افت و خیز رابطه ایران و مصر از مبارک تا مُرسی و عبدالفتاح السیسی

برای احمدی‌نژاد فرش قرمز پهن شد، بوسه‌ای بین دو رییس جمهور رَد و بدل شد، اما روابط عادی نشد

دیدار محمود احمدی نژاد با محمد مُرسی- قاهره ۲۰۱۲

محمد مُرسی رییس جمهور پیشین مصر که برای رسیدگی به اتهاماتش در دادگاه حضور داشت روز دوشنبه ۲۷ خرداد، ناگهان از هوش رفته و پس از انتقال به بیمارستان جان باخت.

رییس جمهوری که پس از موج بهار عربی که خاورمیانه و شمال آفریقا را در نوردید در یک انقلابی بزرگ، که حُسنی مبارک را سرنگون کرد توانست در انتخابات سال ۲۰۱۲  به ریاست جمهوری مصر برسد، در ۶۷ سالگی پرونده زندگی اش بسته شد.

در موج انقلاب حوادث پس از سرنگونی مبارک، اسلام گرایان اخوانی توانستند به سرعت نیروهای مردمی و گروه‌های نزدیک به خود را بسیج کرده و پیروز انتخابات شوند.

هر چند که یک سال بعد و پس از کودتای نظامی توسط ژنرال عبدالفتاح سیسی در سال ۲۰۱۳ محمد مُرسی و نزدیکانش بازداشت و زندان و فعالیت گروه اخوان‌المسلمین ممنوع اعلام شد. در چنان شرایطی دشوار بود که درباره اتهامات تحقیق شود، اما حکومت نظامی جدید، مُرسی را به تقلب در فُرم انتخاباتی خود در ۲۰۱۲ متهم و به هفت سال زندان محکوم کرد. اتهامات دیگری نیز مطرح بود، مانند خیانت، جاسوسی برای کشورهای خارجی اما به غیر از اتهامات از این اتهامات سنگین، نحوه رفتار با بازداشت شدگان و برگزاری دادگاه‌های آن‌ها همچنان محل اعتراض جوامع بین‌الملل و گروه‌های حقوق بشر بوده است.

مرگ مُرسی را فرصتی دیدم که به رابطه پُر فراز و نشیب ایران و مصر بپردازم که علی رغم توجه و تلاشی که دستگاه دیپلماسی ایران از زمان محمد خاتمی تا دکتر محمود احمدی‌نژاد برای عادی کردن رابطه با این کشور نشان داد، هیچکدام از روسای جمهور نتوانستند روابط خود را با این کشور عادی کنند.

برای نخستین بار پس از انقلاب آقای احمدی‌نژاد، پس از به قدرت رسید مُرسی برای شرکت در اجلاس رهبران کشورهای اسلامی در سال ۲۰۱۲ به قاهره رفت. با وجود آن‌که برای وی فرش قرمز پهن شد و بوسه ای بین دو رییس جمهور رَد و بدل شد، ظرفیت ارتقاء روابط دیپلماتیک و بازگشایی سفارتخانه‌‌های دو طرف فراهم نشد.

دلیل آن بیشتر می‌تواند متوجه ایران و مخالفت‌هایی باشد که هنگام سفر احمدی نژاد وی را هدف گرفته بود و گروهها و جناح‌های رقیب وی در داخل نظام به خصوص مطبوعات، سفر وی را ناچیز و حقیر و یا آن را نشانه ای از آمدن ”بهار“ در ایران دانستند.

علی رغم فراهم شدن امکان فرصت گردشگردی برای ایرانیان به مصر و برداشته شدن روادید برای اتباع مصری، کارشکنی در هر دو سوی آب به اندازه ای بود که گمان می کنم بيشتر از یک یا دو گروه گردشگر ایرانی نتوانستند در آن زمان محدود وارد مصر شوند.

از برجسته کردن پرتاب کفش به سمت احمدی‌نژاد در مسجد الحسين قاهره تا گفته های شیخ الازهر درباره دخالت‌های ایران در منطقه و وضعیت اهل تسنن، همه جزو موضوعاتی بود که روزنامه‌های طرفدار گروه‌های تندرو آن را برجسته كرده و همچنین احمدی‌نژاد را متهم به اقدام به انجام بهاری از نوع بهارهای عربی، به معنای تلاش برای سرنگونی نظام، کردند.

و آن‌سوی میدان، نیروهای میانه رو حکومت بودند که نمی‌خواستند امتیاز عادی شدن رابطه با مصر به احمدی‌نژاد داده شود. در سفری كوتاه كه مُرسی به تهران داشت، از ديدن آيت‌الله خامنه‌ای سر باز زد و گفت که مقامات مذهبی ( مُرشدها) بایستی با یکدیگر دیدار داشته باشند و وی رییس جمهور است و تنها با همتای خود (احمدی‌نژاد) دیدار می‌کند. رقابت‌های سیاسی و جناحی، کینه گروه‌های دور مانده از قدرت، تلاش‌های ایران را برای ایجاد رابطه با مصر در چهار دهه گذشته ناکام گذاشته است.

در دوران کوتاه پس از روی کار آمدن مُرسی به خاطر دارم که در بین روشنفکران و اصحاب رسانه در مصر، تردید و ناامیدی بسیار از به روی کار آمدن گروه‌های اسلامی افراطی و اخوانی‌ها به چشم می‌خورد. آنها نگرانی خود را به این شکل بیان می‌کردند که مردم مصر نیز دچار سرنوشت مردم ایران با روی کار آمدن گروه‌های اسلامی شده‌اند.

مردم مصر و ایران علاقمندی‌های بسیار، تاریخ مشترک و خاطراتی از یکدیگر دارند که به آسانی، با انقلاب‌ها و آمد و شدهای سیاسی قابل تخریب و زدودن نیست و تردیدی نیست که این دلبستگی‌ها، در بستر زمانی مناسب، بار دیگر به ثمر و دوستی خواهد نشست.

بیشتر از سردبیری