رشد سریع جمعیت در حاشیه شهرها و افزایش تراکم در بافتهای فرسوده، چالشهای تازهای را برای مدیریت شهری ایران رقم زده است. بر اساس برآوردهای رسمی، جمعیت ساکن در این بافتها به بیش از ۱۹ میلیون نفر رسیده است. به گفته علی فرنام، مدیر گروه عمران و شهرسازی مرکز پژوهشهای مجلس، از میان این افراد نزدیک به ۱۰ میلیون نفر در خانههایی زندگی میکنند که ناپایدار و ناایمناند.
این آمار در شرایطی منتشر میشود که بررسیهای دهساله نشان میدهد مساحت بافتهای فرسوده کشور حدود ۱۵ درصد افزایش یافته است. این روند جمعیت در معرض خطر مستقیم هنگام وقوع زلزله، سیل، فرونشست و آتشسوزی را افزایش میدهد و هر بحران را به تهدیدی جدی برای جان انسانها تبدیل میکند.
فرشید پورحاجت، دبیر انجمن انبوهسازان مسکن کشور، خرداد ۱۴۰۳ در واکنش به همین مسئله اعلام کرد: «در سال ۱۳۹۳ حدود ۱۴۰ هزار هکتار بافت فرسوده در کشور ثبت شده بود، اما این رقم اکنون به ۱۷۰ هزار هکتار رسیده است.» او با انتقاد از عقب ماندن نرخ نوسازی در قیاس با اهداف پیشبینیشده در برنامه چهارم توسعه، تاکید کرد که قانون احیای بافت فرسوده نیازمند بازنگری است، زیرا کارآمدی لازم را نداشته است.
با این حال، آمارهای تازهتر نشان از بحرانی بزرگتر دارد. عبدالرضا گلپایگانی، معاون وزیر راه و شهرسازی، در فروردین ۱۴۰۳ اعلام کرد که به دلیل تغییر معیارهای ارزیابی، مساحت بافتهای فرسوده به حدود ۲۰۰ هزار هکتار رسیده است. به گفته او، این تعریف جدید صرفا به معیارهای کالبدی محدود نمیشود و اکنون شامل محلههایی با کمبود شدید خدمات عمومی و مشکلات اجتماعی نیز هست. این تغییر، ابعاد مسئله را گستردهتر کرده و نشان میدهد معضل بافتهای ناکارآمد تنها یک مشکل کالبدی نیست، بلکه به طور مستقیم با کیفیت زندگی و امنیت اجتماعی شهروندان گره خورده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بحران در کمین کلانشهرها
یکی از ابعاد نگرانکننده این روند، تمرکز بافتهای فرسوده در کلانشهرهای ایران است. تهران، اصفهان، شیراز و کرمان ازجمله شهرهاییاند که از نظر رشد جمعیت، تراکم ساختوساز و پدیده فرونشست زمین در وضعیت خطرناکی قرار دارند. کارشناسان هشدار میدهند که در صورت بیتوجهی به بازآفرینی شهری، بخشهایی از این کلانشهرها ممکن است به کانونهای بالقوه بحران بدل شود.
اصفهان یکی از نمونههای بارز این وضعیت است. دادههای منتشرشده نشان میدهد مساحت بافتهای فرسوده در شهرهای استان اصفهان بیش از ۱۱ هزار هکتار است که حدود دو هزار هکتار آن در محدوده شهر اصفهان قرار دارد. این میزان معادل ۱۳ درصد از کل مساحت شهر است. همزمان، شاخصهای فرونشست زمین در مناطق قدیمی اصفهان نگرانیها درباره ضرورت تخلیه و حتی مهاجرت بخشی از ساکنان را افزایش داده است.
این شرایط در دیگر کلانشهرها نیز مشاهده میشود. کارشناسان معتقدند نبود هماهنگی میان دستگاههای متولی، ناکارآمدی قوانین موجود و فقدان منابع مالی کافی ازجمله عواملی است که سبب شده طرحهای بازآفرینی شهری نتوانند بهسرعت و با اثربخشی لازم اجرا شوند. به این ترتیب، روند افزایش جمعیت در بافتهای ناکارآمد نهتنها کنترل نشده، که با شتاب بیشتری در حال گسترش است.
زنگ خطر کوچ میلیونی در اصفهان و تهران
روند پرشتاب فرسایش بافتهای شهری اکنون وارد مرحلهای شده که کارشناسان آن را تهدیدی ملی میدانند. ۲۴ شهریور ۱۴۰۳ رئیس بخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی هشدار داد: «روزی خواهد رسید که لازم است میان دو و نیم تا سه میلیون نفر از جمعیت اصفهان و نواحی اطراف آن تخلیه شوند و در صورت وقوع چنین اتفاقی، ایران با بحرانی ملی روبهرو میشود.»
این هشدار بیانگر وضعیتی است که تنها به اصفهان محدود نیست. تهران، به دلیل تراکم بالای جمعیت در مناطق ناایمن، فعالیت گسلهای شهری و افزایش شمار مهاجرانی که به دلیل فقر و ناتوانی در پرداخت اجاره، به محلههای فرسوده کوچ کردهاند، در نقطهای قرار گرفته که میتوان آن را «آستانه بحران» نامید.
