تکرار تصادف اتوبوسهای بینشهری در ایران، که هر بار به مرگ و مجروح شدن دهها مسافر میانجامد، بار دیگر مسئله ایمنی جادهها و ناوگان حملونقل عمومی را در کانون توجه قرار داده است. در روزهای اخیر، دو سانحه مرگبار در استان سمنان و جاده فیروزکوه، ضعف نظارت و فرسودگی ناوگان اتوبوسرانی بینشهری را بار دیگر آشکار کرده است. این دو حادثه در مجموع شش کشته و بیش از سی مجروح بر جا گذاشت.
حادثه نخست ساعت ۷:۴۰ دقیقه صبح سهشنبه هشتم مهرماه، در محور سمنان ـ سرخه رخ داد. در این حادثه، اتوبوس حامل ۱۳ دانشجوی پیراپزشکی با دو دستگاه تریلی برخورد کرد، که در نتیجه آن دو دانشجو در دم جان باختند و پنج نفر دیگر دچار جراحات شدید شدند.
احمد کرمیاسد، رئیس پلیس راه راهور فراجا، اعلام کرد که شرکت طرف قرارداد دانشکده موظف به تامین اتوبوس برونشهری بوده، اما از اتوبوس درونشهری استفاده کرده است. او گفت، هم دانشگاه و هم مراجع قضایی باید این تخلف را پیگیری کنند، هرچند عامل اصلی سانحه را خطای رانندگان دانست.
اما این «خطای انسانی» چند روز بعد هم تکرار شد. بامداد جمعه یازدهم مهرماه، یک اتوبوس مسافربری در جاده فیروزکوه به دلیل خوابآلودگی راننده از مسیر منحرف و به دره سقوط کرد. در این حادثه چهار نفر جان باختند و ۲۷ تن مجروح شدند.
کارشناسان حملونقل افزایش تصادفهای جادهای را نشانه نبود نظارت کافی بر وضعیت جسمی و روانی رانندگان میدانند. به گفته آنان، خستگی و ساعات طولانی رانندگی، عامل اصلی بروز سوانح است و خرابی جادهها و فرسودگی ناوگان نیز بر شدت خطر افزوده است.
بر پایه آمار رسمی، تنها در شش ماه نخست سال ۱۴۰۳ دستکم ده هزار و ۸۶ نفر در تصادفهای جادهای جانشان را از دست داده و حدود ۱۹۰ هزار نفر مصدوم شدهاند. استان فارس با ۷۷۶ کشته، خطرناکترین استان کشور شناخته شده و پس از آن خراسان رضوی با ۷۱۱ قربانی در رتبه دوم قرار دارد.
بیش از ۶۷ درصد این حوادث در جادههای برونشهری رخ داده است؛ آماری که نشان میدهد سفرهای جادهای همچنان یکی از مرگبارترین شیوههای جابهجایی در ایران است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
فرسودگی ناوگان و خستگی رانندگان
افزایش ساعت کاری رانندگان اتوبوس، که از دلایل اصلی خستگی و تصادفهای جادهای به شمار میآید، مستقیما به کاهش شدید شمار اتوبوسهای فعال در ناوگان کشور بازمیگردد.
بر اساس آمار رسمی منتشرشده در تیرماه امسال، طی یک دهه گذشته تعداد کارتهای هوشمند فعال در ناوگان اتوبوسهای بینشهری از حدود ۱۴ هزار و ۵۰۰ دستگاه به کمتر از هفت هزار و ۵۰۰ دستگاه کاهش یافته است. این افت نزدیک به ۵۰ درصدی، فشار سنگینی بر تعداد محدود اتوبوسهای باقیمانده وارد کرده است و درنتیجه رانندگان ناچارند ساعتهای طولانیتری کار کنند.
با کاهش ظرفیت ناوگان، بسیاری از رانندگان بدون توجه به خطرهای ناشی از خستگی، از سقف مجاز ساعت رانندگی عبور میکنند. برخی از آنان مسیرهای رفتوبرگشت را در یک شبانهروز طی میکنند تا تقاضای سفر در مسیرهای پرتردد را پاسخ دهند. کارشناسان هشدار دادهاند که چنین شرایطی بر تمرکز، سرعت واکنش و سلامت روانی رانندگان اثر منفی دارد و احتمال بروز سانحه را به میزان چشمگیری افزایش میدهد.
از سوی دیگر، ترافیک سنگین جادهها و فرسودگی ناوگان فعال، مشکلات فنی متعددی در مسیرهای بینشهری ایجاد کرده است. اتوبوسهای فرسوده بهدلیل ضعف سیستم ترمز، استهلاک قطعات و نقص در سیستم تهویه، بیش از گذشته در معرض خطر خرابی در مسیر و آتشسوزی قرار دارند.
در تلاش برای جبران کمبود ناوگان، دولت مجوز واردات دو هزار دستگاه اتوبوس را صادر کرد، اما این طرح نیز اجرایی نشد. رضا اکبری، رئیس سازمان راهداری، در اسفند ۱۴۰۳ اعلام کرد از مجموع دو هزار دستگاه مصوب، تنها ۱۱۰ دستگاه وارد کشور شده و حدود صد دستگاه دیگر در گمرک مانده است. او هشدار داد که بیش از ۷۰ درصد اتوبوسهای کشور بیش از ۱۵ سال عمر دارند، در حالی که میانگین جهانی عمر ناوگان جادهای تنها پنج سال است.
علی خدایی، استاد دانشگاه و کارشناس حملونقل، در گفتگویی با رسانهها تاکید کرده است: «بیش از ۸۰ درصد جابهجایی مسافران بینشهری در ایران با اتوبوس انجام میشود و تداوم فرسودگی این ناوگان به معنای افزایش مستقیم ریسک برای جان مسافران است.»
او یادآور شد که بدون نوسازی فوری ناوگان و کنترل ساعات کاری رانندگان، ایمنی سفرهای جادهای در ایران در آستانه بحرانی بیسابقه قرار خواهد گرفت.
جادههایی که دعوت به مرگ میکنند
ماجرای تصادفهای مرگبار در جادههای ایران تنها به فرسودگی اتوبوسها یا خستگی مفرط رانندگان محدود نمیشود. بخش مهمی از این حوادث به نبود ایمنی در بسیاری از مسیرهای بینشهری مربوط است. ایران از تنوع اقلیمی گسترده، از جادههای کویری تا مناطق کوهستانی، و شرایط آبوهوایی خاص در ماههای مختلف سال برخوردار است، اما زیرساختهای جادهای کشور هنوز با استانداردهای ایمنی جهانی فاصله زیادی دارد. همین ضعفها، گلوگاههای پرخطر را به کانون اصلی مرگ و جراحت در جادهها تبدیل کرده است.
اصلاح نقاط حادثهخیز و افزایش آزادراههای ایمن، سالها است در دستور کار دولتها قرار دارد، اما به گفته کارشناسان، هنوز پیشرفت ملموسی در کاهش تلفات جادهای مشاهده نشده است. تکرار مداوم تصادف در مکانهای مشخص نشان میدهد که پلیس راهور و وزارت راه به جای بررسی ریشهای دلایل، معمولا عامل انسانی را علت اصلی اعلام میکنند و ضعف زیرساختی را نادیده میگیرند.
تیمور حسینی، رئیس پلیس راهور فراجا، تیرماه امسال اعلام کرد بیش از پنج هزار و ۳۰۰ نقطه حادثهخیز در جادهها و شهرهای کشور شناسایی شده است. از این میان، ۸۸۷ نقطه در اولویت نخست اصلاح قرار گرفتهاند، اما روند رفع آنها به کندی پیش میرود. او افزود در گام بعدی قرار است ۲۰۰ نقطه دیگر نیز در اولویت دوم بررسی شوند.
با این حال، رانندگان برونشهری میگویند بسیاری از این مسیرها هنوز مخاطرهانگیزند. پیچهای غیراستاندارد، شیبهای تند، آسفالت فرسوده و نبود علائم هشداردهنده ازجمله مواردی است که به گفته آنان، بهرغم تذکرهای مکرر، مسئولان همچنان به آنها بیتوجهاند. در برخی مسیرهای پرتردد، عبور همزمان خودروهای سنگین باربری و وسایل نقلیه شخصی، خطر بروز حوادث مرگبار را چند برابر میکند.
در چنین شرایطی، سیاست پلیس راهور برای مقابله با تخلفات رانندگی، تمرکز کردن بر جریمههای سنگین است؛ رویکردی که با توجه به رشد تصادفها، در عمل تاثیر بازدارندهای نداشته است. کارشناسان میگویند تمرکز بر جریمه بدون اصلاح ساختار جادهها، تنها صورت مسئله را پنهان میکند.
به باور متخصصان، نوسازی ناوگان اتوبوسرانی کشور و افزایش تعداد آنها به میزان حداقل هشت هزار دستگاه، نخستین گام در کاهش فشار کاری رانندگان و کاهش سوانح است. نظارت جدی بر نحوه فعالیت رانندگان و جلوگیری از واگذاری اتوبوس به دستیاران در شرایط خستگی نیز از اقدامهای ضروری در این زمینه است.
در کنار این اقدامات، ایجاد استراحتگاههای جادهای در فواصل کوتاهتر، بهویژه در مسیرهای کویری، میتواند از بروز خوابآلودگی و حوادث ناشی از آن جلوگیری کند. کارشناسان یادآور میشوند که یکنواختی مسیر در جادههای بیابانی، خستگی ذهنی را افزایش میدهد و نبود امکانات استراحت سبب میشود رانندگان بدون توقف طولانی رانندگی کنند.
مرگهایی که هر روز در جادههای ایران رخ میدهد گویای آن است که عوامل موثر بر تصادف دیگر به ایام تعطیل یا ایام نوروز محدود نیست و در تمامی فصول سال تکرار میشود. با آغاز فصل بارش و لغزندگی جادهها، نبود تجهیزات ایمنی ازجمله لاستیکهای استاندارد، نبود علائم هشداردهنده و ریزش کوه در محورهای کوهستانی، احتمال مرگ و جراحت در جادههای ایران را افزایش میدهد.
در حالی که آمار تلفات جادهای کشور به مرز بحران رسیده است، هنوز نشانهای از عزم جدی برای اصلاح ساختار ایمنی جادهها و نوسازی ناوگان دیده نمیشود. جادههای ایران همچنان هر روز، دهها شهروند را به مرگی ناگهانی دعوت میکنند.