جشن امردادگان؛ پاسداشت پیوند انسان و زمین زیر سایه زنبق و باران

این جشن در ایران باستان، پاسخی به یکی از نگرانی‌های همیشگی نیاکان ما بود: ترس از قحطی، خشکسالی و از بین رفتن گیاهان

تصویری از شادی و پایکوبی در دل طبیعت‌ــ خبر فارسی

روز سوم امرداد در تقویم خورشیدی و هفتم این ماه در تقویم زرتشتی، به نام «جشن امرداد» شناخته می‌شود؛ جشنی دیرینه که در اسطوره‌ها و باورهای کهن سرزمین ایران ریشه دارد. این آیین باستانی همچون دیگر جشن‌های ایران پیش از اسلام، تنها مراسمی ساده برای شادی نیست، بلکه آیینه‌ای‌ است که اندیشه‌های بلند و جهان‌بینی نیاکان ما درباره زندگی، طبیعت و هستی را بازتاب می‌دهد.

امرداد در زبان اوستایی به‌معنای بی‌مرگی و جاودانگی و ایزدی است که نگهبانی از زمین، گیاهان، آبادانی و بقا را برعهده دارد. ایرانیان باستان در این روز، از او یاد می‌کردند و آرمان جاودانگی جان، پاکی زمین و سبزی و شکوفایی طبیعت را پاس می‌داشتند.

جشن امرداد در حقیقت پیوندی ژرف با طبیعت دارد و فلسفه‌ نهفته در پس این آیین، حفظ زمین از آلودگی است. به همین سبب، نیایش‌هایی که در این جشن خوانده می‌شود، بیشتر ناظر به خواست حفظ پاکی خاک و محیط زیست‌اند. در واقع، امرداد، علاوه بر اینکه نماد جاودانگی روح است، مسئولیت انسان در قبال زمین را نیز یادآور می‌شود.

جشن‌های کهن ایران

فرهنگ ایران باستان، مزین به آیین‌هایی است که اگرچه «جشن» نامیده می‌شوند، تنها جنبه شادی و سرگرمی ندارند، بلکه آینه‌ای از تفکر، نظم کیهانی و باورهای عمیق نیاکان ما درباره‌ طبیعت، زندگی و جهان هستی‌اند؛ این جشن‌ها در سه دسته‌ اصلی فصلی، سالانه و ماهانه جای می‌گیرند.

در تقویم کهن ایرانی، هر یک از روزهای ماه نامی ویژه دارد؛ نام‌هایی که برگرفته از ایزدان، صفات اهورایی، و نیروهای مینوی‌اند. برای نمونه، روز نخست هر ماه هرمزد است، یادآور اهورامزدا، آفریدگار کیش زرتشتی.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

روز دوم بهمن نام دارد که به معنای اندیشه نیک است. روز سوم اردیبهشت، نماد راستی و پاکی و روز چهارم شهریور، نماینده فرمانروایی نیک است.

به همین ترتیب، روز پنجم اسفند نماد فروتنی، روز ششم خرداد، نگهبان تندرستی و آب‌ها و سرانجام، روز هفتم امرداد است؛ ایزد جاودانگی و پاسدار زمین و گیاهان.

تا پایان ماه نیز هر روز با نامی پر معنا خوانده می‌شود؛ از آذر و آبان گرفته تا خور، مهر، سروش، رام، آسمان و اَنارام که هر یک نماد نیرو یا مفهوم مینوی خاصی‌اند.

در این تقویم، هنگامی که نام روز و نام ماه بر یکدیگر منطبق می‌شود، ایرانیان باستان جشنی برگزار می‌کردند که «جشن‌های دوازده‌گانه» نام گرفتند. این روزهای فرخنده فرصتی بودند برای نیایش، گردهمایی، برگزاریآیین‌های نمادین و هم‌زمان تجدید پیمان با نیروهای طبیعت و ارزش‌های مینوی.

