بازگشت نمادهای ملی همزمان با جنگ؛ پناه بر آرش در میدان ونک

ایران‌دوستان معتقدند نصب مجسمه آرش در بحران کنونی تلاشی برای برانگیختن شور ملی است

مجسمه برنزی آرش کمانگیر در میدان ونک‌ــ‌ روزنامه هفت صبح

ویدیویی از نصب مجسمه ۱۵ متری آرش کمانگیر، قهرمان اسطوره‌ای ایران‌زمین، در میدان ونک تهران که به‌تازگی منتشر شده، بازتاب گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی داشته است و بسیاری از کاربران و ایران‌دوستان هم‌زمان با تبلیغات هماهنگ رسانه‌های حکومتی برای برجسته‌سازی این اقدام، به سابقه دشمنی جمهوری اسلامی با نمادهای ملی اشاره کرده‌اند؛ دشمنی‌ که از نخستین روزهای پس از انقلاب ۵۷ و با سخنرانی‌های روح‌الله خمینی در ضدیت با ملی‌گرایی آغاز شد و تا امروز هم ادامه دارد.

خمینی ملی‌گرایی را «اساس بدبختی» مسلمانان می‌دانست. به دستور او، بسیاری از نمادهای ملی از جمله نام سازمان‌ها و نهادهایی که واژه «ملی» در آن‌ها بود، تغییر یافت. این روند در دوره علی خامنه‌ای نیز با شدت بیشتری پی گرفته شد. طی بیش از چهار دهه گذشته، ده‌ها اثر تاریخی و باستانی ایران یا به‌طور کامل تخریب شدند یا هدفمندانه در معرض تخریب قرار گرفتند. بودجه حفاظت از میراث فرهنگی هم کاهش یافت و حکومت در حذف آیین‌های ملی، از نوروز گرفته تا یلدا و چهارشنبه‌سوری، از هیچ اقدامی فروگذار نکرد.

با در نظر گرفتن این موارد است که بسیاری از ایران‌دوستان، با نگاهی تردیدآمیز به این اقدام تازه حکومت، آن را با شرایط بحرانی کنونی بی‌ارتباط نمی‌دانند؛ شرایطی که جمهوری اسلامی کشور را تا جنگ پیش برده است و اکنون با نصب مجسمه آرش، ظاهرا هدفی فراتر از بزرگداشت یک قهرمان اسطوره‌ای را دنبال می‌کند.

مصادره نمادهای ملی برای اهداف سیاسی

به گزارش رسانه‌های داخلی، مجسمه آرش کمانگیر که به‌تازگی در میدان ونک تهران نصب شده، بزرگ‌ترین مجسمه برنزی ایران است و با احتساب پایه، بیش از ۱۵ متر ارتفاع دارد. این اثر را دهقان محمدی ساخته و قرار است مراسم رسمی رونمایی از آن در روز ۳۱ خرداد، هم‌زمان با سالگرد مصطفی چمران و با حضور مقام‌های حکومتی برگزار شود.

سازمان زیباسازی شهرداری تهران به‌عنوان متولی ساخت و نصب این مجسمه، در گزارشی مدعی شده که این اثر نه‌تنها بزرگ‌ترین مجسمه برنزی ایران، بلکه بزرگ‌ترین نمونه در خاورمیانه است. در این گزارش آمده که طراحی و اجرای مجسمه «با نگاهی هنرمندانه، ملی و حماسی» انجام شده و نمادی از مفاهیمی چون ایثار، مقاومت و مرزبانی است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این سازمان همچنین نصب مجسمه را «ادای دین هنری به مقام والای مرزبانان ایران‌زمین» دانست، به‌ویژه مرزبانانی که به گفته آنان، «با نثار جان خود در راه صیانت از تمامیت ارضی و امنیت ملی، حماسه‌ای ماندگار در حافظه تاریخی کشور به‌جا گذاشته‌اند».

در ادامه این گزارش آمده است که رونمایی از این تندیس، «پیوندی معنادار میان اسطوره‌های فرهنگی و روح ملی معاصر» ایجاد می‌کند و گامی در جهت تبیین هنری مفاهیمی چون «ایران، امنیت و جان‌فشانی» به شمار می‌رود.

با این حال، باور به ایران‌دوستی شهرداری تهران، نهادی که در سال‌های اخیر به آثار تاریخی این شهر رحم نکرده است، برای هیچ ایران‌دوستی باورپذیر نیست.

از دشمنی با حافظه تاریخی شهر تا نصب مجسمه آرش

تهران شهری است که در دل خود نشانه‌هایی از زیستی سه‌هزار ساله در تپه‌های قیطریه دارد و شواهدی از پیشینه‌ای هفت‌هزارساله در خیابان مولوی آن کشف شده است. تپه تاریخی ری نیز میراثی از ۴۰ هزار سال پیش را در خود جای داده بود. در کنار این‌ها، آثار به‌جامانده از دوران قاجار و پهلوی نیز در گوشه‌وکنار شهر پراکنده‌اند و بخشی از هویت معاصر پایتخت به شمار می‌روند.

با این حال، در دوران مدیریت علیرضا زاکانی، تقریبا تمامی این نشانه‌ها و یادگارهای تاریخی در معرض نابودی قرار گرفته‌اند؛ از تپه‌های قیطریه تا بافت تاریخی منطقه ۱۲ و تپه باستانی ری هم که عملا با خاک یکسان شده و دیگر اثری از آن باقی نمانده است.

از دیگر نمونه‌های تعرض به حافظه تاریخی شهر می‌توان به ساخت مسجدی بزرگ در برابر تئاتر شهر، تخریب خانه‌های تاریخی و ساخت مسجد ولی‌عصر در محوطه پارکینگ تئاتر شهر با نقض حریم درجه‌ یک آن اشاره کرد. این اقدام‌ها تنها بخشی از پروژه‌ای است که به نظر می‌رسد هدف آن حذف تدریجی حافظه تاریخی تهران باشد.

شهرداری تهران همچنین با صدور مجوز تخریب بناهای ارزشمند در حریم آثار ثبت‌شده، جایگزینی خانه‌های قاجاری با سازه‌های مذهبی و تبدیل املاک تاریخی به محل استقرار دستفروشان، عملا به روند محو هویت تاریخی شهر سرعت بخشیده است.

مجموع این اقدام‌ها نشان می‌دهد که تخریب نظام‌مند میراث تاریخی تهران، نه نتیجه سهل‌انگاری، بلکه بخشی از یک برنامه هدفمند است؛ برنامه‌ای که شهرداری تهران با مدیریت علیرضا زاکانی مجری آن است. گرچه شهرداران پیشین نیز در این روند، بی‌تقصیر نبوده‌اند.

استفاده نام آرش برای ایجاد شور ملی

هم‌زمان با نصب مجسمه آرش کمانگیر در میدان ونک تهران، بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی این اقدام را با وضعیت بحرانی و پرتنش این روزهای ایران بی‌ارتباط ندانستند. به باور آن‌ها، «کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه» است و جمهوری اسلامی که خود را در آستانه درگیری نظامی احتمالی می‌بیند، کوشیده است با برانگیختن احساسات میهن‌دوستانه، بخشی از افکار عمومی را به حمایت از خود و سیاست‌هایش بکشاند و در این مسیر، سراغ اسطوره‌هایی چون آرش رفته که تا همین چند سال پیش یا نادیده گرفته می‌شدند یا در حاشیه مانده بودند.

