ایران و ابلوموف‌های داخل و خارج

در دنیای ابلوموفی «ولی فقیه مطلق» جمهوری اسلامی، به گفته سردار پاکپور، هم‌اکنون یکی از پنج قدرت نظامی بزرگ نظامی جهان است

خامنه‌ای در حال سخنرانی با تصاویری از رجایی، باهنر و رئیسی/khamenei.ir

«تازه اول کار است! برنامه‌های بزرگ‌تری داریم!» این جملات بیانگر روحیه‌ای است که در روانشناسی، سندروم ابلوموف خوانده می‌شود. ابلوموف، قهرمان یا ضدقهرمان رمان گنچاروف، نویسنده روس، است که یکی از شاهکارهای طنز به شمار می‌آید. او یک اشراف‌زاده خرده‌پاــ از نوع سگی به بامی جسته، گردش به جا نشسته‌ــ است که بلندتر از دهانش آروغ می‌زند.

ابلوموف تقریبا تمام وقت خود را در تخت‌خوابش می‌گذراند و تنها چیزی که در زندگی‌اش کار می‌کند، تخیل او است. این تخیل او را در مرکز همه وقایعی قرار می‌دهد که مهمانانش در دیدارهای روزانه برایش تعریف می‌کنند.

ابلوموف خود را در نقش تعیین‌کننده در همه زمینه‌های زندگی در امپراتوری تزار می‌بیند. وزیران و ژنرال‌هایی که او هرگز ندیده و نخواهد دید، با یک چشمک او تعیین یا عوض می‌شوند. او قرار است شعرهایی بسراید و رمان‌هایی بنویسد که پوشکین و لرمانتوف را به حسادت خواهد کشاند. به عبارت دیگر قهرمان گنچاروف شایسته لقب گانتزه‌ ماخر یعنی «همه‌فن‌حریف» است.

گنچاروف که یک ابلوموف را ترسیم کرد، هرگز نمی‌دانست که دو قرن بعد در سرزمینی دیگر، رقیبی خواهد داشت که صدها و شاید هزاران ابلوموف را برای خیمه‌شب‌بازی خود بسیج می‌کند. رقیب گنچارف کسی جز آیت‌الله العظمی حضرت آقا سید علی حسینی خامنه‌ای، رهبر عالی‌قدر امت اسلام، نیست. او که خود یک سوپر ابلوموف است، کروبیان ستایشگر خود را در هیئت ابلوموف‌های کوچک برای تبلیغ ابلوموفیسم تربیت می‌کند و به میدان می‌فرستد.

در دنیای ابلوموفی «ولی فقیه مطلق» جمهوری اسلامی، به گفته سردار پاکپور، هم‌اکنون یکی از پنج قدرت نظامی بزرگ نظامی جهان است. در این دنیا، به گفته آقای بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، اگر جنگی دیگر صورت گیرد، ما «چاره‌ای جز پیروزی مطلق» نخواهیم داشت.

ابلوموفی که وزارت گردشگری را اداره می‌کند، با ابراز تاسف از اینکه تعداد گردشگران خارجی که به ایران می‌آیند، از آنان که به دبی می‌روند، کمتر است، می‌گوید برنامه‌هایی داریم که جمهوری اسلامی در ردیف پنج کشور بزرگ توریستی جهان قرار گیرد.

یک ابلوموف اسلامی دیگر از طرح ساختن «بزرگ‌ترین کانال آب تاریخ بشر» سخن می‌گوید. کانالی که با طول دو هزار کیلومتر، دریای عمان را به دریای مازندران وصل می‌کند و در مسیر خود، به شکرانه صدها دستگاه نمک‌زدایی، آب موردنیاز اهالی را تامین می‌سازد. کویر لوت که در مسیر این کانال قرار دارد، هم تبدیل خواهد شد به دشتی سرسبز که یادآور روضه رضوان موعود است.

وزیر امور خارجه اسلامی، سید عباس عراقچی، از عملی شدن «قراردادها» با جمهوری خلق چین سخن می‌گوید. ابلوموف دیپلمات ما از قراردادهایی یاد می‌کند که بر اساس آن، چین ۴۰۰ شهر جدید و ۲۲ نیروگاه هسته‌ای در ایران خواهد ساخت. البته ایجاد هزار و ۸۰۰ مرکز تربیت کرم ابریشم را هم نباید از یاد برد.

ابلوموف دیگری که وزارت راه و شهرسازی را سرپرستی می‌کند، از ساختن راه‌آهن بین چابهار و پکن از طریق ایران، ترکمنستان و قزاقستان به طول ۱۲ هزار کیلومتر سخن می‌گوید. مهم نیست که ایران تنها کشوری است که از طرح چینی «یک کمربند‌ــ‌یک جاده» بیرون نگاه داشته شده است. از دید ابلوموف تهران، جمهوری اسلامی به‌زودی در مرکز شبکه‌های ارتباطی راه آهن‌ها، جاده‌ها، کشتیرانی‌ها و هواپیمایی‌های جهان قرار خواهد گرفت.

ابلوموف دیگر ما، دکتر علی اردشیر لاریجانی، تاکید می‌کند که اگر جمهوری اسلامی بخواهد، می‌تواند در چند هفته بمب اتمی بسازد و تلویحا مدعی است که حملات آمریکا و اسرائیل در تابستان گذشته نه‌تنها برنامه هسته‌ای را متوقف نکرده، بلکه سرعت بخشیده است. همین ابلوموف آمادگی جمهوری اسلامی را برای بازسازی سوریه و لبنان اعلام می‌کند. در حالی که ابلوموف‌های اسلامی هنوز نتوانسته‌اند پس از چند دهه، خرمشهر را بازسازی کند.

دکتر مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری، در تئوری سرخیل ابلوموف‌های دور عرش «ولی مطلق»، می‌گوید بیش از چهار هزار طرح دولتی به علت کمبود منابع مالی، انسانی و فنی متوقف شده‌اند، اما در همان حال، هفته‌ای نمی‌گذرد که قیچی در دست، برای بریدن روبان‌های یک طرح جدید این طرف و آن طرف نرود.

روزنامه کیهان که ظاهرا سخنگوی مرشد اعلای ابلوموف‌های ایران است، از توسعه افکار امام خمینی و «رهبر عالیقدر» در سراسر جهان لاف می‌زند. در حالی که تحلیلگران ابلوموفستان اسلامی حتی پیروزی یک جوان شیعه هندی‌الاصل را در انتخابات شهرداری نیویورک به حساب خود می‌گذارند.

آیا می‌دانستید که جمهوری اسلامی برنامه‌هایی دارد برای تبدیل شدن به چهارمین تولیدکننده بزرگ فولاد؟ آیا شنیده‌اید که ابلوموف اسلامی برای تبدیل ایران به دومین صادرکننده بزرگ گاز مایع برنامه دارد؟ آها! حتما نمی‌دانید که ابلوموف اسلامی اتومبیل‌های برقی جدیدی را طرح کرده است که به‌زودی، هم تولیدکنندگان چینی و هم ایلان ماسک تسلاساز را از بازار بیرون خواهند راند.

باز هم احتمالا نمی‌دانید که گذرگاه شمال‌ــ‌جنوب (هم جاده، هم راه‌آهن، هم کشتی‌رانی) جمهوری اسلامی را از طریق ارمنستان، گرجستان، روسیه و بلاروس به قلب اروپا متصل خواهد کرد؟ در همان حال گذرگاه دیگری، خوزستان را از طریق عراق و ترکیه‌ــ همراه با شاه‌لوله‌های گاز و نفت‌ــ به مدیترانه وصل خواهد کرد.

ابلوموف مسئول آموزش و پرورش از کمبود دوهزار دبستان و دبیرستان و نزدیک به ۱۰۰ هزار آموزگار و دبیر سخن می‌گوید، اما وعده می‌دهد که جمهوری اسلامی، البته در تاریخی نامعلوم، از لحاظ تعداد دانش‌آموزان در هر کلاس در مقام اول‌ــ یا احتمالا دوم‌ــ جهانی قرار خواهد گرفت.

بسیاری از ۹۲۵ شهر ایران با مشکل کم آبی روبرو هستند، بسیار رودخانه‌ها به سطح آبراه‌های فصلی تنزل کرده‌اند، نیمی از دریاچه‌ها و تالاب‌های ما خشک شده‌اند، با این حال جمهوری اسلامی هنوز مدعی است که در اقتصاد ابلوموفی ایران، می‌تواند به صادرات آب ادامه دهد.

ابلوموف اسلامی این شعار آلیس در سرزمین عجایب را سرلوحه نظرات خود قرار داده است: «دیروز مربا داشتیم. فردا هم مربا خواهیم داشت، فقط امروز مربا نداریم!»

البته ابلوموفیسم در دیگر نقاط جهان‌ــ همراه با نظام‌های استبدادی‌ــ وجود داشته و خواهد داشت. اخیرا کتاب جذاب «لنین» اثر نینا گورفینکل را پس از نزدیک به ۴۰ سال، از نو خواندم. بنیان‌گذار بلشویسم نیز بیشتر از ابلوموف الهام گرفته بود تا کارل مارکس. در نامه‌ای به زینوویف‌ــ که مدتی گل سرسبد او بود‌ــ لنین می‌گوید: «حق داری! مارکس چنین نگفته است، اما وظیفه انقلابیون بازخوانی مارکس است!»

لنین وعده می‌داد که فقط در ۱۰ سال، تمامی روستاهای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی دارای برق و آب لوله‌کشی خواهند بود. او گفت: «سوسیالیسم یعنی برق و دیکتاتوری پرولتاریا.»

در پاریس در دیداری، به اتفاق چند همکار مطبوعاتی فرانسوی، با هوگو چاوز، رئیس‌جمهوری ونزوئلا پس از اولین پیروزی انتخاباتی‌اش، او به ما گفت: «من فقط چهار سال می‌خواهم! فقط چهار سال تا ونزوئلا تبدیل شود به پیشرفته‌ترین و مرفه‌ترین کشور قاره آمریکا در آن زمان.» در آن زمان هیچ یک از ما روزنامه‌نگاران که میزبان او بودیم، متوجه نشدیم که روح ابلوموف‌ در او حلول کرده است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

برگردیم به ایران و ابلوموف‌‌های خودمان. ابلوموفیسم از نظام خمینی‌چی‌ها به مخالفان یا اپوزیسیون نیز سرایت کرده است. روزی نمی‌گذرد که طرحی تازه برای سرنگونی رژیم در ازای کمک‌های مالی «خیرخواهان» خارجی در داخل عرضه نشود. 

منشورنویسی، طرح قانون اساسی، برنامه تاسیس گروه‌های مسلح از گوادر گرفته تا ماکو و از سرخس گرفته تا آبادان، ده‌ها و شاید صدها ابلوموف‌ حرفه‌ای را به کار گرفته است.

ابلوموف‌‌های اپوزیسیون به شیوه عروسک‌بازی کودکان، ملت ایران را به «اقوام»، «نژادها» و «اتنیک‌ها» تقسیم می‌کنند. جمهوری‌های فدرال و کنفدراسیون خیالی عرضه می‌دارند، از تغییر مرزها به نفع این یا آن همسایه سخن می‌گویند، وجود چیزی به نام «ملت ایران» را نفی می‌کنند و تلویحا و گاه صریحا، خلع سلاح ایران را وعده می‌دهند.

این ابلوموف‌ها که احتمالاــ مانند ضدقهرمان گنچارف‌ــ از تخت‌خواب خود بیرون نمی‌آیند، مگر گاه‌به‌گاه برای شام‌های پول‌جمع‌کنی، و بر سر تشکیل دولت موقت نیز اختلاف دارند.

شاید می‌شد اپوزیسیون ابلوموفی را به‌عنوان یک کمدی کاباره‌ای نادیده گرفت، اما متاسفانه آنان بیشترین نیروی خود را برای نابودی نهادهای تاریخی و ملی ما به کار می‌گیرند تا ایران را تبدیل کنند به صفحه سفیدی که هرکس هرچه خواست، بر آن ترسیم کند. آنان از مفاهیمی مانند «شاه»، «ملت» و «میهن» می‌هراسند و با تقلید شامپانزه‌وار از مفاهیم بیگانه، ‌می‌کوشند تا ارزش‌های فرهنگی ما را زیر پا له کنند.

یک ملت بر اساس یک پایه یا زمینه فرهنگی‌ــ‌تاریخی ویژه شکل می‌گیرد. اگر این پایه موردهجوم قرار گیرد، کل ملت با آنچه ناامنی فرهنگی خوانده می‌شود، روبرو خواهد شد و ملتی که در چنان وضعی قرار دارد، نخواهد توانست از خود دفاع کند. چه رسد به اینکه یک نظام ضدملی را از زندگی خود حذف کند.

خبر خوب این است که دنیای خیالی ابلوموف‌‌ها عمری کوتاه دارد. همه بطری‌های ودکا خالی خواهند شد و ابلوموف‌ به خواب خواهد رفت.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه