جفری مون پنج دهه است که جواهرساز مورد علاقه خانواده سلطنتی بریتانیا است. او کسی است که هنر و مهارتش را در هدیه نامزدی کامیلا نشان داد و ملکه الیزابت دوم و شاهدخت مارگارت هم از مشتریانش بودند.
باورش سخت است که مردی ۷۰ ساله، که یک صفحه اینستاگرام با تعداد اندکی دنبالکننده دارد و در آن شیرینکاریهای طوطیاش را همراه با تصاویر گل و گیاه با دیگران به اشتراک میگذارد، جواهرساز سلطنتی شاهان و ملکههای اروپایی باشد.
در قرن بیستویکم بریتانیا، با توجه و تمرکزی که اکنون بر افراد مشهور میشود، تصور اینکه چگونه مون از زندگی کارمندی به نشستوبرخاست با خانوادههای سلطنتی رسید دشوار است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
او در سال ۱۹۷۲، در ۱۹ سالگی، در وارتسکی مشغول به کار شد. در ادامه، به جایی رسید که به تهیه جواهرات برای ملکه الیزابت دوم، ملکه الیزابت (ملکه مادر)، و شاهزاده مارگارت پرداخت.
ستارگان هالیوود مانند فرانک سیناترا و بینگ کرازبی و همچنین بازیگر بریتانیایی سر الک گینس، طراح مد ویوین وست وود، و سر التون جان از دیگر مشتریهای نامدار او بودهاند. وارتسکی حلقههای عروسی چارلز، کامیلا، و کیت را ساخت.
به گزارش دیلی میل، نخستین برخورد او با اشراف چندان خوشایند نبود. او در زندگینامهاش به نام A Touch of Gold مینویسد:
یک روز آنقدر از حد خودم خارج شدم که تقریبا از خجالت آب شدم. سه مرد برای دیدن مجموعه فابرژه وارد مغازه شده بودند. آنها موهای تیره داشتند و خوشتیپ بودند، و کت کشمیر و کفشهای گرانقیمت پوشیده بودند. ما چهار نفر به نمایشگاه پایین رفتیم و در راه، من جملههایی را که برای باز کردن سر صحبت بهتازگی آموخته بودم شروع کردم.
پرسیدم آیا فابرژه جمع میکنید؟ یکی از آنها در پاسخ گفت: «نه واقعا. من چند قطعه از پدربزرگم به ارث بردهام و جعبههای سیگار است که بیشتر دوست دارم.»
پرسیدم آیا قطعهای با حکاکی گل یا حیوان دارید؟
پاسخ آمد: «نه، اما پدرم مجموعهای از آنها داشت که در سال ۱۹۵۰ در ساتبیز فروخته شد.»
با توجه به این موضوع، فکر کردم که الان بهترین موقع برای شناسایی بازدیدکننده زیبا و مرموز است: «میتوانم نام شما را بپرسم، قربان؟»
مشتری پاسخ داد: «بله، من پادشاه یونان هستم.»
مون ۷۰ ساله، که در ساوت ولد، سافولک، همراه با همسرش کارولین زندگی میکند، نخستین بار با شاهزاده خانم مارگارت در سال ۱۹۸۰ و هنگامی ملاقات کرد که او در حال نوشتن کتابی درباره کاستلانی و جولیانو بود. آن کتاب در سال ۱۹۸۴ منتشر شد. شاهزاده خانم مارگارت مجموعهای از جواهرات جولیانو داشت که بسیار مورد علاقه مادربزرگ او ملکه ویکتوریا بود.
مون میافزاید: «شاهزاده خانم انسانی واقعا هنری بود و حس کنجکاوی زیادی در مورد هر جنبهای از زندگی، بهویژه موسیقی و هنر داشت. از بخت خوب من، او میخواست در مورد تحقیق من بیشتر بداند.»
بیش از یک دهه بعد، در سال ۱۹۹۲، مون به موناکو دعوت شد تا شاهزاده رینیر سوم را ملاقات کند. مون در حال سازماندهی یک نمایشگاه خیریه برای سامریها بود و شاهزاده موافقت کرده بود ساعت تخممرغی افعینشان فابرژه را به مون قرض بدهد. این ساعت را وارتسکی در سال ۱۹۷۲ به مبلغ ۲۰۶هزار و ۶۶۶ دلار به استاوروس نیارخوس، غول صنعت کشتیرانی یونان، فروخته بود و او نیز بعدا آن را به مناسبت بیستوپنجمین سالگرد سلطنت به شاهزاده رینیر هدیه داده بود.
مون مینویسد: «شاهزاده مجموعهای از ساعتهای نقرهای و طلایی و جعبههای انفیه را به من نشان داد که بهصورت شهوانی تزیین شده بود. این مجموعه در یک اتاق انتظار مخفیانه نگهداری میشد. برخی از اینها خودکار بودند و با تکان دادن اهرم حرکات جنسی میکردند.»
به احتمال زیاد، مون نکات جالب دیگری نیز درباره مشتریان مشهورش میداند که فعلا در این کتاب با خوانندگان در میان نگذاشته است. مورخان و علاقهمندان به جواهر امیدوارند در کتابهای احتمالی بعدی او، رازهای بیشتری از گنجینههای گرانبهای جواهر برملا شود.