بازگشت تحریم‌ها و بازتولید بحران؛ دور باطل جمهوری اسلامی

آیا روزی خواهد رسید که رژیم جمهوری اسلامی به‌جای ادامه سیاست‌های ناهنجار و رفتارهای تهدیدآمیز، در راستای تامین منافع مردم ایران گام بردارد؟

مردم در حال عبور از کنار یک موشک بالیستیک و تصویری از علی خامنه‌ای در میدان بهارستان تهران‌ــ STR / AFP

جمهوری اسلامی بار دیگر ملت ایران را در پای بقای نظام قربانی کرد؛ نظامی که نه شکست را می‌پذیرد و نه از بحران‌ها می‌آموزد، بلکه حتی از آخرین لقمه نان مردمش هم برای حفظ قدرت هزینه می‌سازد. همین لجاجت و خودبزرگ‌بینی بود که غرب را به اعمال دوباره تحریم‌ها واداشت؛ تحریم‌هایی که ظرف کمتر از یک روز، ریال ایران را به حضیض ارزش رساند و تورم را به اوجی بی‌سابقه‌ برد.

همان‌گونه که این رژیم به رنج مردم خود هیچ اعتنایی ندارد، به زندگی و سرنوشت ساکنان جنوب لبنان نیز بی‌تفاوت است. تحمیل جنگ با اسرائیل به بهانه حمایت از غزه، تلاشی نافرجام برای حفظ نظام در تهران بود، نه دفاع از لبنان و مردم آن. امروز در دومین سالگرد حمله هفتم اکتبر حماس، برای همه آشکار شده که جمهوری اسلامی و همه گروه‌های وابسته به آن شکست خورده‌اند و باز هم هزینه این ماجراجویی تلخ را مردم ایران و سایر ملت‌های منطقه که سرزمینشان به میدان تاخت‌وتاز شبه‌نظامیان محور مقاومت تبدیل شده است، پرداخته‌اند.

موضوع «امتناع حزب‌الله از تحویل سلاح به دولت لبنان» را نمی‌توان از نقشه راه جمهوری اسلامی جدا دانست. به‌ویژه اینکه تهران حاضر به واگذاری این تسلیحات به دولت لبنان نیست، مگر در ازای دریافت امتیاز در مذاکره با غرب. تا آن زمان رژیم جمهوری اسلامی، حزب‌الله و هوادارانش را همچنان در رویارویی با دولت و مردم لبنان قرار می‌دهد. این در حالی است که رژیم ایران می‌داند که نتانیاهو به‌ دنبال کوچک‌ترین بهانه برای آغاز جنگی تازه علیه لبنان است، اما در منطق جمهوری اسلامی، همه‌چیز مجاز است؛ مشروط بر اینکه منافع نظام حفظ و بقای آن تضمین شود.

آشفتگی در مواضع تهران

مقام‌های ارشد جمهوری اسلامی، از جمله مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه و علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، در یک روز، سه روایت متناقض از وضعیت مذاکرات ارائه دادند. پزشکیان گفت که علت توقف دیپلماسی شرط آمریکا برای تحویل کامل ذخایر اورانیوم بود. عراقچی از نیویورک اعلام کرد که واشینگتن خواهان محدود کردن برد موشک‌های بالیستیک ایران به کمتر از ۵۰۰ کیلومتر است. در همان روز، لاریجانی نیز ادعا کرد که تهران آماده گفتگو با آمریکا است، اما شروط واشینگتن «تحمیلی و غیرمنطقی» است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

پراکندگی اظهارات مقام‌های جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که تهران در بن‌بست راهبردی شدیدی قرار دارد و اعتماد غرب به این رژیم عملا پایان یافته است. همه می‌دانند که برجام شکست خورده و آنچه امروز غرب از جمهوری اسلامی می‌خواهد، توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم و کنترل برنامه موشکی است.

