ممنوعیت تنبیه بدنی دانش‌آموزان؛ قوانینی که فقط روی کاغذ اعتبار دارند

در نخستین ماه سال تحصیلی جدید، مرگ یک دانش‌آموز در زنجان و شکستگی بینی و پارگی پرده گوش دانش‌آموزی دیگر در قزوین خبرساز شد

عکس تزیینی‌ــ معلمی در حال تنبیه بدنی دانش‌آموز‌ــ هم‌میهن

تنبیه بدنی دانش‌آموزان در مدارس ایران از جمله مسائل پرتکرار در حوزه‌ اخبار اجتماعی است؛ پدیده‌ای که مسئولان جمهوری اسلامی در ظاهر، همواره با آن مخالفت می‌کنند و از «برخورد قاطع با متخلفان» سخن می‌گویند، اما در عمل، فقدان قوانین بازدارنده و سازوکارهای نظارتی موثر زمینه‌ساز تکرار این حوادث تلخ می‌شوند.

در یکی از تازه‌ترین موارد، خبرگزاری تسنیم گزارشی از قزوین منتشر کرد که به گفته‌ پدر یکی از دانش‌آموزان، فرزند او بر اثر کتک‌های مدیر مدرسه دچار شکستگی بینی و پارگی پرده‌ گوش شده است. به روایت این پدر، مدیر مدرسه پسر او و یکی از دوستانش را به اتاقی بدون دوربین برده و آنان را هدف ضرب و جرح قرار داده است.

گفته می‌شود این دو دانش‌آموز حدود ساعت ۴ بعدازظهر هنگام زنگ تفریح در حیاط مدرسه، مشغول بازی و شوخی بودند و حین شیطنت، حرکات یکی از ناظمان را تقلید می‌کردند که در همین لحظه، یکی از دانش‌آموزان پسر یادشده را هل می‌دهد و او ناخواسته به ناظم برخورد می‌کند. مدیر مدرسه هم که این صحنه را از پنجره دفتر یا از طریق دوربین‌ها می‌بیند، آنان را احضار و به اتاقی بدون دوربین می‌برد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

به گفته‌ پدر این دانش‌آموز، مدیر به دلیل جثه‌ درشت‌تر پسرش، او را شدیدتر کتک زد، به‌گونه‌ای که کف اتاق از خون پوشیده شد. او گفت: «وقتی او را به خانه آوردند، بی‌درنگ به بیمارستان بردیم. عکسبرداری‌ها نشان داد بینی‌اش شکسته و دکتر معتمد پزشکی قانونی نیز تایید کرد که علاوه بر شکستگی بینی، پرده‌ گوشش نیز پاره شده است.»

او افزود: «قرار بود امروز جلسه‌ای با مدیرکل آموزش و پرورش استان داشته باشیم، اما هنگامی که به محل جلسه رفتیم، متوجه شدیم دعوت ما به نشستی عمومی بوده است که ده‌ها نفر دیگر نیز برای پیگیری مشکلاتشان حضور داشتند.»

این پدر که اظهارات مدیر روابط عمومی آموزش و پرورش استان بسیار خشمگین است، افزود: «وقتی او گفت باید دید پسر شما چه کرده که چنین برخوردی با او شده، من و برادرم به‌شدت عصبانی شدیم. تا امروز، برای جلوگیری از حاشیه‌سازی، حتی به مدرسه هم نرفته بودیم.»

اندکی پس از انتشار این خبر، حسین صادقی، رئیس مرکز اطلاع‌رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، به آن واکنش نشان داد و ادعا کرد که برخورد قانونی در انتظار متخلف یا متخلفان احتمالی این ماجرا خواهد بود.

حدود دو هفته پیش از انتشار خبر حادثه‌ قزوین، گزارشی دیگر منتشر شد که بار دیگر خشم افکار عمومی را از برخوردهای خشن در محیط‌های آموزشی برانگیخت. در این گزارش آمده بود که رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی در نامه‌ای رسمی به وزیر آموزش و پرورش، خواستار بررسی فوری مرگ دانش‌آموزی به نام نیما نجفی شده است؛ دانش‌آموزی ۱۴ ساله ساکن روستای سهرین، از توابع استان زنجان، که در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۴ در نتیجه‌ ایست قلبی ناشی از تنبیه بدنی و فشار جسمانی در مدرسه جانش را از دست داد.

بر اساس اطلاعات منتشرشده، نیما نجفی در روز حادثه هنگام اجرای تنبیه بدنی و وادار شدن به دویدن در حیاط مدرسه، دچار ایست قلبی شد و پیش از رسیدن نیروهای امدادی، فوت کرد. تا لحظه تنظیم این گزارش در بیست‌ودوم مهرماه، مقام‌های آموزش‌ و پرورش هنوز درباره علت مرگ نیما نجفی و برخورد احتمالی با متخلفان توضیح شفافی نداده‌اند.

قوانین و مقررات منع تنبیه بدنی در مدارس ایران

طبق قوانین رسمی جمهوری اسلامی ایران، تنبیه بدنی دانش‌آموزان ممنوع است و در ماده ۸۱ آیین‌نامه اجرایی مدارس تصریح شده که «تنبیه بدنی دانش‌آموز و سوءرفتار با او به هر دلیل و تحت هر شرایطی، ممنوع است و با متخلفان برابر قوانین و مقررات رفتار می‌شود».

در مفاد پیشین همین آیین‌نامه از جمله ماده ۸۰، چارچوب روش‌های تنبیه «غیرخشونت‌آمیز» نیز تعریف شده است. بر اساس آن، مدیران و معلمان موظف‌اند در صورت لزوم، تنها از روش‌هایی نظیر تذکر شفاهی، اخطار کتبی یا تغییر موقت کلاس استفاده کنند، آن هم مشروط به رعایت اصولی چون تناسب با رفتار دانش‌آموز، پرهیز از تحقیر، حفظ حرمت و آبروی او و توجه به شرایط جسمی، روانی و خانوادگی. افزون بر این، مدیر مدرسه مکلف است همه کارکنان را از ممنوع بودن تنبیه بدنی و الزامات اخلاقی و تربیتی آگاه کند.

از سوی دیگر، قانون حمایت از اطفال و نوجوانان که در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید، هرگونه فعل یا ترک فعل عمدی را که سلامتی جسمی، روانی، اخلاقی یا اجتماعی طفل یا نوجوان را در معرض خطر یا آسیب قرار دهد، از مصادیق سوءرفتار می‌داند.

در این قانون، مواردی همچون ضرب‌وجرح، محبوس‌ کردن، سوءاستفاده جنسی، توهین یا تهدید، قرار دادن کودک در شرایط سخت و غیرمتعارف یا خودداری از کمک به او همگی مصداق آزار و سوءرفتار تلقی می‌شوند. افزون بر آن، قانون یادشده همه‌ اشخاص و نهادهایی را که مسئولیت نگهداری یا آموزش کودکان را بر عهده دارند، مکلف کرده است در صورت مشاهده‌ هرگونه آزار یا خشونت، موضوع را به مراجع ذی‌صلاح گزارش دهند.

با وجود صراحت قانونی در منع تنبیه بدنی، واقعیت میدانی آموزش و پرورش در ایران حاکی از آن است که این مقررات عملا به دلیل ضعف نظارتی اجرا نمی‌شوند و در نتیجه سالانه اخبار متعددی از تنبیه بدنی و خشونت علیه دانش‌آموزان در استان‌های مختلف ایران به بیرون درز می‌کند؛ اخباری که معمولا با انکار اولیه و نیز وعده‌ برخورد با متخلفان، پایان می‌یابد.

علاوه بر فقدان ضمانت اجرایی قوانین و ضوابط، مسائل دیگری هم وجود دارد که تنبیه بدنی دانش‌آموزان را در مدارس تشدید می‌کنند. از جمله اینکه در بسیاری از مدارس، تنبیه بدنی همچنان به‌عنوان ابزاری برای «انضباط» یا «کنترل کلاس» است و از آنجا که بسیاری از مدارس فاقد دوربین مداربسته یا سامانه‌ ثبت شکایت موثرند، این روند ادامه می‌یابد.

