظ و نگهداری از آن الزامی است. با این حال، تصاویر و ویدیوهایی که دوستداران میراث فرهنگی بهتازگی منتشر کردهاند، از واقعیتی تلخ پرده برمیدارد.
آنچه در این تصاویر دیده میشود، حضور کارگرانی در دل تپه، دیوارهایی تازهساخته و مصالحی است که بیمحابا بر پیکر خاکخورده تاریخ انباشته شدهاند. همه این نشانهها زنگ خطری جدی برای تکرار زخمیاند که پیشتر نیز بر پیکر این اثر تاریخی نشسته بود؛ زخمی که حالا با نگرانیهای تازه، دوباره سر باز کرده است.
یونس یوسفوند، استاد دانشگاه و از فعالان میراث فرهنگی در لرستان که شخصا از محل بازدید کرده، تایید کرده که شهرداری خرمآباد در حال اجرای پروژهای عمرانی در محدوده این تپه باستانی است. به گفته او و دیگر فعالان محلی، این نخستین بار نیست که چنین اقدامهایی در این محوطه تاریخی انجام میشود و در یکی دو سال گذشته نیز موارد مشابهی گزارش شده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
یوسفوند در ادامه یادآور شد که شهرداری خرمآباد حدود پنج تا شش ماه پیش هم به بهانه ساخت پله، آبنما و ایجاد فضای سبز، بخشی از تپه را تخریب کرد، که اعتراضها و واکنشهای عمومی در آن زمان موجب توقف پروژه شد، اما حالا که ظاهرا «آبها از آسیاب افتاده»، عملیات عمرانی از سر گرفته شده است. حال آنکه طبق قانون، هرگونه دخل و تصرف در آثار تاریخی ثبتشده تخلف محسوب میشود و میتواند مشمول پیگرد قضایی باشد.
با وجود اینکه گزارشهای میدانی تخریب تپه تاریخی خرمآباد را آشکار میکنند، عطا حسنپور، مدیرکل میراث فرهنگی لرستان، ادعا کرده که «هیچگونه تخریب تازهای در این محل صورت نگرفته و اطلاعات ارائهشده مربوط به عملیات سالهای گذشته است».
او مدعی شد که در سالهای قبل، شهرداری به جمعآوری برخی سازههای مصنوعی که حدود ۱۰ تا ۱۵ سال پیش روی تپه ساخته شده بودند، اقدام کرد؛ از جمله پلهها و آبشار مصنوعی که از دهه ۱۳۷۰ بر تپه احداث و با مخالفت میراث فرهنگی در همان مرحله متوقف شد.
حسنپور در ادامه ادعایش افزود: «تصاویر منتشرشده مربوط به همان عملیات سال ۱۴۰۲ است و از آن زمان تاکنون، شهرداری هیچ طرح جدیدی ارائه نکرده و پروژه نیز پیش نرفته است.»
با این حال، ویدیویی که یوسفوند به تازگی از این تپه تاریخی ثبت کرده، چیز دیگری را نشان میدهد و حضور کارگران شهرداری، مصالح عمرانی تازه و دیوارکشیهای جدید همگی از آغاز دوباره عملیات حکایت دارند. به گفته او، تازگی مصالح و نحوه اجرای کارها بهروشنی نشاندهنده پروژهای جدید است.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، دیگر کنشگران میراث فرهنگی در خرمآباد نیز فعالیتهای عمرانی جدید در این تپه را تایید کردهاند.
تپه سرچشمه تنها تپه تاریخی ایران نیست که در نتیجه بیتوجهی یا اقدامهای عامدانه تخریب میشود. در همین روزهای اخیر، گزارشهایی هم از تخریب گسترده تپه باستانی کنارصندل در جنوب استان کرمان در نزدیکی شهرستان جیرفت، با ادعای ساخت ورزشگاه، منتشر شد. در پی اعتراضهای گسترده، رضا صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی، در واکنشی غیرمنتظره به منتقدان گفت که دهیار کنارصندل برای ساخت ورزشگاه در محوطه باستانی «نیت خیر» داشته است.
کنارصندل یکی از مهمترین محوطههای باستانی ایران است که قدمت آن به حدود پنج هزار سال پیش بازمیگردد. این تپه بخشی از تمدنی ناشناخته و کهن در حوزه هلیلرود است و بسیاری از باستانشناسان معتقدند این منطقه میتواند از حلقههای گمشده تاریخ تمدنهای کهن خاورمیانه باشد، اما کنارصندل با وجود چنین پیشینهای، در معرض تخریب قرار گرفت.
پیشتر نیز باستانشناسان خبر داده بودند که تپه باستانی قمیآباد در شهرری، محوطهای که میتوانست تاریخ سکونت در تهران را دهها هزار سال به عقب ببرد، با خاک یکسان و از نقشه جغرافیا حذف شد، بیآنکه تخریبکنندگان با برخورد قانونی و مجازات روبرو شوند.
اواخر اردیبهشتماه نیز تپه باستانی پوستچی شیراز، یکی از کهنترین استقرارگاههای انسانی در جنوب ایران، به دلیل بیتوجهی نهادهای مسئول، در آتش سوخت و لایههای زیرسطحی این تپه باستانی، که تنها بخش اندکی از آن کاوش شده بود، آسیب دید.
اندکی پیشتر نیز، تپه باستانی قیزبون در شرق استان مازندران، با پیشینه هفت هزار ساله، در پی تخریب گسترده با خاک یکسان شد و لایههای باستانی آن بیرون آمد، بهگونهای که طبق شواهد میدانی، دندهها و مهرههای کمر انسانهای پیش از تاریخ، سفالهای شکسته، خمرههای تاریخی و حتی دندانی عجیب، احتمالا متعلق به اسب، روی خاک مشاهده شد.
حسین رمضانپور، باستانشناس، پس از بازدید از این محوطه تاریخی، تخریب آن را «از بدترین فجایع باستانشناسی» توصیف کرد و از وجود تعداد زیادی گوردخمه دوره اشکانی و بقایای انسانی در این محوطه خبر داد.
پیشتر نیز، تپهای تاریخی در نزدیکی شهر شوش، مربوط به اواخر دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی، به دلیل تعریض جاده تخریب شد. در میان آوارها، مقدار زیادی آجر، سفال و بقایای سنگی پیدا شد.
خاکبرداری تپهای باستانی در اراضی منابع طبیعی روستاهای حسینآباد و للهمرز بهشهر، در جریان پروژه پتروشیمی میانکاله نیز مورد دیگری بود که بازتاب فراوانی داشت. در این مکان پیشتر اشیای تاریخی مربوط به دوره اشکانیان کشف شده بود.
این موارد تنها نمونههایی محدود از تپههای باستانیاند که به بهانه عملیات عمرانی و ساختوساز، در سکوت، غفلت یا چشمپوشی نهادهای مسئول تخریب شدهاند. تپههایی که گرچه در نگاه اول تودهای خاک به نظر میرسند، در حقیقت، گنجینههایی خاموشاند که هزاران سال تاریخ، فرهنگ، سبک زندگی و تحولات بشری را در دل خود نهفته دارند و هر وجب از خاکشان، میتواند حامل ردپایی از انسان، معماری، ابزار یا لایهای از تاریخ تمدن باشد که با بیتوجهی و بیبرنامگی از میان میرود.
در سالهای اخیر، روند ساخت فضاهای شهری، بوستانها، آبنماها، جادهکشیها و حتی برجسازی بارها تپههایی را که در فهرست آثار ملی نیز ثبت شدهاند، هدف قرار دادهاند. این پروژهها گاه بدون هماهنگی با اداره میراث فرهنگی آغاز میشوند و گاه با توجیههایی نظیر «بهسازی» یا «توسعه گردشگری» صورت میگیرند، اما نتیجه همه آنها چیزی جز تخریب لایههای ارزشمند تاریخی و از بین رفتن هویت مکان نیست.
در بسیاری از موارد، ساختوساز روی تپههای باستانی نهتنها به نابودی نشانههای تاریخی منجر میشود، بلکه فرصت مطالعات باستانشناسی را نیز از میان میبرد؛ چرا که لایههای زیرین خاک حامل اطلاعات گرانبهاییاند که تنها با کاوش علمی قابلشناسایی و ثبتاند. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته، هرگونه فعالیت عمرانی در مجاورت آثار باستانی تنها پس از مطالعات گسترده و با نظارت باستانشناسان انجام میگیرد.