چنارهای تهران که سالهای متمادی است بهعنوان نماد پایتخت شناخته شدهاند و علاوه بر نقشآفرینی در مقابله با آلودگی هوا، بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی تهران را شکل دادهاند، طی سالهای اخیر یکی پس از دیگری خشک شدند و حالا از آنها، جز تنههای تبرخورده چیزی باقی نمانده است و اندک درختان باقیمانده نیز در نوبت خشک شدن قرار گرفتهاند. پس از ماجرای قطع سریالی چنارهای خیابان ولیعصر، اکنون گزارشها حکایت از آن دارند که درختان کاخ گلستان نیز با پدیده خشکیدگی مواجه شدهاند و بیم آن میرود که آنها نیز قطع شوند.
تصاویر و گزارشهای جدید از کاخ گلستان نشان میدهد بخشی از درختان و گیاهان این محوطه، از جمله چنارهای چند ده ساله، بنجامینها و شمشادها، به دلیل آبیاری ناکافی در آستانه نابودی قرار گرفتهاند.
به گزارش سایت صدای میراث، این مجموعه از زمان بسته شدن موزهها پس از جنگ ۱۲ روزه، همچنان تعطیل مانده و بر اساس طرح بازگشایی تدریجی، هنوز نوبت بازگشایی آن فرا نرسیده است. در این مدت، محوطه باغ نزدیک به دو ماه بدون آبیاری رها شده و همین مسئله روند خشکیدگی گیاهان را سرعت بخشیده است.
تصاویر منتشرشده حاکی از آن است که بسیاری از درختان این باغ با مشکل زرد شدن و ریزش زودهنگام برگها مواجه شدهاند و به گفته کارشناسان، بخشی از درختان بنجامین قدیمی به مرحلهای رسیدهاند که امکان بازگشت و احیا برای آنها وجود ندارد. علاوه بر این، خطر خشکیدگی ناشی از بیآبی نیز درختان چنار را که از ارزشمندترین عناصر سبز این مجموعهاند، تهدید میکند.
گونههای گیاهی کاخ گلستان
کاخ گلستان، بهعنوان یکی از مهمترین مجموعههای تاریخی و ثبتشده در فهرست میراث جهانی یونسکو، علاوه بر ارزش معماری و تاریخی، پوشش گیاهی غنی و متنوعی هم دارد که هویت و زیبایی این مجموعه را تکمیل میکند. بر اساس دادههای موجود، در محوطه این کاخ بیش از ۶۵۰ درخت و درختچه وجود دارد که هر یک بخشی از چشمانداز فرهنگی و طبیعی آن را شکل دادهاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
سروهای همیشهسبز در این محوطه یادآور مفهوم جاودانگی در باغهای ایرانیاند و کاجهای ایرانی در کنار آنها، با برگهای سوزنیشکل، تنوعی دیداری و ساختاری در فضای باغ ایجاد میکنند. درختان زیتون با برگهای نقرهفام و میوههای ارزشمندشان، جلوهای متفاوت از طبیعت مدیترانهای را در دل تهران به نمایش میگذارند و سرانجام، چنارها که تعدادشان به بیش از ۱۸۰ میرسد و گونه غالب و شاخص باغ گلستان محسوب میشوند، سایهساری باشکوه پدید میآورند که به هویت بصری و تاریخی این مکان معنایی دیگر میبخشد.
ویژگیهای چنارهای تهران
چنار از دیرباز بهعنوان درختی شاخص در فضای سبز تهران شناخته میشود و حضور آن در باغها و خیابانهای تاریخی پایتخت بخشی جداییناپذیر از هویت شهری را شکل داده است. انتخاب این درخت برای کاخ گلستان و دیگر فضاهای عمومی تهران هم بیدلیل نبوده است. چنارها به لطف سازگاری بالا با اقلیم این شهر میتوانند در خاکهای متنوع و در برابر آلودگی هوا دوام بیاورند.
این درختان با شاخ و برگهای انبوهشان، سایهساری گسترده فراهم میآورند که در روزهای گرم سال، در ایجاد فضایی مطبوع و دلنشین نقشی حیاتی ایفا میکند. در باغهای ایرانی نیز که همواره بر ایجاد محیطی خنک و آرامشبخش تاکید شده، چنار جایگاهی ویژه یافته است.
از منظر فرهنگی و نمادین، چنار در ایران فراتر از یک گونه گیاهی است. قامت بلند، تنه استوار و پوسته چشمگیر این درخت را به نماد صلابت و پایداری هم بدل کرده است.
چنارستان تهران
تهران در منابع تاریخی و بسیاری از سفرنامهها با درختان چنارش معرفی میشود. گفته میشود لقب «چنارستان» را نخستین بار پیترو دلاواله، سیاح ایتالیایی، که در قرن هفدهم میلادی میزیست، به این شهر داد. او در زمان سلطنت شاه عباس صفوی به ایران سفر کرد و به همراه شاه تا نزدیکیهای تهران آمد. شاه که از آبوهوای تهران تجربه خوشایندی نداشت، به ورود به این شهر علاقهای نشان نداد، اما دلاواله با وجود بیمیلی شاه، به دیدن تهران رفت و در یکی از باغهای آن اقامت کرد.
او در سفرنامهاش، تهران را شهری وسیع اما کمجمعیت توصیف میکند که سراسر آن با باغهای پرمیوه پوشیده شده است. با این حال مهمترین تصویری که از تهران در ذهن او نقش بست، انبوه چنارهایی بودند که در خیابانهای شهر سایه گسترده بودند. دلاواله با شگفتی مینویسد که در سراسر زندگی خود چنین تعداد زیادی چنارهای قطور و باشکوه ندیده که تنه برخی از آنها به اندازهای پهن است که دو مرد نیز نمیتوانند آن را در آغوش بگیرند.
او در پایان توصیفش، تهران را سزاوار آن میداند که «شهر چنار» یا همان «چنارستان» نامیده شود.
قدمت چنارهای تهران
چنانچه گفته شد، محبوبیت چنار در تهران گذشته از زیبایی و سایهگستری، به شرایط اقلیمی شهر و باور ساکنان آن نیز بازمیگردد. بسیاری از سیاحان و پژوهشگران خارجی که در دورههای مختلف به تهران سفر کردهاند، در نوشتههایشان به فراوانی و اهمیت این درختان اشاره کردهاند.
ژان شاردن، جهانگرد فرانسوی قرن هفدهم، در سفرنامهاش به باور عمومی ایرانیان که وجود چنار آنان را از ابتلا به بیماری طاعون مصون میدارد، اشاره کرده است. او روایت میکند که خلیفه سلطان، صدراعظم شاه صفی اول، بارها به شاه یادآور شد از زمانی که به دستور شاه عباس صفوی در اصفهان و پیرامون آن چنارهای بسیاری کاشته شد، این شهر از طاعون در امان ماند.
با پایتخت شدن تهران در دوره قاجار و توسعه شتابان شهر، باغهای تازهای اطراف آن شکل گرفت. بارون فیودورکوف، جهانگرد روس، در آن زمان تهران را شهری توصیف میکند که در گودی قرار گرفته، اما با درختانی چنان بلند احاطه شده است که از دوردست نیز میتوان چنارهای سربهفلککشیدهاش را دید.
در همین دوره، یاکوب ادوارد پولاک، پزشک ناصرالدینشاه و استاد دارالفنون، رشد عجیب چنارها و گرایش مردم به باغسازی را نشانهای از تغییر ذائقه شهری میداند و مینویسد که مردم، حتی برخلاف طبیعت درخت، شاخهها را هرس میکردند تا چنارها بیشتر قد بکشند و به نمادی از شکوه پایتخت بدل شوند.
دونالد ویلبر، پژوهشگر باغهای ایرانی، نیز تاکید میکند که شکل زیبا و سایه گسترده چنار موجب شد کاشت آن در کاخها، باغهای سلطنتی و خانههای اعیاننشین به امری فراگیر تبدیل شود.
درخت چنار علاوه بر نقش زیباشناختی، مصالح موردنیاز برای ساختوساز شهری را نیز تامین میکرد. ارنست هولتسر، عکاس و سیاح آلمانی، گزارش میدهد که شاخههای چنار هر ساله هرس میشدند تا برای ساخت پنجره و در و ستون به کار رود، در عین حال درختان کهنتر مورداحترام بودند و مردم آنها را با پارچه و زیور میآراستند تا حاجت بگیرند.
به گزارش سایت ویرگول، این احترام دیرینه به درخت چنار در کنار بسیاری از اماکن مذهبی تهران نیز دیده میشد. مادام ژان دیولافوا در سفرنامه خود از چنار کهنسال امامزاده صالح تجریش یاد میکند و آن را درختی با محیطی حدود ۱۵ متر میخواند که شاخههای عظیمش سایهای گسترده بر مسجد و اطراف میافکند. او با شگفتی روایت میکند که نمازگزاران زیر سایه این درخت عبادت میکردند، کودکان درس میخواندند و مردم در سایه آن به زندگی روزمره میپرداختند.
چنارهای خیابان ولیعصر
پیوند تهران با چنارها در دوره پهلوی نیز ادامه یافت، اما این بار در قالب یکی از شاخصترین شریانهای شهری پایتخت؛ خیابانی که امروز آن را با نام ولیعصر میشناسیم.
این خیابان از میدان راهآهن تهران تا میدان تجریش امتداد دارد و پیشینه ساخت آن به حدود ۱۰۰ سال قبل بازمیگردد؛ زمانی که رضاشاه هنوز سردار سپه بود و تصمیم گرفت خیابان پهلوی را بسازد. ساخت این خیابان ۱۸ کیلومتری که از ابتدا به نام «جاده پهلوی» مشهور بود، در محدوده زمانی ۱۳۱۰ آغاز شد و به دستور رضاشاه، دو طرف آن هزاران چنار کاشتند که درختی سازگار با آبوهوای تهران بود. کمتر از یک دهه بعد از آن، یعنی سال ۱۳۱۸، پایتخت ایران صاحب خیابانی بلند شد که سرتاسر آن را درختان بلندبالای چنار احاطه کرده بودند.
بر اساس روایت عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه» در خیابان پهلوی به فاصله هر دو متر یک چنار و بین هر دو چنار یک بوته گل سرخ کاشتند. بنابراین در دو سوی مسیر ۱۸ کیلومتری خیابان در مجموع ۱۸ هزار چنار کاشته شد. البته برخی این تعداد را تا ۲۴ هزار نیز براورد کردهاند.
به نوشته مستوفی در این کتاب، «رضاشاه پهلوی عنایت خاصی به درختکاری داشت. هر سال در فصل بهار بلدیه مکلف بود آنچه از درختهای کاشته سال قبل به واسطه بیتوجهی رفتگرها خشک شده بود، بکند و سالی نبود که در دو سه تا از خیابانهای عقبمانده یا جدیدالاحداث درختکاری اولیه صورت نگیرد. مواظبت این پادشاه در این امر به قدری بود که زمستان ۱۳۱۹، امر داد بلدیه پای درختهای خیابان پهلوی را از سمت بیرون نهر به عمق یک ۱.۵ متر گودبرداری کند و با کامیون از تهران کود آوردند و آنها را پر کردند».
بعدها با ساخت پارکهای عمومی، رستورانها، مراکز تفریحی، موزهها و مراکز بینالمللی رونق این خیابان بیشتر هم شد. اما ۱۸ تا ۲۴ هزار درختی که به گواهی اسناد تاریخی، در خیابان پهلوی کاشته شدند، طی سالهای پس از انقلاب اسلامی اکثرا خشک یا بریده شدند. به طوری که زهرا صدراعظمنوری، عضو سابق شورای شهر، سال ۱۳۹۸ گفت که تنها هشت هزار درخت در خیابان ولیعصر یا همان پهلوی باقی مانده است.
این روند طی سالهای بعد نیز ادامه یافت و ردیف چنارهای خیابان ولیعصر در اثر طمع سوداگران ساختوساز و بیتوجهی مسئولان شهری، روزبهروز خالیتر میشوند.
همین سرنوشت برای دیگر چنارهای تهران نیز اتفاق افتاد. چنانچه در گزارش ویرگول آمده است، «چنار امامزاده صالح تجریش هم دیگر وجود ندارد و چنار امامزاده یحیی در عودلاجان زخمی عمیق بر پیکر دارد. حتی چنار تاریخی سعدآباد در پیشوای ورامین نیز به «چنار سوخته» شهرت یافته است. از چنارهای باغ فردوس تنها معدودی به جا مانده است».
چنارهای گود زنبورکخانه، پاچنار، چنار علی عباسی در ارگ، چنارهای امامزاده اسماعیل چیذر، چنار رستمآباد و باغ فیض، چنار دزاشیب، کوچه سیزدهچنار اوین، چنار دوشاخه سرآسیاب، چهلچنار تکیه بالون، هفتچنار بریانک، چندچنار سنگان و دهها چنار دیگر یا از میان رفتهاند یا به درختانی رنجور و تنها بدل شدهاند. نتیجه آنکه امروز از بسیاری از چنارهای تاریخی تهران تنها تنهای سوخته یا نامی در حافظه شهر باقی مانده است، تا آنجا که بسیاری هشدار دادهاند اگر این روند ادامه یابد، «چنارستان تهران» خیلی زود به خاطرهای محو در حافظه شهر بدل خواهد شد.