از کاخ اردشیر بابکان تا تپه تاریخی ری؛ ۱۲ یادگار باستانی که تخریب شدند

تعداد آثار باستانی ایران که هدف تخریب هدفمند قرار گرفته‌اند، بیشتر از نمونه‌هایی است که در این گزارش آمده‌اند

تصویری از کاخ اردشیر بابکان‌ــ ایرنا

در پی وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، بسیاری از مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران دستخوش تغییراتی بنیادین شد و حاکمیت به‌شکلی معنادار و هدفمند، فرایند زدودن نمادهای ملی و هویت ایرانی را به بهانه‌های مختلف آغاز کرد. در این میان، آثار تاریخی و باستانی ایران که نمایانگر هویت، تمدن و میراث چند هزار ساله‌اند، از این هجمه‌ها در امان نماندند. به‌ طوری‌ که در بیش از چهار دهه گذشته، شماری از این آثار به دلایل گوناگون از جمله بی‌توجهی مسئولان، نبود حفاظت و نگهداری تخصصی، توسعه‌های شهری و عمرانی بدون ارزیابی‌های میراثی و گاه به دلیل تعارض با ایدئولوژی حاکم، به‌طور کامل از میان رفتند یا آسیب‌های جدی و جبران‌ناپذیری دیدند.

این روند نه‌تنها لطمه‌ای سنگین بر پیکره میراث فرهنگی ایران وارد کرد، بلکه موجب نگرانی و اعتراض فعالان حوزه تاریخ، باستان‌شناسی و فرهنگ شد. این گزارش به ۱۲ محوطه و اثر باستانی ایران اختصاص دارد که به دلایلی که شمرده شد، یا به‌ طور کامل تخریب شدند یا بخش‌ زیادی از آن‌ها از بین رفت. با این توضیح که تعداد آثار باستانی ایران که هدفمندانه تخریب شدند، بسیار بیشتر از نمونه‌هایی‌اند که در این گزارش فهرست شده‌اند.

کاخ اردشیر بابکان

از جمله محوطه‌های باستانی آسیب‌دیده پس از انقلاب اسلامی می‌توان به آتشکده‌ فیروزآباد در استان فارس اشاره کرد؛ اثری متعلق به دوره‌ ساسانی و منسوب به اردشیر بابکان، بنیان‌گذار این سلسله.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این مجموعه که به «کاخ اردشیر بابکان» نیز شهرت دارد، یکی از مهم‌ترین نمونه‌های معماری اولیه ساسانی است و در سده‌ سوم پس از میلاد ساخته شده است. این اثر آذرماه ۱۳۹۹ در پی وقوع سیل شدید در منطقه، آسیب جدی دید و آب‌گرفتگی اطراف بنا به تخریب بخشی از حصارهای تاریخی کاخ منجر شد. نبود زیرساخت‌های مناسب برای هدایت آب‌های سطحی، ضعف در نگهداری اصولی و بی‌توجهی به خطرات طبیعی از جمله عواملی بودند که این آسیب را تشدید کردند.

سنگ‌نوشته هخامنشی جزیره خارک

این سنگ‌نوشته سال ۱۳۸۶ در جزیره خارک استان بوشهر، طی عملیات احداث جاده کشف شد. کتیبه به خط میخی فارسی باستان و روی سنگی مرجانی به ابعاد تقریبی ۳۰ در ۲۰ سانتی‌متر نگاشته شده است. برخی پژوهشگران قدمت آن را حدود ۲۴۰۰ سال و متعلق به دوره هخامنشی می‌دانند. ترجمه‌ای موقت از متن کتیبه به این است: «این سرزمینی خشک و بی‌آب بود، شادی و آسایش را آوردم.»

در خرداد ۱۳۸۷، این کتیبه را افرادی ناشناس با استفاده از شی نوک‌تیز تخریب کردند؛ به‌طوری‌که حدود ۷۰ درصد نوشته‌های آن آسیب دید و تنها یک خط سالم باقی ماند. عاملان این تخریب تاکنون شناسایی نشده‌اند.

نقش‌برجسته تنگ قندیل

نقش‌برجسته تنگ قندیل در نزدیکی روستای قندیل، در فاصله حدود ۲۵ کیلومتری شمال غربی کازرون در استان فارس واقع شده است. این اثر متعلق به دوره ساسانیان و به‌ویژه قرن سوم میلادی است و صحنه‌ای از ازدواج شاپور اول ساسانی با ملکه آذر آناهیتا را به تصویر می‌کشد. در پشت سر شاپور، نقش موبد موبدان (کرتیر) حجاری شده است. این نقش‌برجسته در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۸۰ با شماره ثبت ۴۵۳۹ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید.

در اوایل دهه ۱۳۹۰، این اثر تاریخی عمدا تخریب شد. بر اساس گزارش‌ها، بخش‌هایی از سنگ دیواره سمت راست، بخش‌هایی از خود اثر و پایین نقش‌برجسته با استفاده از ابزارهایی مانند پتک یا شلیک گلوله آسیب دیده است.

آتشکده سنگی (تنگ کرم)

در ۱۵ کیلومتری شمال فسا کنار دریاچه‌ای کوچک، آثاری از دوره ساسانیان به جا مانده که در میان آ‌ن‌ها، یک آتشکده نیز دیده می‌شود که سقف آن ریخته ‌است.

این دریاچه که در شمال فسا واقع شده، در گویش محلی «قُمپ» خوانده می‌شود. مردم محلی، آتشکده‌ مجاور آن را که حالا تخریب شده است، با نام «قربانگاه» می‌شناسند و آن را به تهمورث، پادشاه سلسله‌ پیشدادیان، نسبت می‌دهند. در کنار این آتشکده، آثاری پراکنده از یک شهر ساسانی هم دیده می‌شود؛ از جمله سنگ سلمان که در گذشته دروازه‌ ورودی یکی از بناها بود.

مصالح به‌کاررفته در ساخت این کاخ ساروج و سنگ لاشه است که با لایه‌ای از گچ پوشیده شده‌اند. در سمت چپ دریاچه قمپ، درست در آن سوی جاده، سنگی چهارگوش و یکپارچه به ارتفاع تقریبی دو گز استوار ایستاده و در برابر حوادث بی‌شمار روزگار، سالم باقی مانده است. بر یکی از وجوه این سنگ، دایره‌ای حجاری شده است که نقش‌های درون آن از بین رفته‌اند. در راس سنگ، گودالی کوچک وجود دارد که احتمال می‌رود آتشدان این آتشکده بوده باشد.

این سنگ به دوره‌ ساسانی تعلق دارد و زرتشتیانی که در این منطقه می‌زیسته‌اند، آیین‌های مذهبی خود را در همین مکان برگزار می‌کردند.

مجموعه‌ قمپ و آتشکده‌ ساسانی تنگ کرم (تنگ کرم یکی از روستاهای نزدیک به آتشکده است)، یادآور شکوه آتشکده‌ فیروزآباد در پارس است، اما این اثر تاریخی بر اثر انفجار دینامیت به‌طور کامل تخریب شد.

تپه هگمتانه

تپه هگمتانه در مرکز شهر همدان واقع شده است. این محوطه‌ باستانی مربوط به دوره‌ مادها، هخامنشیان و اشکانیان است و بقایای یکی از قدیمی‌ترین شهرهای تاریخی ایران را در خود جای داده است.

در سال ۱۳۸۶، بخشی از این تپه در جریان یک پروژه‌ عمرانی شهری، سنگفرش شد. این اقدام بدون هماهنگی با نهادهای متخصص و بدون بررسی‌های باستان‌شناسی صورت گرفت. علت این تخریب اجرای عملیات سنگفرش به‌منظور ساماندهی فضای محوطه برای گردشگری یا رفت‌وآمد عمومی عنوان شد، اما این کار وارد آمدن آسیب به لایه‌های تاریخی و ساختار باستانی محوطه را در پی داشت.

تپه تاریخی ری

تپه باستانی ری در جنوب شهر تهران، در منطقه‌ شهرری واقع شده است. این محوطه‌ تاریخی قدمتی چند هزار ساله دارد و مربوط به دوره‌های پیش از اسلام، به‌ویژه دوران مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان است. در سال‌های پس از انقلاب اسلامی، به‌ویژه از دهه‌ ۱۳۷۰ به بعد، بخش‌های زیادی از این تپه در جریان توسعه‌های شهری، ساخت‌وسازهای بی‌ضابطه، احداث جاده، مترو، و همچنین حفاری‌های غیرمجاز تخریب شد. این تپه، در نزدیکی روستای قمی‌آباد از توابع بخش قلعه نو در شهرستان ری قرار داشت و با مجوز میراث فرهنگی با خاک یکسان شد.

محوطه باستانی پشت سد سیوند

محوطه‌ باستانی تنگه بلاغی در استان فارس، در نزدیکی شهر پاسارگاد و آرامگاه کوروش بزرگ واقع شده است. این منطقه شامل آثار تاریخی متعددی از دوره‌های پیش از تاریخ تا دوران هخامنشی بود. در سال ۱۳۸۶، با آبگیری سد سیوند که روی رودخانه پلوار در این منطقه ساخته شده بود، بخش‌های زیادی از این محوطه زیر آب رفت.

علت این تخریب اجرای پروژه‌ سدسازی بدون در نظر گرفتن ملاحظات میراث فرهنگی و با وجود هشدارهای کارشناسان و باستان‌شناسان، بود. آبگیری سد باعث افزایش رطوبت در منطقه شد و نگرانی‌هایی را درباره‌ تاثیر آن بر آثار تاریخی مجاور، از جمله آرامگاه کوروش، به وجود آورد. بسیاری از آثار باستانی در تنگه بلاغی هم که هنوز کاوش نشده بودند، به‌طور کامل از بین رفتند.

محوطه باستانی جیرفت

محوطه باستانی جیرفت در جنوب استان کرمان، در حاشیه رودخانه هلیل‌رود واقع شده است. این منطقه شامل محوطه‌هایی مانند کنارصندل شمالی و جنوبی است که قدمت آن‌ها به عصر برنز، حدود پنج هزار سال پیش، بازمی‌گردد.

در اوایل دهه ۱۳۸۰ پس از طغیان هلیل‌رود، بخش‌هایی از این تمدن باستانی از زیر خاک نمایان شد که به هجوم افراد محلی برای حفاری‌های غیرمجاز منجر شد و در نتیجه آن، بسیاری از آثار باستانی به تاراج رفتند و محوطه باستانی دچار تخریبی گسترده‌ شد. در سال‌های بعد، به‌ویژه به دلیل نبود حفاظت و مرمت مناسب، عوامل طبیعی مانند باد و باران نیز به تخریب بیشتر این آثار کمک کردند. به‌عنوان نمونه، تنها نقش‌برجسته گلی مربوط به عصر برنز در این محوطه به‌طور کامل از بین رفت.

علاوه بر این، در سال‌های اخیر، طرح‌های عمرانی مانند احداث شهر جدید جیرفت در حریم این محوطه باستانی، تهدیدی جدی برای بقای آن محسوب می‌شوند. این اقدام‌ها بدون در نظر گرفتن ملاحظات میراث فرهنگی انجام شد و می‌تواند به تخریب بیشتر این آثار منجر شود.

روستای هفت هزار ساله چپرآباد 

محوطه باستانی چپرآباد در حدود هشت کیلومتری جنوب‌شرقی شهر اشنویه در استان آذربایجان غربی واقع شده است. این محوطه متعلق به دوره پیش از تاریخ، به‌ویژه فاز انتقالی بین دوره‌های دالما و پیزدلی در نیمه دوم هزاره پنجم پیش از میلاد (حدود ۶۵۰۰ تا ۷۰۰۰ سال پیش) است. در مهرماه سال ۱۴۰۲، با آبگیری سد چپرآباد، این محوطه به‌طور کامل زیر آب رفت. علت این تخریب، اجرای پروژه سدسازی بدون در نظر گرفتن ملاحظات میراث فرهنگی بود. با وجود هشدارهای مکرر باستان‌شناسان و نهادهای میراث فرهنگی درباره اهمیت تاریخی این منطقه، عملیات آبگیری سد ادامه یافت و به نابودی کامل این محوطه باستانی منجر شد.

کتیبه کرتیر نقش رجب

کتیبه کرتیر در نقش رجب واقع در استان فارس، در نزدیکی تخت جمشید و نقش رستم، در دامنه کوه رحمت واقع است. این اثر متعلق به دوره ساسانیان، به‌ویژه دوران بهرام دوم، است. کتیبه کرتیر که یکی از چهار سنگ‌نوشته باقی‌مانده از این موبد بلندپایه زرتشتی است، ۳۱ سطر نوشته به زبان پهلوی است که در آن، کرتیر به معرفی خود، شرح خدمات دینی و معراجش در مراسم «کردگان» پرداخته است.

در سال‌های اخیر، این کتیبه تخریب و نام «کرتیر، موبد موبدان» روی آن با استفاده از ابزار سنگ‌فرز، بریده شد. علت این تخریب مشخص نیست، اما به‌ نظر می‌رسد که عمدا و با هدف آسیب رساندن به این اثر تاریخی صورت گرفته باشد.

اشکفت گاوی در فارس

اشکفت گاوی در استان فارس، شهرستان مرودشت، در دامنه شمالی کوه سبز و در نزدیکی روستای دهویه رونیز علیا واقع است. این محوطه باستانی متعلق به دوره پارینه‌سنگی میانی است و قدمت آن بین ۲۷ تا ۱۶ هزار سال پیش تخمین زده شده است.

این غار سال ۱۳۹۰، در جریان فعالیت‌های استخراج سنگ آهک یک کارگاه پتروشیمی، بدون بررسی‌های باستان‌شناسی و رعایت حریم درجه ۱، به‌طور کامل تخریب شد. علت این تخریب استفاده از دستگاه‌های سنگ‌شکن در عملیات معدن‌کاری بود که به فرو ریختن سقف غار منجر شد. این اقدام بدون مجوزهای لازم و در پی ممانعت از ورود باستان‌شناسان به محوطه صورت گرفت.

اشکفت گاوی یکی از پنج محوطه پارینه‌سنگی دارای بقایای انسانی در ایران بود که سال ۱۳۸۱ با شماره۷۱۹۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.

تپه باستانی قشلاق

این تپه باستانی در شهرستان بیجار استان کردستان، واقع شده است و قدمت آن به حدود ۷۵۰۰ سال پیش بازمی‌گردد. این محوطه متعلق به دوره‌های مس و سنگ قدیم تا عصر آهن است. در آبان ۱۴۰۳ با آبگیری سد تالوار، بخش‌های زیادی از این تپه به زیر آب رفت و تنها راس آن در دسترس باقی ماند.

علت این تخریب، اجرای پروژه سدسازی بدون در نظر گرفتن ملاحظات میراث فرهنگی و با وجود هشدارهای کارشناسان و باستان‌شناسان، بود. پیش از آبگیری، در جریان کاوش‌های باستان‌شناسی، بقایای معماری، سفالینه‌های منقوش، مهره‌های تزئینی و ابزارهای سنگی کشف شد که نشان‌دهنده ارتباطات فرهنگی ساکنان این منطقه با حوزه‌های اطراف مانند دره‌های کنگاور، حوضه دریاچه ارومیه و شمال بین‌النهرین بود. با این حال، آبگیری سد به نابودی بخش قابل‌توجهی از این محوطه باستانی منجر شد.

تخریب هدفمند آثار باستانی

علاوه بر محوطه‌های نامبرده، آثار باستانی دیگری نیز در ایران پس از انقلاب اسلامی یا به‌طور کامل تخریب شدند یا آسیب‌های جدی دیدند. از جمله می‌توان به نقش برجسته‌ «سرپل ذهاب» مربوط به دوره اشکانی اشاره کرد که در جریان جنگ ایران و عراق آسیب جدی دید. قلعه «چهل‌ دختران» در بوشهر هم بر اثر بی‌توجهی و عوامل طبیعی فروریخت و «نقش برجسته خره‌سو» در استان ایلام نیز بر اثر حفاری‌های غیرمجاز تخریب شد.

در استان لرستان، سنگ‌نگاره‌ها و قبور تاریخی بسیاری به‌ دلیل ساخت‌وساز، معدن‌کاوی یا بی‌توجهی کامل از بین رفتند. در مناطق جنوب شرقی ایران، از جمله سیستان و بلوچستان، نیز بناهایی چون قلعه‌های تاریخی تیس، بل و بمپور بدون مرمت و حفاظت، در معرض فرسایش شدید قرار گرفتند.

تخریب‌های هدفمند آثار باستانی با شهرت جهانی ایران را نیز هدف قرار داد. از جمله آرامگاه کوروش بزرگ، تخت جمشید، نقش رستم، سازه‌های آبی شوشتر، بیستون و چغازنبیل که با وجود شهرت جهانی و جایگاه بی‌بدیل در تاریخ و تمدن ایران، در دهه‌های اخیر با تهدیدهای جدی و متنوعی مواجه بودند.

آرامگاه کوروش در پاسارگاد علاوه بر خطرات ناشی از تغییرات اقلیمی، همواره در معرض تهدیدهای ناشی از پروژه‌های عمرانی غیرکارشناسانه، به‌ویژه آبگیری سد سیوند، بوده است.

تخت جمشید و نقش رستم، به‌عنوان مجموعه‌ های منحصر‌به‌فرد از معماری سنگی و حجاری هخامنشی و ساسانی، در معرض آسیب‌های ناشی از بارندگی‌های اسیدی، فرسایش سنگ‌ها، ورود توریست بدون کنترل و کمبود مراقبت و مرمت مستمرند. ساخت‌وسازهای اطراف، جاده‌کشی‌ها و توسعه‌های عمرانی در حریم منظری این آثار هم چشم‌انداز تاریخی آن‌ها را تهدید می‌کند.

سازه‌های آبی شوشتر که شاهکار مهندسی هخامنشی و ساسانی محسوب می‌شوند، در سال‌های اخیر به‌دلیل کم‌توجهی در نگهداری، فرسایش ناشی از رسوبات رودخانه و ساخت‌وسازهای نامناسب در اطراف آن، با خطر تخریب تدریجی روبرو هستند.

محوطه باستانی بیستون با کتیبه معروف داریوش نیز از گزند عوامل طبیعی مانند هجوم گلسنگ‌ها، یخ‌زدگی و فرسایش و عوامل انسانی مانند حفاری‌های غیرمجاز و فقدان نظارت کافی، مصون نمانده است.

چغازنبیل، زیگورات باستانی مربوط به تمدن عیلامی، در کنار تهدیدهای طبیعی، با مشکلات ناشی از کشاورزی و آب‌های سطحی اطراف، نشست زمین و ورود آب‌های آلوده به زیرساخت‌های باستانی آن مواجه است.

نگاهی به روند تخریب و آسیب‌های گسترده‌ واردشده به آثار باستانی ایران پس از انقلاب اسلامی این گمانه را تقویت می‌کند که در بسیاری از موارد، بی‌توجهی و حتی تخریب این میراث، نه صرفا حاصل ناآگاهی یا ضعف مدیریتی، بلکه نتیجه‌ سیاستی عامدانه و ایدئولوژیک است.

جمهوری اسلامی که بنیان فکری خود را بر نفی تاریخ پیش از اسلام در ایران استوار کرده، همواره کوشیده است به‌ جای تداوم تاریخی و فرهنگی این سرزمین، نوعی گسست هویتی ایجاد کند. در این چارچوب، میراثی چون تخت جمشید، آرامگاه کوروش، نقش رستم و چغازنبیل که یادآور شکوه و عظمت ایران باستان‌اند، یا به حاشیه رانده شده‌اند، یا عامدانه از مسیر حفاظت و نگهداری اصولی خارج شده‌اند.

تخریب آثار باستانی، چه در قالب سکوت در برابر عوامل طبیعی، چه در پوشش توسعه‌های عمرانی و چه در شکل تخریب‌های مستقیم، بخشی از پروژه‌ فراموشی تاریخی است که با حذف نشانه‌های تمدن کهن ایران، می‌کوشد تاریخ رسمی ایران را به روایت‌های دینی و ایدئولوژیک خاص محدود کند. این روند نه‌تنها تهدیدی برای حافظه‌ تاریخی ملت ایران است، بلکه میراث جهانی بشریت را نیز در معرض نابودی قرار می‌دهد.  

بیشتر از فرهنگ و هنر