ورود احمد الشرع به کاخ ریاستجمهوری بدون شلیک حتی یک گلوله، آنهم تنها یک روز پس از آنکه بشار اسد آنجا را ترک کرد، در تاریخ سوریه و شاید در جهان عرب، رخدادی بیسابقه بود. با این حال، هرچند دروازه کاخ بهسادگی گشوده شد، راهی که پیش روی دولت جدید قرار دارد، سراسر سنگلاخ است.
مسیر تغییر، از ادلب تا دمشق باز بود، زیرا بیشتر مردم سوریه، کشورهای منطقه و جامعه جهانی خواهان دگرگونی در کشور بودند.
براندازی رژیم اسد فرایندی ساده نبود. این گذار، یکی از خونینترین و پیچیدهترین پروژههای تغییر قدرت در منطقه بود. بنابراین تحولات کنونی را باید در متن این مسیر پرچالش تحلیل کرد، نه صرفا از منظر لحظه پیروزی.
خوشبینیها و شور و حمایت گسترده نتوانست مانع بروز تحولات سیاسی شود، ازجمله درگیریهایی که در مناطق ساحلی با برخی علویها رخ داد، یا انفجار یک کلیسا در دمشق، و تنشهایی که با دروزیان سویدا و نیروهای «قسد» در رقه پیش آمد. بنابراین، بحرانهایی که تاکنون رخ دادهاند و آنهایی که ممکن است در آینده پدید آیند، همگی پیشبینیپذیرند.
در داخل کشور، بر سر کنار زدن اسد اجماع کاملی شکل گرفت، اما نظام جایگزین برای جلب اعتماد عمومی به زمان نیاز دارد. از سوی دیگر، در محیط منطقهای نیز بحرانهایی وجود دارد. برخی بازیگران از این تغییر آسیب دیدهاند، بنابراین آنان نیز به زمان نیاز دارند تا وضعیت جدید را بیازمایند، آن را بپذیرند و با آن همکاری کنند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در دل کشمکشهای جاری میان گروههای محلی، دو طیف بهطور خاص تهدیدی جدی برای دولت نوپای دمشق به شمار میآیند. دسته نخست، دشمنان آشکارند: بازماندگان رژیم پیشین، برخی محافل قدرت در جمهوری اسلامی، و شبکههای تبهکار محلی نظیر مافیای مواد مخدر. این نیروها بارها کوشیدهاند، با دامن زدن به تنش و درگیری، فضایی خصمانه پدید آورند و آن را بهتدریج گسترش دهند. هدف اصلی طرفهای مزبور روشن است: کشاندن سوریه به سوی فروپاشی تدریجی، گرفتار کردن پایتخت در جنگی فرسایشی، و درنهایت، زمینهسازی برای شکلگیری مناطقی خودمختار و مستقل از دولت مرکزی سوریه.
گروه دوم نه از بیرون، که از دل ساختار قدرت سر برآوردهاند. این جریانها که خود را وارث مشروع حاکمیت میدانند، در ایجاد بحرانها سهیماند و درباره روش اداره کشور و نوع رابطه با جهان دیدگاه خاصی دارند. این گروههای بهظاهر وفادار به نظام، دستکمی از مخالفان سرسخت ندارند، چراکه آنها جرقه جنگها را میزنند و اختلافات را روزبهروز عمیقتر میکنند. خطر این جریانها در واقع کشاندن حکومت سوریه به مقابله با ساختارهای قدرت منطقهای است، که درنهایت، به فراخواندن بازیگران خارجی و زمینهسازی برای سرمایهگذاری آنها در یک جنگ داخلی محلی میانجامد.
عبور از این تلهها نیازمند درایتی سنجیده است تا دولت نوپای دمشق از گرفتاری در حاشیهها در امان بماند و از انجام مهمترین ماموریتش، یعنی ساخت دولت جدیدی که سوریها منتظر آناند، بازنماند- دولتی که قرار است زندگی مردم را بهبود بخشد و کشور را به سوی حاکمیتی مدرن سوق دهد.
احمد الشرع از محبوبیت مردمی قابلتوجهی برخوردار است، اما باید این محبوبیت را تقویت کند تا در برابر چالشهای بزرگی که در پیش است فرسوده نشود: چالشهایی نظیر بحران نان، جهش قیمتها، دستمزدهای ناچیز و روند کند ورود کمکهای بینالمللی. اینها بحرانهاییاند که نه جمهوری اسلامی در دامنزدن به آنها نقشی دارد، نه بازماندگان رژیم سابق. در عین حال، خاموشکردن آتش نزاعهای اجتماعی به ضرورتی فوری بدل شده است، چراکه همین تنشها میتوانند به جرقه برافروختن جنگ داخلی تبدیل شوند.
کسانی که به نام آزادی یا به بهانه دفاع از نظام ــ یا مخالفت با آن ــ وارد میدان شدهاند، در حقیقت در حال دامن زدن به تنش میان گروههای مختلف اجتماعیاند. این در حالی است که بخش زیادی از این گروهها به دلیل کشمکشهای بیش از یک دهه گذشته، بهشدت دچار اضطراب و بیاعتمادیاند.
در چنین شرایطی، جامعه جهانی خواستار دولتی مدنی و مسئول است، دولتی که توان مدیریت ساختارهای امنیتی و نظامی را داشته باشد. اما نظام نوپای دمشق هنوز در آغاز راه است و برای بازسازی ساختار درونیاش و جلب اعتماد گروههای مختلف سوری به زمان نیاز دارد.
فراموش نکنیم که حافظ اسد، در حالی که خود را «پشتیبان گروههای قومی و مذهبی مختلف» معرفی میکرد، همزمان عبدالحلیم خدام و مصطفی طلاس را در دو سوی قدرت جای داده بود. از سوی دیگر، امروز در منطقه نیروهایی وجود دارند که در برپایی حکومتهای افراطی شکست خوردهاند و اکنون میخواهند سوریه را به غزه یا افغانستانی دیگر بدل کنند.
احمد الشرع، بلافاصله پس از ورود به دمشق، به استقبال همه طیفها رفت و بهصراحت اعلام کرد که دغدغهاش سوریه است، نه مسائل جهانی یا فراسوری. او با میانهروی قابلتوجهی که نشان داد، بسیاری را شگفتزده کرد و در مسیر گسترش روابط با همه طرفها چنان عملگرایانه گام برداشت که با وعدههای پیشینش کاملا هماهنگ بود.
بنابراین، سوریه نه قرار است به الگویی شبیه به جمهوری اسلامی، که خود در آستانه افول است، بدل شود و نه باید به نیابت از دیگران وارد جنگ با اسرائیل یا جمهوری اسلامی شود. افزون بر این، سوریه نباید اجازه دهد که خاکش به صحنه کشمکش طرفهای دیگر تبدیل شود.
البته فارغ از درگیریهای قومی، فرقهای و منطقهای، باید به این حقیقت اذعان کرد که مسیر پیشِ روی دولت سوریه همچنان دشوار باقی خواهد ماند و بساط چالشها به این زودیها برچیده نخواهد شد، زیرا نظام نوپای سوریه، کشوری ویرانشده را به ارث برده که مورد تجاوز نیروهای داخلی و خارجی قرار گرفته و رسیدگی به آن نیازمند مهارتهای سیاسی است. وضعیت پیچیده امروز سوریه را نه با قدرت نظامی، بلکه با ظرافتهای سیاستورزی و توانایی پیشبینی و خنثیسازی بحرانها میتوان مدیریت کرد.
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط