ایران چند سال دیگر مقابل بی‌آبی تاب می‌آورد؟

مروری بر وضعیت امروز ایران و جهان به مناسبت روز جهانی آب

مردی در شهر آبادان برای تامین آب مورد نیاز با دشواری روبه‌رو شده است - اقتصاد آنلاین

آتشی کلان به جان جنگل افتاد. پرنده‌ای زرین‌بال و بندانگشتی برای بردن چند قطره آب که روی آتش بریزد، پیوسته بین رودخانه و جنگل پرواز می‌کرد. سایر جانوران جنگل به او می‌گفتند این کار بی‌فایده است اما پرنده کوچک در پاسخ می‌گفت: ​​گرچه وصالش نه به کوشش دهند/ هر قدر ای دل که توانی، بکوش (حافظ). این داستان کوتاه را که پیش‌تر وانگاری ماتای، برنده جایزه صلح نوبل در ۲۰۰۴، فعال محیط‌ زیست و حقوق زنان اهل کینا، مفصل‌تر نقل کرده بود، سازمان ملل به مناسبت روز جهانی آب با شعار «دگرگونی شتابناک» دستمایه کارتونی کوتاه و دو دقیقه‌ای قرار داد.

۲۲ مارس، روز جهانی آب، مصادف با دوم فروردین است. فرا رسیدن نوروز مجالی برای گرامیداشت این روز در ایران باقی نمی‌گذارد و در حال‌وهوای نوروز، برای بیدارباش‌های تندر‌گونه‌ای که درباره بی‌آبی مطلق ایران در آینده‌ای نه چندان دور هشدار می‌دهد، گوش شنوایی نیست. اما چه چاره جز یادآوری از پس یادآوری؟ شاید پرندگان زرین‌بال ایران در کنار هم بتوانند کشور را از این پیچ پرخطر به سلامت بگذرانند.

بی‌آبی همچون همه‌گیری کرونا بیماری جهان‌گیر عصر ما است. آمار و ارقامی که سازمان‌های جهانی هرازچندی اعلام می‌کنند، تصویری ترسناک از امروز و آینده به دست می‌دهد.

جهان بی‌آب در یک نگاه

تصویر و تصور جنگلی که یک‌باره در آتش می‌سوزد، شاید ملموس‌تر از شرایط بی‌آبی باشد که به‌تدریج و طی سالیان رخ می‌دهد. تا زمانی که آب در لوله شهرها و روستاها جریان دارد، شاید واقعیت تلخ خشکیدگی سرزمین یا درد مردمان محروم از آب سالم را نتوان درک کرد.

بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، سالانه ۷۴ میلیون نفر به دلیل بیماری‌های ناشی از آب ناسالم و دسترسی نداشتن به سرویس بهداشتی از عمرشان کاسته می‌شود و یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر نیز جانشان را از دست می‌دهند. این سازمان همچنین اعلام کرده است که امروزه از هر چهار نفر، یکی (یعنی دو میلیارد نفر در کل کره زمین) به آب شرب سالم دسترسی ندارند. به علاوه، نیمی از جمعیت کره زمین یعنی حدود سه میلیارد و ۶۰۰ میلیون نفر از سیستم بهداشتی ایمن و مطمئن محروم‌اند و ۴۴ درصد فاضلاب‌های خانگی نیز تصفیه نمی‌شود.

اگر فرض کنیم جمعیت زمین ۱۰۰ نفر باشد، از این تعداد ۲۵ نفر آب موردنیاز خود را از رود، نهر، دریاچه یا با خرید به قیمت گزاف تامین می‌کنند. از این جمعیت ۱۰۰ نفره، ۲۲ نفرشان در فضای باز و با استفاده از خاک، قضای حاجت کنند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در تازه‌ترین گزارش جهانی توسعه آب سازمان ملل آمده است: حفاظت آب و امنیت غذا و انرژی، مدیریت پایدار آب، ارائه خدمات آبرسانی و بهداشتی برای همگان، حمایت از سلامت و معیشت انسان، کاهش آثار تغییرات اقلیمی و وقایع شدید جوی، حفظ و احیای اکوسیستم‌ها و منافع ارزشمند آن‌ها همگی تکه‌های پازلی‌ بزرگ و پیچیده‌اند که تنها از طریق مشارکت و همکاری عمومی می‌توان آن‌ها را کنار هم گذاشت و در این مسیر صعب، هر کس نقش خود را ایفا می‌کند.

البته ناگفته پیدا است که نقش شرکت‌های بزرگ و آلاینده و نقش اهل سیاست و دولت‌ها به‌مراتب بیش از نقش تک‌تک شهروندان عادی است. اما تا زمانی که شهروندان مطالبه‌گری نداشته باشند، نه سازمان‌های دولتی و نه بنگاه‌های اقتصادی کوچک‌ترین اهمیتی به حفظ آب و محیط‌ زیست نمی‌دهند.

در این گزارش، به ششمین هدف از اهداف توسعه پایدار نیز اشاره شده است. این هدف، دسترسی و مدیریت پایدار آب و سرویس بهداشتی برای همه را در برمی‌گیرد و قرار بود تا سال ۲۰۳۰ محقق شود. اما بررسی آخرین داده‌ها نشان می‌دهد که اگر دولت‌ها به طور متوسط چهار برابر سریع‌تر هم کار کنند، امکان تحقق این هدف وجود دارد. اما واقعیت این است که نمی‌توان به آن خوش‌بین بود.

ایران بی‌آب در یک‌ نگاه

پرنده‌ زرین‌بال روی شاخه‌ای نشسته و آوازش را سر داده است. درختان غرق شکوفه‌اند. پس از باران و تندرهایش، حالا صدای خنده کودکان در کوچه‌ای بن‌بست گوش فلک را کر می‌کند. هوا سرشار است از بوی بهار و خانه‌ها مملو از بوی نوروز. لبخندی هرچند محو بر لب‌ها است. در این روزهای نوروزی و پس از شش ماه همدلی، امید، دلهره،‌ شکنجه و کشتار، ایرانی‌ها برای لحظه‌ای هم که شده، تلاش می‌کنند غم‌ها را از دل جارو کنند و به آینده امیدوار باشند. شاید در این روزها و در این لحظه‌های آمیخته به حسرت و شادی، صحبت از بی‌آبی و ویرانی چندان خوشایند نباشد اما حرف را باید زد/ درد را باید گفت (حمید مصدق).

سال‌هاست که رسانه‌ها درباره بی‌آبی در ایران اطلاع‌رسانی می‌کنند. حساسیت عمومی به این مهم‌ترین چالش محیط‌ زیستی و اجتماعی هم افزایش شگرفی داشته است. در نهادهای متولی مدیریت آب (وزارت نیرو و زیرمجموعه‌های آن)، گزارش‌ها و طرح‌هایی برای برون‌رفت از این بحران یا دست‌کم کاستن از شتاب بی‌آبی مطلق (مثل طرح احیا و تعادل‌بخشی آب‌های زیرزمینی) تولید می‌شود. اما هنوز روشی کارآمد برای تغییر رویه حاکم یا دست‌کم فعالیتی برای دگرگونی هرچند حداقلی در روندهای ازپیش‌تثبیت‌شده، دیده نمی‌شود.

به عنوان مثال، با وجود آگاهی از تنش آبی در ایران، دولت همچنان به دنبال اجرای طرح‌های خودکفایی گندم است. از وزیر جهاد کشاورزی در دولت سیزدهم تا رئیس بنیاد ملی گندم‌کاران بر طبل این وعده کوبیده‌اند. به همین دلیل است که چشم‌انداز تغییری بنیادین در میان نیست و انگار نه انگار که ایران روز‌به‌روز بی‌آب‌تر می‌شود.

در آستانه نوروز ۱۴۰۲، خبری از وضعیت سفر‌ه‌های آب زیرزمینی در رسانه‌ها منتشر شد: «به دلیل مصرف بی‌رویه و غیراستاندارد آب‌های سطحی، شرایط به‌گونه‌ای است که تقریبا نیمی از ۶۰۰ آبخوان‌ دشت‌های ایران در آستانه خشک شدن کامل قرار دارند و شوری آب‌های استحصالی به‌وسیله چاه در سطح کشور دو برابر شده است. مصرف آب‌های سطحی به بالاترین حد خود رسیده و این باعث شده است تقریبا تمام تالاب‌های ایران خشک شوند.»

خشک شدن سفره‌های آب زیرزمینی و تالاب‌ها شروع یک سلسله وقایع جبران‌ناپذیر است: فرونشست زمین، از دست رفتن کشاورزی و امنیت غذایی، از بین رفتن رطوبت خاک، بروز ریزگرد و البته آثار پرشمار و زیان‌بار اقتصادی و اجتماعی مثل بیکاری کشاورزان، مهاجرتشان به شهرها، افزایش حاشیه‌نشینی‌، تهدید سلامتی شهروندان (به دلیل آلودگی هوا ناشی از ریزگرد) و پدیده‌های دیگری که یکی پس از دیگری نمایان می‌شوند و مجموعه‌ای از معضل‌های حل‌ناشدنی را رقم می‌زنند.

چرا ایران همیشه‌ خشک ما به چنین روزگار دلهره‌آوری رسیده است؟ تا سال‌ها پاسخ به این سوال یک کلمه مبهم بود: سوء‌مدیریت! و در پی آن، مردم به عنوان مقصرانی قلمداد می‌شدند که در مصرف آب صرفه‌جویی نمی‌کنند. اما واقعیت این است که وظیفه مدیریت منابع آب با دولت‌‌ــحکومت است. همان‌طور که نظام مسئول حفر چاه‌های غیرمجاز، سدسازی‌های افسارگسیخته، نابودی بخش عمده آب در بخش کشاورزی و نیز هدررفت آب شرب در شبکه‌های انتقال‌ آب است.

سال‌ها است که گفته می‌شود صدها هزار چاه غیرمجاز در ایران وجود دارد (در برخی منابع تعداد چاه‌های غیرمجاز تا ۴۰۰ هزار حلقه نیز تخمین زده شده است)، ۹۰ درصد آب برای مصرف در کشاورزی و  نیز ۳۰ درصد آب شرب در شبکه آبرسانی از دست می‌رود. اما طی همه این سال‌ها چه اقدام درخوری برای کاهش این ارقام صورت گرفته است؟ تقریبا هیچ!

پرسش مهم‌تر این است که ایران چند سال دیگر تاب می‌آورد تا به همین شیوه متداول منابع آب خود را از دست دهد؟ پاسخ این سوال را کسی نمی‌داند، اما با توجه به شرایط جدید ناشی از تغییرات اقلیمی،‌ بی‌تردید ایران و ایرانی زمان زیادی برای نجات خود ندارد. چاره‌ای نیست جز اینکه چون پرنده‌ زرین‌بال به دیگران بگوییم که باید به قدر وسع کوشید وگرنه فردا دیر خواهد بود.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه