سایه تجاوز در ادبیات؛ از لولیتا تا جای خالی سلوچ

نگاهی به آثار ادبی جهان که تجاور و آزارجنسی درون‌مایه اصلی آن‌ها است

توییتر فارسی این‌روزها آکنده است از روایت‌هایی که هر یک پرده از رنجی عظیم برمی‌دارد؛ روایت آزارها، تعرض‌ها و تجاوزهای جنسی.

آسیب‌دیدگان از پس تحمل رنج بزرگی که تن و روحشان گاه سالیان طولانی آن ‌را تحمل کرده است، سکوت خود را شکسته‌اند و داستان‌هایشان را روایت می‌کنند.

برخی از نام‌ها در کسوت آزارگر پشت جامعه را می‌لرزاند.

عده‌ای همراه با آسیب‌دیدگان تلاش می‌کنند روایت‌ها را راستی‌آزمایی کنند، عده‌ای با پافشاری بر آن چه «فرهنگ تجاوز» خوانده می‌شوند، تلاش می‌کنند جای آسیب‌دیده و متهم را تغییر دهند و با نکوهش فرد آسیب‌دیده، چهره محبوبشان در هنر و فرهنگ و ادب را از ماجرای آزار و تعرض و تجاوز مبرا کنند.

مساله تجاوز و آزارهای جنسی قدمتی به درازای عمر بشر دارد.

امروز به مدد رسانه‌های اجتماعی و از بخت بلند انسان مدرن، صدای آسیب‌دیدگانی که دیگر نمی‌خواهند سکوت کنند از دورترین جای جهان به گوش ما می‌رسند. روایت‌ها گاهی آن قدر تلخ و غم‌بارند که گمان می‌کنیم در جهان داستان رخ داده‌اند غافل از این که همه آن‌چه تا امروز در داستان‌ها خوانده بودیم روزگاری در جهان واقع رخ داده بود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در میان آثار ادبی و داستانی کتاب‌های زیادی وجود دارد که به روایت آزار و تجاوز انسان در زمان‌ها و اعصار مختلف پرداخته‌اند. این گزارش نگاهی دارد به آثار شاخص داستانی که موضوع اصلی روایت در آن‌ها تجاوز است. ممکن است بی‌شمار اثر داستانی بتوان نام برد که نویسنده در بخشی از آن اشاره یا نگاهی به این مقوله داشته باشد اما در این کتاب‌ها که معرفی می‌کنیم سوژه اصلی و محوریت ماجرا تجاوز است.

•          کشتن مرغ مقلد اثر هارپر لی

«کشتن مرغ مقلد» که در برخی ترجمه‌ها «کشتن مرغ مینا» هم آمده رمانی است اثر نویسنده آمریکایی «هاریر لی». هاریر لی این رمان را در سال ۱۹۶۰ نوشته است. نویسنده در سال ۱۹۶۴ برای نوشتن رمان کشتن مرغ مقل برنده جایزه پولیتزر شد. این کتاب تاکنون بیش از چهل میلیون نسخه فروش رفته و به بیش از چهل زبان در جهان ترجمه شده است.

نویسنده در این رمان به مسائل جدی مانند «تجاوز به عنف» و «نابرابری نژادی» پرداخته است اما رمانی ساخته بسیار خوش‌خوان و با طنزی ظریف و دلنشین.

در این داستان یک جوان سیاه‌پوست با ادعای یک خانواده‌ سفیدپوست مبنی‌بر تجاوز و آزارواذیت دختر جوان‌شان دست‌گیر و محاکمه می‌شود و هم‌زمان داستانی مربوط به قتل یکی از افراد شرور شهر توسط یک سفیدپوست روایت می‌شود.