این بازگشت ناگهانی به نمادهای ملی برای بسیاری نه از سر تجلیل صادقانه از میراث فرهنگی، بلکه تلاشی هدفمند برای بهره‌برداری سیاسی و نظامی از اسطوره‌ها است. گویی حکومت اکنون به نیروی نمادین آن‌ها برای مشروعیت‌سازی و تهییج جامعه نیاز دارد و حالا آرش که در ادبیات کهن ایران نماد فداکاری برای حفظ مرزهای سرزمین است، به ابزاری برای نمایش قدرت و بازدارندگی در برابر دشمنان خارجی تبدیل شده است.

نیت پنهان حکومت زمانی آشکارتر می‌شود که به سرمقاله روزنامه جوان، وابسته به سپاه پاسداران، در تاریخ ۲۱ خرداد نگاهی بیندازیم. این روزنامه در مطلبی با عنوان «عجب هم‌زمانی باشکوه و با معنایی»، نصب مجسمه آرش کمانگیر را هم‌زمان با «هدف‌گیری مراکز هسته‌ای پنهان اسرائیل» دانسته و آن را «یکی از عجیب‌ترین هم‌زمانی‌های ناخواسته» خوانده است.

در ادامه این یادداشت آمده است: «اگرچه جمهوری اسلامی سال‌ها است با تهدیدهای بدون پاسخ از سوی دشمنان مواجه بوده و در حوزه بازدارندگی قدرت زیادی دارد، این‌بار موضوع متفاوت است. اکنون بازدارندگی در بازوی اساطیری ایران است؛ پیامی روشن به دشمن: اگر به مراکز ما حمله کنید، ما نیز مراکز هسته‌ای (تاکنون) پنهان شما را با صدها موشک هدف قرار خواهیم داد.»

روزنامه وابسته به سپاه حتی پا را فراتر می‌گذارد و مجسمه آرش را نمادی از این تهدید نظامی معرفی می‌کند: «اکنون مجسمه کمانگیر ایران در یکی از باشکوه‌ترین روزهای تاریخ، صدها برابر بیشتر معنا یافته است.»

تحلیل این مواضع نشان می‌دهد که پروژه نصب مجسمه آرش نه یک رویداد صرفا فرهنگی یا هنری، بلکه بخشی از یک روایت‌سازی نظامی‌‌ــ‌ایدئولوژیک گسترده است. روایتی که در آن اسطوره به سلاح بدل می‌شود و فرهنگ، در خدمت سیاست جنگ قرار می‌گیرد.

آرش کمانگیر، قهرمان اساطیری ایران

آرش کمانگیر یکی از چهره‌های برجسته اسطوره‌ای در فرهنگ ایران است که نامش در متون کهن فارسی، به‌ویژه در اوستا، مجمل‌التواریخ، آثارالبلاد و روایت‌های فردوسی در شاهنامه بازتاب یافته است.

در داستان‌های اساطیری درباره آرش آمده است که پس از نبردی طولانی میان ایران و توران، برای پایان دادن به جنگ، قرار شد مرز میان دو کشور با تیراندازی یک کماندار تعیین شود. آرش که به راستی نماد فداکاری و وطن‌دوستی بود، پذیرفت تیر را از فراز کوه دماوند رها کند؛ تیری که از بامداد تا غروب در پرواز بود و سرانجام در ساحل رود جیحون (آموی) فرود آمد.

برخی منابع از جمله ابوریحان بیرونی، گفته‌اند که آرش پس از رها کردن تیر جانش را از دست داد، چرا که همه توان جسمی و روح خود را در تیر گذاشته بود.

جایگاه آرش در حافظه‌ جمعی ایرانیان، نه‌تنها یک تیرانداز افسانه‌ای، بلکه نماد مقاومت، از‌خودگذشتگی و دفاع از سرزمین مادری است؛ چهره‌ای که در طول تاریخ همواره الهام‌بخش مقاومت، اتحاد ملی و مرز‌داری بود، بی‌آنکه با قدرت یا دستگاه حکومتی خاصی گره خورده باشد.

بیشتر از فرهنگ و هنر