از جمله این جشن‌ها می‌توان به فروردینگان (روز ۱۹ فروردین)، اردیبهشتگان (۳ اردیبهشت)، خردادگان (۶ خرداد)، تیرگان (۱۳ تیر)، مهرگان (۱۶ مهر) و اسفندگان (۵ اسفند) اشاره کرد.

در همین پیوند، روز هفتم امرداد نیز که با نام امرداد در تقویم زرتشتی یکی می‌شود، روز جشن امردادگان است؛ آیینی باشکوه در ستایش جاودانگی، آبادانی و نگهبانی از زمین.

هاشم رضی در کتاب «گاهشمار و جشن‌های ایران باستان» درباره جشن امردادگان نوشته است: «این نام در اوستا به‌ویژه سرودها، صفتی است برای اهورامزدا و به معنای مظهر زوال ناپذیری و پایندگی خداوند، در جهان خاکی نگهبانی و سرپرستی گیاه و رستنی با او بوده است.»

امشاسپندان، تجلی صفات اهورامزدا

در باورهای زرتشتی، جهان آفرینش تنها با نیروی اهورامزدا پیش نمی‌رود، بلکه هفت فرشته‌ مقرب، پاک و جاودانه نیز همواره همراه اویند؛ فرشتگانی که در زبان اوستایی امشاسپند نامیده می‌شوند.

واژه‌ امشاسپند از دو بخش «اَمشه» به‌معنای جاودان و بی‌مرگ، و «سپنته» به‌ معنای پاک و مقدس تشکیل شده است. این ایزدان در حقیقت، تجلی صفات و جلوه‌های اهورامزدا در نظام هستی‌اند؛ نیروهایی ازلی که جهان را نگهداری می‌کنند و راهنمای انسان نیز هستند.

در کیهان‌شناسی زرتشتی، هفت امشاسپند وجود دارند: چهار تن از آن‌ها با ویژگی‌های مردانه شناخته می‌شوند و سه تن دیگر با جنبه‌ای زنانه.

هر یک از این امشاسپندان پاسدار بخشی از هستی‌اند: آسمان، آب، زمین، گیاه، جانوران، آتش و انسان. در این میان، جایگاه امشاسپند امرداد درخشان و زندگی‌بخش است.

امرداد؛ فرشته‌ جاودانگی و نگهبان گیاهان

امرداد یا در زبان اوستایی اَمرتات، آخرین امشاسپند و نگهبان گیاهان و زمین است. واژه‌ امرداد برخلاف ظاهر مشابهش با «مرداد» (که به معنای مرگ و نیستی است)، با افزودن «ا» در ابتدای آن، به‌کلی دگرگون می‌شود و معنای جاودانگی، رستگاری و بی‌مرگی به خود می‌گیرد.

این امشاسپند با جلوه‌ای زنانه، پاسدار رُستنی‌ها، مراتع، گیاهان دارویی و سبزی زمین است. در نگاه زرتشتی، امرداد فرشته‌ای است که گیاهان را می‌رویاند، آن‌ها را از پژمردگی و آفت می‌رهاند و در کنار دیگر ایزدان مانند زامیاد (ایزد زمین)، اَشتاد و رَشن، نگهبانی از زیست‌بوم را به‌ دوش دارد.

در افسانه‌های دینی، تیشتر (ایزد باران) نیز در کنار امرداد به‌عنوان یاور ظاهر می‌شود؛ زمانی که خشکی و آفت اهریمنی گیاهی را از پای درمی‌آورد، امرداد آن را در آغوش می‌گیرد و تیشتر با بارانی پربرکت، آن را نجات می‌دهد.

اما نقش امرداد تنها به گیاهان محدود نمی‌شود. در اسطوره‌ تولد زرتشت، این امشاسپند همراه با خرداد (امشاسپند تندرستی و نگهبان آب‌ها) نقش حیاتی ایفا می‌کند. آن‌ها با کمک یکدیگر، «مایه تن زرتشت» را در باران نشاندند تا به گیاهان سرایت کند. سپس پدر زرتشت، شش گاو را از آن گیاهان تغذیه داد و شیر آن گاوها را به مادر زرتشت سپرد. شیر با گیاه «هوم» (نشانه‌ قدسی و پیوند با ایزدان) آمیخته شد و بدین‌گونه، گوهر تن زرتشت در وجود مادرش شکل گرفت.

در باورهای زرتشتی، امرداد نه‌تنها نگاهبان طبیعت بلکه داور معنوی آن نیز هست گفته می‌شود کسانی که به گیاهان و زمین ستم کنند، از ورود به بهشت محروم می‌مانند؛ چرا که امرداد اجازه‌ ورود به سرزمین جاودانگی را به آنان نمی‌دهد.

امرداد؛ ماه فراوانی و شکوه تابستان

ماه امرداد، گرچه در نیمه‌ تابستان و کمی از بهار دور است، همچنان از زیبایی‌های طبیعی و جلوه‌های زندگی‌بخش زمین سرشار است. در این ماه، طبیعت جلوه‌ای دیگر می‌یابد؛ دشت‌ها سبزند، درختان پربار شده‌اند و بوی میوه‌های رسیده تابستانی در هوا پیچیده است.

تابستان در امرداد به نقطه‌ کمال خود نزدیک می‌شود. آسمان آبی و بی‌ابر، شب‌های پرستاره، هوای گرم و سرشار از نور و فراوانی نعمت‌هایی چون انگور، خربزه، انجیر و دیگر میوه‌های تابستانی، تصویری دلپذیر از هماهنگی طبیعت را پیش چشم انسان می‌نشاند. این فصل زمان برداشت و شکرگزاری ا‌ست؛ زمانی که زمین حاصل زحمات خود را به انسان پیشکش می‌کند.

در چنین ماهی‌ است که جشن امردادگان برگزار می‌شود؛ جشنی که در آن طبیعت، زندگی و رستگاری ستایش می‌شود. حکیم خیام نیشابوری در نوروزنامه امرداد را اینگونه توصیف می‌کند: «مردادماه یعنی خاک دادِ خویش بداد از برها و میوه‌های پخته که در وی به کمال رسد و نیز هوا در وی مانند غبار خاک باشد و این ماه میانه تابستان بود و قسمت او از آفتاب، مر برج اسد را باشد.»

در نگاه خیام، امرداد تجلی کمال طبیعت در تابستان است؛ زمانی که میوه‌ها رسیده‌اند، زمین پرثمر است و هوا به رنگ و حال خاک درمی‌آید؛ خاکی که خود سرچشمه‌ گیاه و زندگی ا‌ست.

بزرگداشت جاودانگی و پیوند انسان با زمین

جشن امردادگان، تنها یک آیین سالانه یا گردهمایی شادمانه نیست؛ بلکه نماینده یکی از ژرف‌ترین مفاهیم فلسفی و الهی در کیش زرتشتی‌ است: جاودانگی، زوال‌ناپذیری و پیوستگی با طبیعت.

برخی آن را با نام جشن نیلوفر نیز شناخته‌اند؛ نیلوفری که از دل آب سر برمی‌آورد، اما هیچ‌گاه پژمرده نمی‌شود و نماد زیبایی جاودانه است.

ابوریحان بیرونی نیز در کتاب «آثار الباقیه عن القرون الخالیه»، در بخش مربوط به ماه‌های ایرانی، درباره‌ این جشن می‌نویسد: «مردادماه که روز هفتم آن مردادروز است و آن روز را به انگیزه پیش آمدن دو نام با هم جشن می‌گرفتند. معنای امرداد آن است که مرگ و نیستی نداشته باشد. امرداد فرشته‌ای است که به نگهداری جهان و آراستن غذاها و داروها که اصل آن از نباتات است و برکنار کردن گرسنگی و زیان و بیماری‌ها، کارگزاری یافته است.»

در زراتشت‌نامه، اثر حماسی زرتشت بهرام پژدو، در قرن هفتم هجری، جشن امرداد به زبان نظم این‌گونه توصیف شده است:

چو گفتار خردادش آمد به سر/ همان گاه امرداد شد پیش‌تر
 سخن گفت درباره رستنی/ که زرتشت گوید ابا هر تنی
نباید به بیداد کردن تباه/ به بیهوده برکندن از جایگاه
کزو راحت مردم و چارپاست/ تبه کردن او نه راه خداست

آیین‌های جشن امردادگان

از مجموع این توصیف‌ها و باورها در متون کهن می‌توان اینگونه نتیجه گرفت که جشن امردادگان در ایران باستان نه‌تنها آیینی شادمانه برای ستایش طبیعت، بلکه پاسخی به یکی از نگرانی‌های همیشگی نیاکان ما یعنی ترس از قحطی، خشکسالی و از بین رفتن گیاهان بوده است.

گرچه ماه امرداد سرشار از نعمت‌هایی همچون میوه‌های رسیده و رنگارنگ تابستانی، رودهای پرآب برآمده از ذوب برف کوهستان‌ها، طبیعت سرسبز و آسمان آبی بود، همین نعمت‌ها ممکن بود ناپایدار باشند. اجداد ما باور داشتند که برای حفظ برکت زمین و جلوگیری از خشکسالی، نباید سپاس‌گزاری و نیایش به درگاه اهورامزدا را فراموش کنند. به همین دلیل در این روز فرخنده که نام روز و ماه یکی می‌شد، مردم با انگیزه شکرگزاری، نیایش و طلب برکت برای طبیعت و رستنی‌ها، به برگزاری جشنی باشکوه می‌پرداختند.

از آیین‌های برجسته‌ این جشن می‌توان به این موارد اشاره کرد: نیایش و سرودهای دینی در ستایش اهورامزدا و امرداد، رفتن به دامن طبیعت، کاشت درخت، پخت غذاهای گیاهی و شیرینی‌های سنتی، هدیه دادن به عزیزان و آذین‌بندی با گل زنبق که نماد جشن امردادگان است.

میرجلال‌الدین کزازی، استاد زبان و ادبیات فارسی، می‌گوید که جشن امردادگان در ایران ساسانی باشکوه بسیار در دشت و هامون برگزار می‌شد.

این آیین همچنان در میان زرتشتیان زنده است. آن‌ها هر سال، این روز را با نیایش، سرودخوانی و برگزاری گردهمایی‌های فرهنگی و معنوی، برای پاسداشت گیاهان، شکرگزاری از نعمت‌ها و تقویت پیوند انسان با زمین، برگزار می‌کنند.

جشن امردادگان در روزگار بحران‌های زیست‌محیطی

در روزگاری که ایران با چالش‌های فزاینده زیست‌محیطی همچون خشکسالی، نابودی جنگل‌ها، فرسایش خاک، آلودگی آب و هوا و کاهش تنوع گیاهی روبرو است، بازگشت به آیین‌هایی چون جشن امردادگان می‌تواند راهگشا باشد؛ زیرا جشن امردادگان، حامل مفاهیم عمیقی‌ است که می‌تواند در خدمت آگاهی‌بخشی، آموزش، و تقویت مسئولیت فردی و اجتماعی نسبت به طبیعت قرار گیرد.

در جهانی که انسان از طبیعت جدا افتاده و بهره‌کشی بی‌وقفه از منابع طبیعی به بحرانی جهانی بدل شده است، آیینی چون امردادگان می‌تواند یادآور احترام، مهربانی و همزیستی با زمین باشد؛ جشنی که از هزاران سال قبل به ما یادآور شده بود اگر زمین پژمرده شود، ما نیز بی‌رمق خواهیم شد. اگر گیاهان از بین بروند، زندگی نیز رنگ می‌بازد و اگر با مهر با طبیعت رفتار نکنیم، راهی به‌ سوی جاودانگی نخواهیم داشت.

بیشتر از فرهنگ و هنر