پافشاری غرب بر لزوم رعایت شروط تعیین‌شده

در مقابل، ایالات متحده رویکردی سختگیرانه در پیش گرفته و درهای مذاکره را تا زمانی که تهران شروط آمریکا و اروپا را نپذیرد، بسته است. پافشاری تروییکای اروپایی بر فعالسازی «مکانیسم ماشه» نیز نشانه‌ای از هماهنگی کامل میان واشینگتن و اروپا است. اما نکته برجسته و درخور توجه که نشان‌دهنده بن‌بست تهران است، پذیرش مذاکره مستقیم با «شیطان بزرگ» است. در حالی‌ که در جنگ ۱۲روزه، آمریکا هم عملا شرکت داشت.

تلاش تهران برای کاهش فشار تحریم‌ها

شاخص‌های اقتصادی ایران گویای همه‌چیز است: کاهش شدید نرخ ارز، افزایش بی‌سابقه تورم و تشدید روزافزون فقر پرده از واقعیت زندگی مردم ایران برمی‌دارد. سیاست‌های توسعه‌طلبانه رژیم جمهوری اسلامی و تخصیص میلیاردها دلار بودجه به گروه‌های شبه‌نظامی نیابتی و رژیم‌های هم‌پیمان در منطقه آسیب بسیاری به اقتصاد ایران رسانده است. علاوه بر آن، گسترش دامنه تحریم‌های غرب به دلیل اصرار تهران بر ادامه برنامه هسته‌ای چالش‌برانگیز آن و تهدید موشک‌های بالیستیک، مردم ایران را در تنگنایی مرگبار قرار داده است.

رژیم جمهوری اسلامی با خطری جدی روبرو است

آمریکا بر لزوم تحقق سه شرط پافشاری می‌کند: توقف غنی‌سازی، تحویل ذخایر اورانیوم و محدود کردن برد موشک‌های بالیستیک به کمتر از ۵۰۰ کیلومتر. بدون این سه شرط، تحریم‌ها ادامه خواهد یافت و رژیم جمهوری اسلامی به‌تدریج به سمت فروپاشی خواهد لغزید، زیرا صبر مردم حدی دارد و ادامه وضعیت کنونی به نفع رژیم نیست، هرچند ابزارهای سرکوب متنوع و فریبنده شوند.

علاوه بر نارضایتی اجتماعی، جنبشی سیاسی نیز در حال شکل‌گیری است؛ حدود ۳۰ حزب و گروه مخالف خواستار کنار گذاشتن برنامه هسته‌ای و تسلیم ذخایر اورانیوم شده‌اند، اما علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، این اقدام را «هدر دادن سرمایه سه دهه تلاش» می‌داند. با این‌ حال، دیر یا زود لحظه‌ای فرا می‌رسد که رژیم باید میان دو گزینه یکی را برگزیند: حفظ برنامه هسته‌ای و موشکی یا بقای خود نظام.

رژیمی که برای حفظ منافعش از قربانی کردن مردم ایران باکی ندارد، چگونه می‌تواند برای ملت‌های دیگر دلرحم باشد و به دیگران احساس ترحم داشته باشد.

تهران در نیت‌هایش صادق است؛ چنانکه نعیم قاسم، دبیرکل حزب‌الله لبنان، از «جنگی کربلایی» سخن گفت، غافل از آنکه با توجه به تحولات ناشی از جنگ غزه، اکنون اگر این گروه شبه‌نظامی برای تحقق اهداف و منافع تهران با دولت و ملت لبنان وارد تقابل شود، بساطش فورا برچیده می‌شود. این گروه شبه‌نظامی که سال‌ها مشروعیتش را از روایت «نبردی مقدس و همیشگی» می‌گرفت، اکنون در محاصره بحران داخلی و تحت فرمان‌های پرهزینه و غیرمنطقی تهران گرفتار شده است.

اکنون که شکست رژیم جمهوری اسلامی در عرصه‌های مختلف نظامی و سیاسی بر همگان آشکار شده است و شعارهای فریبنده رنگ باخته‌اند، این پرسش مطرح می‌شود که آیا روزی خواهد رسید که رژیم جمهوری اسلامی به‌ جای ادامه سیاست‌های ناهنجار و رفتارهای تهدیدآمیز، در راستای تامین منافع مردم ایران گام بردارد؟

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه