جنگ جمهوری اسلامی و اسرائیل؛ پیروزی ناتمام

از نظر اسرائیل، ماموریت هنوز تمام نشده، به‌ویژه اینکه هدف اسرائيل، پایان دادن به تهدید جمهوری اسلامی برای دو دهه آینده است

حمله اسرائيل به فرودگاه مشهدــ عکس از المیادین

آتش جنگی که در طول دو دهه گذشته همه منتظر وقوع آن بودند، سرانجام شعله‌ور شد. جمهوری اسلامی و اسرائیل با وجود دشمنی ریشه‌دار، سال‌ها از رویارویی مستقیم پرهیز کرده و ترجیح داده بودند نبردهایشان را از طریق نیروهای نیابتی و در میدان‌های واسطه‌ای به پیش ببرند، اما حادثه هفتم اکتبر ۲۰۲۳ معادله را کاملا بر هم زد.

اسرائیلی‌ها پس از هفتم اکتبر تصمیم گرفتند منشا تهدید را از میان بردارند و راهبردشان را از «کندن علف‌های هرز»‌ــ یعنی مدیریت دوره‌ای خطر نیروهای نیابتی‌ــ به «قطع کردن دست‌وپای اختاپوس» تغییر دهند. همین بود که اسرائيل درصدد از بین‌ بردن حماس برآمد، سپس توانمندی‌های حزب‌الله لبنان را نابود کرد، از حمایت رژیم اسد در سوریه دست برداشت و سرانجام به مرحله رویارویی مستقیم با ایران وارد شد.

دلیل این تغییر راهبرد روشن است. جمهوری اسلامی به‌سرعت در حال گسترش توان نظامی‌اش در حوزه‌های هسته‌ای و موشکی است؛ پیشرفتی که عملا دکترین بازدارندگی اسرائیل را بی‌اثر کرد و باعث شد اسرائیلی‌ها جنگ را تنها راه ممکن برای بازگرداندن توازن قدرت و احیای بازدارندگی خود بدانند.

بن گوریون در چارچوب مفهوم بازدارندگی اسرائیل، می‌گفت: «جنگ طولانی گزینه ما نیست؛ سلاح اصلی ما، بازدارندگی است». موشه دایان، فرمانده نظامی و وزیر دفاع پیشین اسرائیل، این موضوع را روشن‌تر بیان می‌کند: «ما باید آن‌ها را از فکر آغاز جنگ بترسانیم، نه فقط اینکه در جنگ پیروز شویم.»

بازدارندگی هنوز هم پایه‌ و اساس راهبرد نظامی اسرائیل محسوب می‌شود و به همین علت، این کشور به دنبال آن است تا دست ایران را از توانمندی‌های خطرناکی که برایش تهدید محسوب می‌شوند، حداقل به لحاظ نظری، کوتاه کند. با این حال، درگیری میان دو قدرت مسلح و آماده برای ویرانی بسیار پرخطر است. در گذشته نزدیک شاهد بوده‌ایم که چگونه جنگ‌ها از کنترل خارج شده‌اند.

حسن نصرالله هرگز تصور نمی‌کرد که او و سازمانش با پرتاب چند موشک از بین بروند. بشار اسد نیز هرگز تصور نمی‌کرد به یک پناهنده منزوی در حومه مسکو تبدیل شود. یحیی سنوار نیز وقتی حمله ۷ اکتبر را برنامه‌ریزی می‌کرد، این ویرانی وحشتناک در غزه را تصور نکرده بود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در حالی که تاکنون تنها چهار روز از آغاز جنگ جمهوری اسلامی و اسرائیل گذشته، آمار تلفات به‌شدت بالا و روبه‌افزایش است. جمهوری اسلامی فرماندهان کلیدی خود را از دست داده و تاسیسات هسته‌ای و موشکی‌اش آسیب‌ جدی دیده‌اند. در مقابل، اسرائیل هم ضرباتی متحمل شده‌ است. حیفا، سومین شهر بزرگ اسرائیل، هدف حملات موشکی قرار گرفته است و ویرانی‌های آن گسترده‌اند؛ وضعیتی که حتی در جنگ سال ۱۹۴۸ نیز سابقه نداشت. سامانه گنبد آهنین هم، آن‌گونه که انتظار می‌رفت، نتوانست از این منطقه کوچک اما پرجمعیت محافظت کند.

آنچه این جنگ را از دیگر جنگ‌ها متمایز می‌کند، آمادگی هر دو طرف برای تحمل هزینه‌های سنگین است. اسرائیل که پیش‌تر با کشته شدن چند سرباز، دولتش را در خطر می‌دید، حالا مرگ بیش از ۴۰۰ نظامی‌ خود در نبرد غزه را پذیرفته است، در حالی که جنگ هنوز ادامه دارد. همین امر نشان می‌دهد که هر دو طرف‌ــ تهران و تل‌آویو‌ــ این نبرد را تعیین‌کننده و سرنوشت‌ساز می‌دانند و برای پرداخت هزینه‌های سنگین آن آماده‌اند.

هر طرف، طرف مقابل را متهم می‌کند که از خط‌‌قرمزها عبور کرده و به غیرنظامیان حمله کرده است؛ اتهامی که احتمالا پیش‌زمینه‌ای برای گسترش میدان نبرد به شمار می‌رود. درست مانند وضعیتی که در جنگ ایران و عراق حاکم بود و اغلب موشک‌ها عمدا به شهرها شلیک می‌شدند. وزیر دفاع اسرائیل هشدار داده است که «اگر حملات ایران به شهرهای ما ادامه یابد، تهران به آتش کشیده خواهد شد». این تهدید می‌تواند به هدف قرار دادن رهبران سیاسی‌ــ که حمله به آن‌ها تا آغاز جنگ کنونی ممنوع بود‌ــ بینجامد.

آیا می‌توان جنگ را در هفته نخست متوقف کرد؟ منابع اسرائیلی می‌گویند که در نابودی سامانه‌های دفاعی، موشکی و فرماندهی ایران به موفقیت‌های خوبی دست یافته‌اند. با این حال، ظرفیت‌های راهبردی جمهوری اسلامی هنوز از بین نرفته و همه تاسیسات نابود نشده‌اند.

پرسشی که در این شرایط مطرح می‌شود، این است که آیا دو طرف به یک پیروزی نسبی یا نصفه‌نیمه رضایت خواهند داد؟ آیا می‌پذیرند که با تحقق نیمی از اهدافشان، به میز مذاکره بازگردند؟ شاید تهران برای توقف ویرانی‌های داخلی، به این امر رضایت دهد، اما از نظر اسرائیل، ماموریت هنوز تمام نشده، به‌ویژه اینکه هدف اسرائيل، پایان دادن به تهدید جمهوری اسلامی برای دو دهه آینده است.

در این میان، بازیگران دیگری نیز وجود دارند. به‌ویژه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، که به توقف جنگ تمایل دارد. آیا او در هفته دوم و پیش از آنکه اوضاع از کنترل خارج شود، برای مهار جنگ وارد عمل خواهد شد؟ چگونه ممکن است جنگ از کنترل خارج شود؟ یادمان نرود که جنگ روسیه و اوکراین هم با دو کشور آغاز شد، اما اکنون سربازان کره شمالی، پهپادهای ایرانی و کارشناسان اروپای غربی نیز درگیر آن شده‌اند.

برگرفته از روزنامه الشرق‌الاوسط

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه