لارن دوکا: «الیزابت وارن» تنها به دنبال جلب توجه است

وارن ادعا كرده بود كه پول همانند «ماری است که در واشنگتن می‌خزد.»

از روزی که سناتور دموکرات، «الیزابت وارن» کارزار خود برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را آغاز کرد، نسبت به نامزدی او هیجان زده بودم. آنچه به عقل من می‌رسید، این بود که کارزار وی بر پایه درک درستی از نظام «مجتمع سیاسی- صنعتی» و بسته‌ای از برنامه‌هایی بنا شده است که هدفش برچیدن نظامی است که باعث تجمیع ثروت و قدرت در دستان تعداد معدودی از مقامات فاسد می‌شود.

شوربختانه، دیگر نمی‌توانم آن‌دسته از اتهامات مبنی بر ریاکارانه بودن کارزار وی را نادیده بگیرم. «وارن» خط مشیی را برای ایجاد یک تغییر بزرگ و ساختاری ارائه کرده است، اما متأسفم که بگویم شک خزنده‌ای نسبت به او یافته‌ام، چرا که گویا وی تنها به دنبال جلب توجه است.

تازه‌ترین دلیل برای نگرانی، روز یکشنبه پیش آمد، یعنی هنگامی که تیتر مطلبی از وب‌سایت روزنامه «پولیتیکو» با عنوان «نو» نظرم را جلب کرد که شامل خبرهای فوری از توییتر بود و مطرح می‌کرد: «فاش شده است که سناتور الیزابت وارن ازسال ۱۹۸۶، از یک کار حقوقی خصوصی ۱.۹ میلیون دلار درآمد داشته است و بخشی از آن پول از سوی مشتریان شرکت‌های سهامی بزرگ به دست آمده است.» البته رقم واقعی این مبلغ ۲ میلیون دلار است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

دیگر نمی‌دانستم چطور با این فکر کنار بیایم که نامزدی که مدعی مبارزه با طمع کاری‌های شرکت‌های سهامی است، خود ممکن است یک «اسکروچ مک داک» حریص باشد. پس از کلنجار رفتن با سه ماشین حساب مختلف و تماس تلفنی با دبیر ریاضیات دوره دبیرستانم، موفق به پی بردن این نکته شدم که ۱.۹ میلیون دلار در طول ۳۶ سال، رقمی بالغ بر ۵۵ هزار دلار در سال است. با این وجود، هنوز یک مسئله حل نشده باقی مانده است: «آیا می‌توانیم به زنی كه برای كار خود پول درآورده اعتماد كنیم؟»

«وارن» لیست مشتریانی را که با آنها کار کرده بود، منتشر کرد. وی این کار را به عنوان بخشی از رقابت خود برای شفاف‌سازی در مقابل دیگر نامزد حزب دموکرات، «پیت بوتجیج»، انجام داد. او در اوایل ماه میلادی جاری از بوتجیج، شهردار «ساوت بِند»، خواسته بود که درهای جلسات خصوصی مبارزات انتخاباتی خود را بر روی رسانه‌ها باز بگذارد، «تا هرکسی بتواند وارد شود و از آنچه گفته می‌شود، گزارش تهیه کند.»

وارن و بوتجیج به مسیرهای جداگانه‌ای می‌روند. وارن از دریافت کمک‌های مالی از شرکت سهامی «کمیته کنش سیاسی» و لابی‌گران فدرال پرهیز کرده است، با دسترسی ویژه به حامیان مالی ثروتمند، ابراز مخالفت کرده است، و از درخواست از میلیاردرها برای ایجاد کمیته کنش سیاسی به جای وی، سر باز زده است. او در ماه اکتبر یک گام به پیش گذارد و تمام کمک‌های مالی بزرگ از شرکت‌های بزرگ فنی را رد کرد. وارن در توضیح این تصمیم، در وب‌سایت خود نوشت که وی «کمک‌های بالای ۲۰۰ دلار از مدیران شرکت‌های فنی بزرگ، بانک‌های بزرگ، شرکت‌های مدیریت سرمایه گذاری یا صندوق‌های پوششی» را رد خواهد کرد. (مارک زوکربرگ، مدیر عامل «فیس بوک»، نیز نسبت به وارن احساس نگرانی کرده است. او در فایل صوتی منتشر شده از سوی نشریه «وِرج»، نامزدی وارن را یک «تهدید جدی» خواند و گفت که در صورت انتخاب شدن او از سوی حزب دموکرات، وی با هر آنچه که در توان دارد با او خواهد جنگید. این درست در نقطه مقابل وضعیت بوتجیج قرار دارد که بنا به گزارش‌ها، به زاکربرگ ایمیل فرستاده بود و از او پرسیده بود که چه کسانی را برای کارزارش استخدام کند.)      

بوتجیج به انتقاد وارن مبنی بر عدم شفافیتِ کارزارش گردن نهاده است و وعده داده است که اطلاعات مربوط به حامیان مالی‌اش را دراختیار خبرنگاران بگذارد. هرچند اندکی به صداقت وارن در حملاتش نسبت به بوتجیج تأمل می‌کنم، اما راستش نادیده گرفتن فریبکارانه بودن انتقاد وی برایم دشوار است، چرا که او خود پیشتر از حامیان مالی بزرگ، کمک مالی دریافت می‌کرد.      

به یاد می‌آورم که در صفحه نخست روزنامه «نیویورک تایمز» مطلبی در مورد این «راز آشکار» خواندم. در آن مطلب، عکسی از چاپ شده بود که در آن صورتش در سایه پنهان شده بود، انگار چهره‌اش در تاریکی پول سیاه، مستور شده باشد. وقتی برای اولین بار مطلب را خواندم، نقل قولی از «آدام گرین» نظرم را جلب کرد. وی از بنیان‌گذاران «کمیته کارزار تغییرات پیشرو» بود و از حامیان وارن به شمار می‌رفت. گرین گفته بود: «یک سیستم تشویقی برای مقامات دولتی وجود دارد. اگر نامزدها، وضع موجود در مورد دریافت پول‌های کلان را ادامه دهند، ریاکار نامیده نخواهند شد. اما اگر شما گردن خود را افراشته باشید و فرصتی پیدا کنید تا قدرت را به چالش بکشید و تلاش کنید که گام به گام سیستم را تغییر دهید، از شما انتقاد خواهد شد که چرا همه گام‌های ممکن را یکباره برنمی‌دارید.»     

حالا که من درگیر بررسی تحولات ادعایی وارن هستم، باید به این نکته فکر کنم که وقتی او همچنان از سیستم فسادی که به دنبال برچیدن آن است سود می‌برد، چطور می‌توان به او احترام گذاشت.

تحقیقات من در مورد ماهیت واقعی وارن نتایج ویرانگری به بار آورد. میخ آخر در تابوت ساده لوحی من، یادداشتی به قلم «نیتان رابینسون» در نشریه «گاردین» بود. عنوان مقاله این بود: «پیشروها، به احساس خود اعتماد کنید، الیزابت وارن یکی از ما نیست». این یادداشت می‌گفت که وارن تا سال ۱۹۹۶، یعنی تا زمانی که خود را به عنوان دموکرات معرفی کرد، یک جمهوری‌خواه بوده است. 

علت فرضی این تغییر نگرش به خوبی مشخص است. وارن قبل از تحصیل در رشته «ورشکستگی در نظام پزشکی» به عنوان یک محافظه‌کار اقتصادی معتدل شناخته می‌شد. وی و تیمش در جریان یک تحقیق آکادمیک، در پی کشف علل اساسی نگرانی‌های مالی برآمدند. وارن معتقد است كه نتایج آن تحقیقات عمیق تجربی، او را ابتدا از نظر ایدئولوژیك، و سپس سیاسی تغییر داده است.

وی پیش از انتخاب شدن در مجلس سنا در سال ۲۰۱۳، «دفتر حمایت مالی مصرف كننده» را پیشنهاد داد و تأسیس كرد كه تا کنون تقریباً ۱۲ میلیارد دلار را به مردم برگردانده است و بدهی‌های ۲۹ میلیون مصرف‌كننده را لغو كرده است. این زن از ما می‌خواهد باور کنیم كه واقعاً یك ادراک ناگهانی، عامل برانگیزنده برای تحول معنادار در وی بوده است که به دهها سال فعالیت حمایتی ترقیخواهانه با تغییرات ملموس منجر شده است. واقعا هر کسی جسارت چنین فرصت‌طلبی آشکاری را ندارد.

در آوریل ۲۰۱۷ ، وارن گفت که از شنیدن این خبر ناراحت است که رئیس جمهوری پیشین، باراک اوباما، ۴۰۰ هزار دلار برای سخنرانی در کنفرانسی در «وال استریت» پول دریافت کرده است. وی پیش از این، ادعای اوباما را مبنی بر آن که «این نظام آنقدرها هم که فکر می‌کنید فاسد نیست» مخالفت كرده بود و نوشته بود: «در واقع این سیستم بدتر از آن چیزی است كه بیشتر آمریکایی‌ها فکرش را می‌کنند.» در پاسخ به سخنان اوباما، وارن ادعا كرد كه پول همانند «ماری است که در واشنگتن می‌خزد.» در واکنش به این ادعای وارن، باید بپرسم که اگر او خود از خزندگان نیست، چگونه به ماهیت چنین خزیدنی پی برده است؟

از نظر احساسی برایم آسان نیست که حمایت خود را از الیزابت وارن پس بگیرم. شاید اگر او به جای اصلاح رفتار خود، نتایج تحقیق دانشگاهی‌اش درباره پیامدهای طبیعی سرمایه‌داری را مد نظر قرار می‌داد و از تخصص آکادمیک خود در زمینه ورشکستگی، برای راه‌اندازی یک شرکت اعطای وام بدون پشتوانه با لوگوی «آقای انحصارگر» اقدام می‌کرد،  حداقل انگیزه‌هایش مشخص‌تر می‌بود.

در پایان باید بگویم، برای من روشن است که تنها روشی که وارن با آن می‌تواند توهم قابل اعتماد بودن خود را حفظ کند، این است که به هیچ وجه به دنبال کسب صندلی قدرت نباشد. درخواست از مردم برای اعتماد به زنی که برای تغییر یک نظام معیوب به دنبال کسب قدرت است، بدون این که خودش کامل باشد، نمایشی مسخره است از ریاکاری که به سادگی نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

اندکی فرصت لازم دارم تا به دنبال یک نامزد ریاست جمهوری دیگر باشم، اما اکنون به «مایک بلومبرگ» فکر می‌کنم.

© The Independent