در نتیجه، آنچه در ظاهر نظام حقوقی ایران «منع مطلق» تنبیه بدنی به شمار می‌رود، در عمل به دلیل نبود اراده‌ واقعی در نظام آموزشی به قانونی ناکارآمد تبدیل شده است که فقط روی کاغذ اعتبار دارد.

کیان، دانش‌آموز ۱۰ ساله، با لگن شکسته

روزنامه هم‌میهن دوم مهرماه گزارشی از وضعیت دانش‌آموزی نوشت که دی‌ماه ۱۴۰۳،  در یکی از مدارس منطقه طبرسی مشهد در اثر ضربه پای معاون مدرسه، لگنش شکست. خانواده‌ او ابتدا در تماس مدرسه مطلع شدند که «پسرشان از پله افتاده»، اما کودک در بیمارستان، گفت که از پله‌ها نیفتاده است. فیلم‌های مدرسه هم نشان می‌داد در روزی بارانی، پس از آنکه کمی آب روی لباس معاون پاشیده شد، او در واکنش خشمگینانه، به پای کیان ضربه زد و موجب شکستگی لگن او شد.

رئیس آموزش‌ و پرورش ناحیه ۱ مشهد همان زمان وقوع حادثه را تایید کرد و گفت معاون یادشده از نیروهای تازه‌استخدام است و بلافاصله پس از حادثه از سمتش عزل و پرونده‌اش به هیئت تخلفات اداری ارجاع داده شده است. بر اساس رای این هیئت، او به دو سال محرومیت از ارتقای شغلی و عزل از معاونت مدرسه محکوم شد.

مادر کیان به هم‌میهن گفت که مسئولان آموزش‌ و پرورش تنها پس از رسانه‌ای شدن ماجرا، با او دیدار کردند اما معاون مدرسه حتی یک‌ بار نیز برای دلجویی تماس نگرفت. او توضیح داد که پسرش به‌ مدت شش ماه در استراحت مطلق قرار داشت و به‌ دلیل ترس و آسیب روانی، از بازگشت به مدرسه خودداری می‌کرد. خانواده ناچار شد از محله‌ خود نقل مکان کند تا کودک بتواند دوباره در فضای بیرون بازی کند.

هزینه‌ درمان کیان هم به حدود ۳۰ میلیون تومان رسید که خانواده با قرض و فروش وسایل شخصی آن را پرداخت کردند و با وجود وعده‌های آموزش‌ و پرورش برای پرداخت بخشی از هزینه‌ها، عملا هیچ‌ حمایتی صورت نگرفت. اکنون پس از گذشت ماه‌ها،  کیان هنگام  راه رفتن هنوز لنگ می‌زند و استخوان  آسیب‌دیده‌ پای چپش به‌طور کامل جوش نخورده است.

کیان پیش از این حادثه نیز قربانی خشونت در مدرسه بود. به گفته‌ مادرش، او بارها از تنبیه بدنی و تحقیر کلامی معلمش شکایت کرده بود، اما مدیر مدرسه در پاسخ گفته بود: «چوب معلم گل است.»

در گزارش هم‌میهن، به نقل از سمیه امیدی، عضو انجمن حمایت از کودکان و نوجوانان، آمده است که حدود ۱۰ تا ۱۲ مورد از تماس‌ها با سامانه یارا (سامانه ثبت گزارش‌های خشونت علیه کودکان) در فاصله‌ کوتاهی از آغاز سال تحصیلی، مربوط به درگیری‌های لفظی، خشونت کلامی، تخریب شخصیت و حتی تنبیه بدنی از سوی کادر مدارس بوده است.

این ارقام تنها بخشی از موارد ثبت‌شده‌ خشونت فیزیکی را نشان می‌دهد، در حالی که درباره‌ خشونت‌های روانی و کلامی هیچ آمار، پژوهش جامع یا گزارش مستندی در دست نیست. با وجود این، کارشناسان بر این باورند که میزان این نوع خشونت‌ها به‌مراتب بیش از موارد فیزیکی است و به قول عضو انجمن حمایت از کودکان و نوجوانان، خود را در قالب افسردگی، نوسان‌های هیجانی، اضطراب و بی‌انگیزگی تحصیلی نشان می‌دهند.