علیرضا جاپلقی، پارکور کار ایرانی امروز در تهران دستگیر شد. او شش روز پیش از دستگیری در صفحه اینستاگرام ویدیویی از خود در زمان انجام حرکات پارکور در بالای ساختمانی در تهران، منتشر کرد که در آن دختری را میبوسید.
تا لحظه انتشار این خبر، مقامات قوهقضاییه و انتظامی در خصوص دستگیری او توضیحی ارائه نکردهاند.
علیرضا جاپلقی روز قبل از بازداشت در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «بد نیست بدونید من از کجا میام و با پدر من آشنا شید. «محمد جاپلقی» افسر مبارزه با مواد مخدر تهران که خرداد سال هشتاد ونه، بعد از بیست و هشت سال خدمت به طرز کاملا مرموز و بی سر و صدا ناپدید شد و پروندهی بسیار قطورش هم چن سال پیش بدون هیچ نتیجهای بسته شد.» او گفته بود که در «وضعیت کاملا بلاتکلیف» به سر میبرد.
ویدیوهای او در شبکههای اجتماعی معمولا بازدیدکنندگان زیادی را به خود جلب میکند. او در خصوص انجام این ورزش و انجام برخی از حرکتهای بعضا خطرناک گفته بود: «البته که من از از سقوط هراس دارم اما موضوع این است که اگر هراس نداشتم تا الان مرده بودم. پشت هر کاری که انجام میدهم ساعتها تمرین در مکانهای امن است، برای اینکه آن بالا، جایی برای شکست وجود ندارد. به همین دلیل خیلی آن را جدی میگیرم و با دوستانم تمرین زیادی میکنم و هر جنبه مختلفی را بررسی میکنم. فقط آن بالا رفتن و انجام دادنش نیست، که خیلی حرفهای نخواهد بود.»
بچهها براتون اسپایدرمن وطنی آوردم #علیرضا_جاپلقی pic.twitter.com/cj9816FKWD
— Maysam Behravesh (@MaysamBehravesh) June 9, 2019
پارکور یک ورزش شهری است که به طبیعت هم توسعه داده شده است و برخی از افراد حرکات این ورزش را در جنگل و پارکها هم انجام میدهند. در شرح خلاصهای از آن میتوان گفت که «پارکور یعنی عبور از موانع در سریعترین زمان ممکن با استفاده از روانترین و کارآمدترین و کاربردیترین و آسانترین و سادهترین شیوهٔ حرکتی با کمترین انرژی مصرفی بدن از یک مبدا به مقصد».
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پیش از بازداشت، جاپلقی در صفحه اینستاگرام خود درباره احضار خود، با انتشار ویدیویی گفت که برای او دستور قضایی آمده است: «شما باید بیایید اینجا به سوال جواب بدید، ما اگر با پلیس بیاییم و ماشین پلیس جلوی در، جلوی همسایهها آبروریزی میشه، زشته خودت بیایی بهتره، من نمیفهمم اینها من رو دارند از چی میتروسنند، اون موقع که بچه ۱۸ ساله بودم تک و تنها تو خونه، استرس اینکه بابا بیاد نیاد، اسکلتش بیاد، تیکهها بدنش بیاد، بریزنند نریزند، خودش بیاد خبرش بیاد، اینها کجا بودند که الان این چیزها رو به من میگویند. حالا دارند من رو مثلا از چی میترسوند، هر اتفاقی افتاده شما میتونید تشریف بیارید مثل بچه آدم، کاری که باید بکنید رو بکنید. ترس گذشته از من. حالا قرار شده خودشون بیایند دیگه. ببینیم که چی میشه.»
سیزده ساعت پس از این پست برادر آقای جاپلقی، در یک پست اینستاگرامی در ادامه سخنان برادرش گفت: «من داداش علیرضا هستم. الان اومدند دم خونه، ورش داشتند بردند که حتی توی خونه هم اومدند، حالا نمیدونم باید چه کار کنم. تا کی میخواد اینجوری بمونه، نمیدونم. من نمیدونم اینها دنبال چی هستند نمیدونم. امیدوارم بفهمم.»
در یک پست دیگر او اضافه کرده است: «یک جور ترس میاندازند توی جون ما، من توی فیلمها هم اینجوری ندیدم که بیایند یهو زنگ واحد رو بزنند بیایند توی خونه، من اینجوریش رو دیده ندیده بودم. این همه آدم هستند توی اینستاگرام، این همه جاهای مختلف، کارهای بدتر از این میکنند ولی کلیپ ورزشی این همه داستان داره، نمیفهمم اصلا.»
بازداشت علیرضا جاپلقی با واکنشهای زیادی در شبکههای اجتماعی دنبال شد. برخی از کاربران با اشاره به پستهای او درباره پدرش و همچنین پستهای مربوط به بوسیدن دختری در بالای یکی از ساختمانهای شهر تهران از اینکه مشخص نیست کدام یک از اینها باعث دستگیریاش شده است نوشتند.