هارپر لی با کنار هم قرار دادن شخصیت‌های اصلی – یک قاتل سفیدپوست و یک متهم سیاه‌پوست- در دل دو ماجرای با اهمیت تلاش می‌کند به بررسی مشکلات و کشمکش‌های نژادی و اخلاقی در دهه ۳۰ آمریکا بپردازد؛ مشکلاتی که کماکان در جوامع امروزی هم دیده می‌شوند. کافی است اخبار دوماه گذشته آمریکا را مرور کنیم و جنبش «زندگی سیاهان مهم است» را به دقت دنبال کنیم تا ببینیم چگونه تبعیض‌های جنسیتی و نژادی باعث کشته شدن افراد مختلف شده است. این کتاب به خاطر جنبه‌های آموزنده‌ای که دارد در مدارس آمریکا تدریس می‌شود.

خواندن رمان کشتن مرغ مقلد برای همه کسانی که نسبت به تبعیض در جامعه از هر نوعی- جنسی، جنسیتی، قومی، عقیدتی و نژادی- حساس‌اند، افرادی که به دنیال برقراری عدالت اجتماعی برای همه گروه‌ها هستند جذاب خواهد بود.

•          لولیتا اثر ولادیمیر ناباکوف

کمتر کسی از اهالی ادبیات و علاقمند به داستان و سینما ممکن است کتاب لولیتا را نخوانده و یا فیلم‌های سینمایی که با اقتباس از آن ساخته شده است را ندیده باشد. داستانی به قلم نویسنده نام‌آشنای روسیه «ولادیمیر ناباکوف» که مضمون بحث‌برانگیز تجاوز و رابطه جنسی با کودکان را به چالش می‌کشد. راوی داستان یک استاد ادبیات روان‌پریش است به نام «هامبرت هامبرت» که با دختری ۱۲ساله به نام دلورس هیز ملقب به «لولیتا» وارد رابطه جنسی می‌شود. لولیتا فرزند زنی است که راوی با او زندگی می‌کند و به نوعی پدرخوانده لولیتاست.

لولیتا رمانی شهوانی و اروتیک است که در ابتدای انتشار در کشورهای مختلفی از جمله فرانسه، انگلیس، آرژانتین، نیوزیلند و آفریقای جنوبی موهن شناخته شد و اجازه فروش نیافت اما به مرور زمان لایه‌های پنهان آن توسط منتقدان روشن شد و این برداشت که نویسنده به دنبال نشان دادن مصایب روحی و روانی ناشی از تجاوز جنسی است جایگزین نظریات پیشین شد.

«برایان بوید» ناباکوف‌شناس سرشناس درباره این که لولیتا را باید چگونه خواند پاسخ قابل تاملی داده است. در مقاله‌ای که پیشتر رادیو زمانه آن‌را منتشر کرده از قول او آمده است: «لولیتا را همان‌طور که ناباکوف نوشته است؛ به‌قدر کافی دقیق بخوانیم، نه آن‌طور که هامبرت هامبرت روایت می‌کند.»

به دلیل این که ناباکوف به درستی راوی غیرقابل اعتمادی را برای داستانش انتخاب کرده است. راوی که شرم نمی‌کند از تحریف روایت، تغییر و حتی پنهان کردن بخش‌هایی از آن، آن‌هم درست پیش روی خواننده. اگر کنجکاو شده‌اید یک بار دیگر برگردید و لولیتا را بخوانید.

•          خوش‌شانس‌ترین دختر زنده Luckiest Girl Alive

نخستین رمان «جسیکا رول» نویسنده آمریکایی در ایران ترجمه نشده است. این رمان سال ۲۰۱۵ در استرالیا منتشر شد. یک اثر بحث‌برانگیز که راوی اول شخص دارد و داستان وقایع هولناک تجاوز جنسی به دختری ۱۴ساله به نام آنی فنلی را روایت می‌کند.

در ابتدای داستان به نظر می‌رسد آنی فنلی زندگی فوق‌العاده‌ای دارد. زنی ۲۸ساله که سردبیر یک مجله پر زرق و برق فشن، مد و زنان است و با مردی از یک خانواده خوب نامزد شده است. او اما رازی در دل دارد. وقایعی دردناک مربوط به سالیان نوجوانی‌اش.

راوی این رمان از همه برخوردهای آشنایی حرف می‌زند که امروز هم شاهد آن هستیم. انکار او، مورد سرزنش قرار گرفتن از سوی همسالانش و همین طور بزرگسالانی که از ماجرای تعرض به او مطلع می‌شوند.

تکان‌دهنده‌ترین بخش این داستان آن جا رخ می‌دهد که آنی فنلی در عنفوان خوشبختی از خودش می‌پرسد آیا این همان زندگی است که می‌خواست داشته باشد؟ آیا از چیزی که به آن تبدیل شده شادمان است؟

این رمان به‌درستی نشان می‎‎دهد که آسیب‌های روحی و تالمات ناشی از تجاوز و آزار جنسی بسیار ماندگارتر و مخرب‌تر از آسیب‌های فیزیکی است که گریبان آسیب‌دیده را می‌گیرد.

•          حرف زدن یا یه چیزی بگو

«حرف زدن» رمانی است که تا امروز به پنج زبان در دنیا ترجمه شده است. داستانی که نخستین بار در سال ۱۹۹۹ توسط «لوری هالس اندرسون» نویسنده پرکار معاصر امریکایی منتشر شد. خانم اندرسون متخصص در نوشتن رمان‌های کودک و نوجوان است. داستان‌های او عموما نگاهی روان‌شناسانه به دنیای نوجوانان و دغدغه‌های آنان دارد. این کتاب با عنوان «یه چیزی بگو» توسط دکتر «حمیدرضا صدر» به فارسی ترجمه و منتشر شده است.

ملیندا شخصیت اصلی داستان، یک محصل سال اول دبیرستان از طبقه متوسط است که توسط معلم خود مورد تجاوز قرار می‌گیرد و به پلیس فراخوانده می‌شود. او هم به مانند بسیاری از قربانیان تجاوز قادر نیست آن چه را که بر سرش آمده بیان کند.

شخصیت کتاب لوری هالس اندرسون داستان را به گونه‌ای بازگو می‌کند که انگار شما به دفتر خاطرات یک نوجوان دردمند دسترسی دارید.

•          به رنگ ارغوانی

«آلیس واکر» نویسنده شهیر آمریکایی برای نوشتن رمان «به رنگ ارغوانی» که توسط استیون اسپیلبرگ به یک اثر سینمایی هم تبدیل شد، دو جایزه معتبر پولیتزر و جایزه ملی کتاب آمریکا را از آن خود کرده است. این کتاب با گذشت نزدیک به چهل سال از چاپ اول آن همچنان در میان کتاب‌های پرفروش جهان قرار دارد.

داستان تلخ به رنگ ارغوانی از زبان زنی سیاه‌پوست و به صورت روزنوشت روایت می‌شود. مکان داستان یکی از ایالت‌های جنوبی آمریکا و زمان آن دهه ۱۹۳۰ میلادی است.

مخاطب روزنوشت‌های «سلی»، شخصیت اصلی داستان تا نیمه نخست کتاب خداوند است. او تصادفا تعدادی نامه از خواهرش «نتی» پیدا می‌کند و وقتی آن‌ها را می‌خواند مخاطب رونوشت‌هایش را خواهرش قرار می‌دهد.

سمت تاریک داستان از این نقطه آغاز می‌شود. از رازی که سلی سال‌ها آن را در سینه حبس کرده است. سلی در چهارده سالگی از سوی پدرش مورد تجاوز قرار گرفته است، از او دو فرزند دارد. یک پسر و یک دختر که هر دو توسط پدر به فروش رسیده و بعد هم او را به همسری مردی سیاه‌پوست درآورده است. مردی که پیش از آن عاشق خواهرش بوده است.

