عکس‌های هول‌انگیز از مهاجران غرق شده

عکس‌ها بر درد و رنج انگشت می‌گذارند، اما توجه را از عاملان رنج‌ها منحرف می‌کنند

چهار سال قبل بر سر مزار «آلان کردی» رفته بودم. همان کودک کرد سه ساله‌ و اهل سوریه که هنگام گذر از ترکیه به یونان، قایق لاستیکی حامل وی و خانواده‌اش بر اثر برخورد با امواج سهمگین واژگون شد و در دریا غرق شد. گمان می‌رفت عکس آن بدن کوچک با آن پیراهن قرمز و شلوارک سیاه که پوشیده بود و بر شن‌های ساحلی ترکیه دمر افتاده بود و سرش که درون موج دریا بود توجه عمومی را به وضعیت بد و ناجور پناهندگان در منطقه‌ی مدیترانه جلب کند.

مزار «آلان» سنگ‌‌ گور مستطیلی زشتی دارد و در گورستانی کنار خرابه‌هایی واقع در شهر کردنشین کوبانی در شمال سوریه قرار دارد. شهری که در محاصره‌ای طولانی در سال‌های ۱۵-۲۰۱۴  مورد حملات وحشیانه‌ی داعش قرار داشت و تا آستانه‌ی سقوط هم پیش رفت. به چشم من منظره‌ تکان ‌دهنده‌ای داشت. روی آن قبر کوچک از گل خبری نبود و دور تا دور آن هم خاک‌های قبرهای تازه‌ای کپه شده بود که بولدزرها کنده بودند.

همین هفته با انتشار عکس پدر و دختری که آن‌ها هم پناهنده بودند، دوباره به یاد «آلان» افتادم. در آب‌های گل‌آلود ساحل رودخانه‌ی ریوگرانده در شمال مکزیک دمر افتاده بودند. می‌خواستند با شنا خودشان را به ایالات متحده برسانند. «اسکار آلبرتو مارتینز» همراه دختر ۲۳ ماهه‌اش «والریا» در سفری که امید داشتند آخرین گام در سفری به سوی زندگی بهتر باشد مثل «آلان» و خانواده‌اش غرق شد.

عکس «والریا» و «اسکار»، کله‌ی کوچک بچه که رفته بود زیر پیراهن پدر و دستان بچه که گردن پدر را در آغوش کشیده بود، موجی از احساسات در سراسر جهان برانگیخت. نمایندگان حزب دمکرات در کنگره‌ی آمریکا به تکاپو افتادند تا لایحه‌‌‌ ۴.۵ میلیارد دلاری کمک‌های بشردوستانه را به تصویب برسانند که از رنج‌های مهاجران در مرز با مکزیک بکاهند. اما همان طور که قابل پیش‌بینی بود رییس جمهور ترامپ هم ضد حمله‌ شدیدی انجام داد و در پیام‌های توئیتری‌اش ادعا کرد که فقط اگر دمکرات‌ها قوانین «از کار افتاده‌» مهاجرت را عوض کرده بودند می‌شد جان بسیاری را نجات داد.

در گذر سالیان این عکس‌هایی که با به تصویر کشیدن مرگ یا زخم‌های یک نفر می‌خواهند مصیبتی را در کانون توجه قرار دهند و لابد جهانیان را برای جلوگیری از تکرار مصیبت‌های مشابه به میدان بیاورند برای من شک ‌برانگیز شده‌اند. بر درد و رنج انگشت می‌گذارند اما توجه را از عامل یا عاملان همان رنج‌ها منحرف می‌کنند. جاهایی که چنین عکس‌های توجه ‌جلب‌کنی نباشد مصیبت‌های‌شان نادیده می‌ماند و در اخبار بازتاب چندانی ندارند.

چند نفر از ساکنان کشورهای اتحادیه‌ی اروپا، که از رویدادهای مرز مکزیک و ایالات متحده وحشت کرده‌اند، خبر دارند که  میزان مرگ و میر مهاجران در آن‌ جا خیلی کم‌تر از مرزهای اتحادیه‌ی اروپا است؟

طبق گزارش مؤسسه‌ پناهندگان سازمان ملل، تا همین الان در سال جاری می‌دانیم که ۴۲۷ پناهنده هنگامی که می‌خواستند از دریای مدیترانه بگذرند تا وارد اتحادیه‌ی اروپا شوند غرق شده‌اند. طبق گزارش سازمان بین‌المللی مهاجرت(آی‌.او.ام) «بیش از ۱۷۰۰ نفر از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ در دریای مدیترانه جان باخته‌اند یا گم شده‌اند و جسد حدود دو سوم از قربانیان پیدا نشده است.»

«نیک مگوران» استاد جغرافیای سیاسی در دانشگاه نیوکاسل که در امور مرزی و کشمکش‌های مرزی تخصص دارد می‌گوید: «شمار کسانی که در مرزهای اتحادیه‌ی اروپا جان خود را از دست می‌دهند از هر مرز دیگری در جهان بیش‌تر است.» به گفته‌ی وی اتحادیه‌ی اروپا هم‌چنان سرمشق رفتار متمدنانه است اما انگار فقط در درون مرزهای خود این گونه است و در دفاع از مرزهای بیرونی خود همان شدت عمل ترامپ را دارد.

بنا به گزارش کمیساریای عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان (UNHCR) ، شمار پناهندگانی که می‌کوشند از ترکیه یا شمال آفریقا با عبور از دریای مدیترانه خود را به اتحادیه‌ی اروپا برسانند، از یک میلیون و اندی در سال ۲۰۱۵ میلادی یعنی همان سالی که «آلان کردی» غرق شد به ۱۵۴۵۹ نفر در حال حاضر رسیده است. در سال ۲۰۱۸ روزی شش پناهنده در دریای مدیترانه غرق شده‌اند و سرجمع غرق‌شدگان در این سال ۲۲۷۵ نفر بوده است.

گاهی شاهد غرق شدن دسته‌جمعی پناهندگان بوده‌ایم، زیرا قایق‌های شکننده و انباشته از پناهندگان در برابر امواج دوامی ندارند و غرق یا واژگون می‌شوند. در نمونه‌ای از یکی از گزارش‌های پراکنده اما معمول «آی‌.او.ام» از چنین حادثه‌ای که در ۲ ژوئن رخ داد آمده است: «به گزارش پزشکان آی‌.او.ام که در صحنه حضور داشتند قایق در لحظه‌ی واژگون شدن بیش از ۹۵ سرنشین داشت  و در میان آن‌ها زنان و کودکان هم بودند. دو جنازه پیدا شده است و تا کنون ۷۳ پناهنده نجات یافته‌اند.»

برخی قایق‌ها هم به کلی ناپدید می‌شوند به طوری که در دو هفته‌ی نخست ماه ژوئن دو قایق حامل ۴۰ تا ۵۰ نفر که از لیبی راه افتاده بودند ناپدید شدند و به احتمال زیاد با تمام سرنشینان خود غرق شده‌اند. تنها شواهد چنین رویدادهای غم‌باری هم جنازه‌های پوسیده‌ای است که دریا به ساحل‌ می‌آورد.

به گزارش سازمان ملل، افزایش شدید میزان این مرگ و میرها هم تا حدی به علت عزم دولت عوام‌گرای ایتالیا برای جلوگیری از قایق‌های مهاجران و در نتیجه «کاهش عملیات جستجو و امداد» است. پناهندگان نجات یافته را هم به اردوگاه‌های پناهندگان در لیبی برمی‌گردانند که شرایط وحشت‌ناکی دارند و خطر آن وجود دارد که به تصرف شبه‌نظامیان غارت‌گری در آیند که در تازه‌ترین دور جنگ داخلی بی‌پایان در لیبی به جان هم افتاده‌اند.

آن چه در تمام این رویدادها به چشم می‌آید کم‌رنگ شدن مسئولیت تک‌تک دولت‌ها و سیاست‌مداران اروپا به خصوص دیوید کامرون در انگلستان و نیکلاس سارکوزی است که در سال ۲۰۱۱ معمر قذافی را سرنگون کردند. ظاهراً هدف از دخالت در لیبی جلوگیری از انتقام‌گیری نیروهای در حال پیش‌روی قذافی از مردم شهر بنغازی بود. اما در عمل سرنوشتی جز جنگ دائمی برای مردم لیبی رقم نزد، جنگی که کشورشان را به دست جنگ‌سالاران یغماگر و دست‌نشانده‌ی قدرت‌های بیگانه از هم گسیخت.

در سال‌های قبل می‌دیدم که کارگرانی از غرب آفریقا در بخش ساخت‌وساز شهر طرابلس مشغول به کار هستند، دقیقاً همان‌هایی که اکنون از فرط استیصال و برای یافتن کار و امنیت در اروپا تن به سفر دریایی می‌دهند. این فاجعه کاملاً قابل پیش‌بینی بود زیرا از همان اوایل سال ۲۰۱۱ مشخص بود که نیروهای ضد قذافی فقط به لطف پشتیبانی قوی نیروی هوایی «ناتو» دست‌بالا را دارند و از پس اداره کردن کشور برنمی‌آیند.

در مورد سوریه هم همین نکته تا حد زیادی صدق می‌کند، کشوری که از سال ۲۰۱۲ به بعد قدرت‌های غربی دوست نداشتند که در آن بشار اسد یا مخالفان جهادی به پیروزی قاطع در جنگ دست یابند. اگر به منافع خود توجه داشتند باید می‌فهمیدند که جنگ دائمی در سوریه به بی‌ثباتی در عراق و هجوم انبوه پناهندگان به اروپا منجر خواهد شد. قدرت‌های این منطقه و متحدان منطقه‌ای آن‌ها نیز نمی‌توانستند بهتر از این، شرایط آشوب‌ناکی پدید آورند که برای رشد جنبش‌های بنیادگرا و متعصب عالی باشد.

کشورهای اروپای غربی صحبت برنامه‌های ترامپ برای کشیدن دیوار در مرز ایالات متحده و مکزیک که پیش می‌آید در نهایت تظاهر خود را برتر از آمریکایی‌ها می‌بینند اما دفاع از قلعه‌ی اروپا در برابر مهاجران خیلی بی‌رحمانه‌تر و مرگ‌بارتر است.

وقتی داشتم در سال ۲۰۱۵ مزار «آلان کردی» را نگاه می‌کردم به ذهن‌ام رسید که دست‌کم مرگ او باعث شد تا مردم متوجه شوند پناهندگان سوری با چه درد و رنج‌هایی دست و پنجه نرم می‌کنند. به هر حال اثری داشت. اما انگشت گذاشتن روی رنج‌ها و غم‌ها برای دولت‌ها هم سود ناگفته‌ای دارد زیرا توجه مردم را از کنکاش بیش از حد و یافتن مقصر نهایی مرگ این کودکان منحرف می‌کند. این پرسش‌ها که چه کسانی رشد کردن حکومت‌های سرکوب‌گر در خاورمیانه یا آمریکای مرکزی را تشویق یا تحمل می‌کنند به کناری می‌رود. مادامی که حکومت‌ها هرگز بابت دخالت‌های نظامی ناشیانه‌اشان در افغانستان، عراق، سوریه، یمن، لیبی و سومالی بهایی نمی‌پردازند هم‌چنان همین کار را ادامه می‌دهند.

© The Independent

بیشتر از جهان