در سال ۱۴۰۳، گزارشهای رسمی نشان داد که بهرغم اجرای برخی طرحهای نوسازی در محلههای قدیمی، همچنان بیش از ۱۳ هزار و ۶۰۰ هکتار از مساحت تهران در ردیف بافتهای ناکارآمد قرار دارد، اما این وسعت جمعیت وسیعی را در خود جای داده است. برخی مراکز آماری نیز اعلام کردهاند نزدیک به ۳۷ درصد جمعیت تهران در محلههای فرسوده و ناپایدار زندگی میکنند.
حتی آمارهایی که از رشد ۳۰۰ درصدی نوسازی در بازهای هشتساله خبر میدهند نیز نتوانستهاند از عقبماندگی طرحها در مقایسه با نیاز واقعی بکاهند. کارشناسان شهری تاکید میکنند که نابرابری تراکم جمعیتی در این محلهها، وجود کوچههای باریک و فقدان زیرساختهای دسترسی، امکان امدادرسانی در شرایط بحرانی را بهشدت دشوار کرده است.
تهدید تکرار فاجعه پلاسکو
یکی دیگر از عوامل نگرانکننده تعداد بسیار بناهای ناایمن در همین محدودهها است. برخی از این ساختمانها حتی شامل مراکز درمانی و تجاری پر رفتوآمد میشوند. کارشناسان هشدار میدهند که تجربه تلخ آتشسوزی و فروریختن ساختمان پلاسکو ممکن است درمورد ساختمانهای مشابه تکرار شود.
مطالعات نشان میدهد بسیاری از بناها در برابر حوادثی مانند آتشسوزی، فرونشست زمین، و حتی زلزله با شدت کم یا گودبرداریهای مجاور تابآوری کافی ندارند. این وضع سبب شده که کارشناسان از آنها با عنوان «بمبهای ساعتی در دل تهران» یاد کنند.
در بهمن ۱۴۰۳ مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی در گزارشی اعلام کرد، تاکنون چهار هزار و ۹۶۰ ساختمان پایتخت از منظر سطح ایمنی بررسی شده است. این فهرست بیمارستانها، مراکز درمانی، ساختمانهای انتظامی و نظامی، مدارس، دانشگاهها، مراکز تجاری بزرگ، اماکن عمومی با تجمع بالای ۳۰۰ نفر، ساختمانهای دولتی و بناهای دارای زیرساختهای حیاتی را دربر میگیرد. از این میان، حدود سه هزار ساختمان در رده ناایمن دستهبندی شدهاند.
به گفته کارشناسان، برخی مناطق تهران مانند منطقه ۱۱ و ۱۲ بیشترین تمرکز بافت فرسوده و نرخ بالای فرونشست را دارند. در این محلهها به دلیل قدمت بناها، تراکم جمعیت و حجم بالای مراکز اداری و تجاری، احتمال وقوع فاجعه انسانی بسیار زیاد است.
ریشههای اجتماعی و پیامدهای گسترده
نباید فراموش کرد که بخش مهمی از این وضعیت نتیجه مستقیم شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور است. افزایش فقر و بالا رفتن نرخ مهاجرت داخلی به تهران، جمعیت تازهای را به سوی مناطق ارزانتر، قدیمیتر و حتی حاشیهای سوق داده است. این تغییر ترکیب جمعیتی افزون بر فشار بر زیرساختهای شهری، به رشد آسیبهای اجتماعی نیز دامن زده است.
پژوهشهای انجامشده نشان میدهد که افزایش تراکم در این محلهها با پیامدهایی چون ترک تحصیل کودکان، افزایش نرخ جرایم خرد، گسترش اعتیاد و تنشهای فرهنگی میان ساکنان قدیمی و تازهواردان همراه است. این وضعیت با اینکه در کوتاهمدت راهی برای اسکان ارزانتر تلقی میشود، در بلندمدت بار مضاعفی بر دوش مدیریت شهری و نظام رفاهی کشور خواهد گذاشت.
کارشناسان حوزه شهرسازی تاکید میکنند که ادامه این روند تهران و دیگر کلانشهرها را به مرحلهای از بحران میرساند که مدیریت آن از توان دستگاههای موجود خارج است. نبود هماهنگی میان نهادهای مسئول، کمبود منابع مالی و اجرای کُند طرحهای بازآفرینی، سبب شده است هر سال بر شمار بناهای فرسوده و جمعیت ساکن در آنها افزوده شود.
به این ترتیب، هشدارهایی چون ضرورت تخلیه میلیونها نفر از اصفهان یا احتمال وقوع فاجعهای مشابه پلاسکو در تهران تنها پیشبینیهای بدبینانه نیستند، بلکه واقعیتهاییاند که با بیتوجهی به آنها جامعه شهری ایران در آیندهای نهچندان دور با بحرانی انسانی و ملی روبهرو خواهد شد.