پایان داستان بسیار تکان‌دهنده است. سلی در آخرین نامه خدا، پدرش، خواهرش، دنیا و طبیعت را مخاطب قرار می‌دهد.

این فهرست را می‌توان به‌راحتی تا بیست مورد افزایش داد.

در معدود آثار ادبی شناخته شده که به شکلی به تجاوز به عنوان یکی از مصادیق خشونت علیه زنان اشاره می‌کند، می‌توان به رمان «جای خالی سلوچ»، اثر «محمود دولت‌آبادی» نیز اشاره کرد.

جای خالی سلوچ اثری است درباره خشونت نهفته در دل مردمان این سرزمین؛ از خشونت‌های کلامی در فضای خانواده تا خشونت جسمی.

صحنه تجاوزگونه شخصیتی به نام «علی گناو» به دختری که تازه به خانه بخت آمده یکی از دلخراش‌ترین تصاویری است که در ادبیات داستانی ایران می‌شود دید.

کتاب دیگری که در دهه نود شمسی به بازار ایران عرضه شده و تا حد زیادی می‌توان از میان خطوط بینامتن آن خشونت و آزار یا تعرض و تجاوز را دید «استخوان» نام دارد. رمانی ۱۸۶ صفحه‌ای به قلم «علی اکبر حیدری» که نشر چشمه آن‌ را منتشر کرده است.

ماجرای استخوان در یک روستای مرزی، جایی نزدیک به کوه تفتان در استان سیستان و بلوچستان رخ می‌دهد. خانه‌ای در یک مزرعه با زیرزمینی مخوف و کلبه‌ای ترسناک که مهم‌ترین مکان‌های وقوع ماجرا هستند. کاوه شخصیت اصلی داستان به‌واسطه شک دخترعمه‌اش به پدربزرگ‌شان، ماجرایی غریب را تجربه می‌کند. پدربزرگ کسی است که با اعمال مخوفش، داستان را مهیج کرده است. اما همه چیزی که ما می‌بینیم، نتیجه رفتارهای او است و نه ریشه کنش‌هایش. در این رمان پیشینه‌ها و خصوصیات روان‌شناختی‌ای از پدربزرگ یا باباخان برما روشن نمی‌شود. ما فقط شنونده اعترافات او هستیم تا وقتی سروکله «ماهاتون» خدمتکار خانه در زیرزمین پیدا می‌شود. دیالوگ‌های میان او و پدربزرگ، فرار سریع پدربزرگ با وجود درد پا و آسیب‌های جسمی که در مدت زندانی شدن در زیرزمین دیده، تغییر رفتار ماهاتون ما را تنها به سمت آسیب‌های ناشی از تعرض و تجاوز هدایت می‌کند.

در ادبیات ایران به زحمت می‌تواند مجموعه داستان یا رمانی یافت که تمامی آن به موضوع مهم آزارهای جنسی و تجاوز پرداخته باشد. درونمایه و مضمون هیچ کدام از آثار مهم ادبیات ایران به چنین چیزی اختصاص ندارد.

ممکن است در داستان یا رمانی اشاره‌ای گذرا یا تصویری مبهم از تجاوز یا تعرض به مخاطب نشان داده شود اما بررسی‌ها نشان می‌دهند حتی در زمانه‌ای که ممیزی و سانسور به شکل امروز آثار ادبی ایران را شرحه شرحه نمی‌کرد نویسندگان با خودسانسوری به چنین آسیبی نپرداخته‌اند.

شاید دلیل انکار و ناباوری بسیاری از کسانی که روایت‌های تجاوز را می‌شنوند همین باشد. نادیده گرفتن یک معضل بزرگ که می‌دانیم هست اما از کنارش عبور می‌کنیم.

*عکس نمایی از فیلم لولیتا، ساخت ۱۹۹۷

بیشتر از فرهنگ و هنر