ملا محمدجان از هرات تا هند؛ سرگذشت ترانه‌ای که نماد نوروز در افغانستان شد

سرگذشت ترانه ملا محمد جان را در حالی مرور می‌کنیم که طالبان جشن گرفتن نوروز و دیگر مناسبت‌های باستانی را حرام اعلام کرده‌اند

ملودی ترانه معروف «بیا که بریم به مزار ملا محمدجان»، در گوش هر شهروند افغانستان پیام‌آور نوروز، آغاز فصل بهار و طنین جشن گل سرخ و به معنای شروع تازه زندگی است. این ترانه که بنا به روایات، از دل یک ماجرای عاشقانه پا گرفت، در سرزمینی که عشق همچنان در برابر مذهب، سنت، ثروت و طبقه اجتماعی محکوم به فنا است، خوانده و شنیده می‌شود و از آغاز فصل جدیدی برای زندگی نوید می‌دهد. 

ترانه «ملا محمد جان» داستان عشق دو دلداده هراتی در بیش از ۵۰۰ سال پیش است که از سده‌ها پیش به اشکال مختلف در قالب ترانه‌ درآمد و سینه‌به‌سینه نقل شد و در طی این مسیر، به ترانه نمادین نوروز در جغرافیای فارسی‌زبان بدل شد. روایات کتبی و شفاهی خاستگاه این ترانه را هرات و در زمان حکمروایی تیموریان یعنی سده نهم هجری قمری نشان می‌دهد. اما این ترانه چگونه شکل گرفت و به ترانه نوروزی بدل شد؟

روایات مکتوب در کتاب‌هایی که در مورد تاریخ هرات نوشته شده‌اند و نیز روایات شفاهی موجود نشان می‌دهند که در قرن نهم هجری قمری، پس از آنکه مزار منسوب به علی ابن ابیطالب در روستای خیران (مزارشریف کنونی) در حومه شهر قدیمی بلخ کشف شد، سلطان حسین بایقرا، پادشاه تیموری، با وزیر معروفش، امیر علیشیر نوایی، مقبره را مرمت کردند و بر فراز آن زیارتگاهی ساختند. از آن زمان نام آن روستا شهر مزارشریف شد. 

پس از آن، رسم شد که در آغاز فصل بهار و جشن نوروز، شاه تیموری و درباریانش راهی زیارت شوند. کسانی هم که تازه ازدواج کرده بودند، با این عقیده که زندگی جدیدشان عاقبت بخیر شود، به این کاروان می‌پیوستند. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در آن زمان، هرات مهد علم و دانش بود و مدارس زیادی در این شهر وجود داشت. یکی از آن‌ها مدرسه‌ای در شمال شهر هرات معروف به منطقه سرحدیره، در نزدیکی آرامگاه ملا حسین واعظ کاشفی، بود. یکی از طلبه‌های این مدرسه که جوانی به اسم محمد جان بود و چون طلبه مدرسه بود لقب ملا به او می‌دادند، هر روز از مدرسه تا چشمه قلمفور در نزدیکی زیارت مولانا عبدالرحمن جامی در هرات پیاده‌روی می‌کرد تا صرف‌ونحو عربی را فرا گیرد. 

در روایت‌ها آمده است که روزی از روزها، ملا محمد جان در سرچشمه قلمفور گروهی از دختران را می‌بیند که برای برداشتن آب به چشمه آمده‌اند. یکی از این دختران به اسم عایشه دختر یکی از افسران عالی‌رتبه دربار شاه است. روایت‌های درج‌شده در کتاب‌ها، دیدار این دو جوان را به شکلی افسانه‌واری توصیف کرده و نوشته‌اند که آن روز باد تندی می‌وزید و در نتیجه روسری دختر جوان را باد برد و پیش پای ملا محمدجان انداخت و این گونه شد دو جوان با هم چشم در چشم و در نخستین نگاه، عاشق هم شدند. 

به هر حال، واقعیت این دیدار هر طور که بود، این دو جوان به هم دل بستند اما از آنجایی که پسر از یک خانواده فقیر بود، پدر قدرتمند عایشه مانع ازدواج آن‌ها شد. این ممانعت از رسیدن به معشوق، عایشه را بسیار ناراحت و اندوهگین کرد.

آن روزها گویی مصادف با روزهای پیش از نوروز بود که کاروان‌ها برای سفر به زیارتگاه حضرت علی در شهر جدید مزارشریف آماده می‌شدند و تازه‌عروس و دامادها نیز بخش مهمی این کاروان‌ها بودند. در یکی از همین روزها، عایشه دلباخته با دختران دیگر در نزدیکی همان چشمه که نخستین دیدار با معشوق اتفاق افتاده بود، نشسته و سرودی از عمق دل سرداده بود که نشان از حسرت دوری از معشوق و آرزوی رفتن با او به بلخ و شهر جدید مزارشریف داشت. این ترانه این گونه آغاز می‌شد: 

بیا که بریم به مزار ملا محمد جان / سیل گل و لاله‌زار وا وا دلبرجان
به دربار سخی جان گله دارم/ یخن پاره ز دست تو نگارم
پس از مرگم بیایی در مزارم/ مدامم  در دعا در انتظارم
بیا زیارت کنیم شیرخدا را/ به چشم مالیم همان قفل طلا را
مه دعا می‌کنم آمین بگویید/ خدا کامیاب کند هردو ما را

البته این ترانه در گذر زمان بسیار تغییر کرده اما شاه‌بیت آن که همان بیت اول است، با وجود گذر سده‌ها همچنان دست‌نخورده مانده است. 

روایت‌ها حاکی از آن‌‌اند که بر حسب اتفاق، هنگامی که عایشه این آهنگ را با دوستانش زمزمه می‌کرد، امیر علیشیر نوایی، وزیر دانشمند تیموری و شاعر صاحب‌نام که به هر دو زبان فارسی و ترکی جغتایی شعر می‌سرود، از آن محل می‌گذشت و نوای حزین دختر جوان و ترانه عاشقانه‌اش شنید و نزد او رفت. وزیر از عایشه دلیل طنین دردناک صدایش در این ترانه را جویا شد و سرانجام دریافت که او عاشق پسر فقیری به اسم ملا محمد جان است. 

وزیر با این دو دلداده همراه شد و از طرف ملا محمد جان به خواستگاری عایشه رفت. پدر دختر که وزیر قدرتمند را در خانه‌اش دید، با ازدواج دخترش موافقت کرد و این گونه شد که دو جوان به هم رسیدند و به کاروان نوروز پیوستند و به شهر مزارشریف رفتند. 

برخی از روایت‌ها نشان می‌دهند که این دو در نزدیکی زیارتگاه و در همان استان بلخ مستقر شدند و همان‌جا وفات کردند. 

بشیر شیوا، پژوهشگر آثار باستانی در بلخ، در سال ۲۰۱۳، قبری را در نزدیکی دیوار قدیمی بلخ کشف کرد و مدعی شد که مقبره ملا محمدجان است. استاندار وقت بلخ برای تعمیر این مقبره بودجه‌ای تخصیص داد و اکنون این مقبره در میان آثار تاریخی بلخ ماندگار شده است.

ترانه ملا محمد جان را چه کسی به آهنگ تبدیل کرد؟

عبادالله بهاری، پژوهشگر ایرانی که روی آثار کمال الدین بهزاد، هنرمند صاحب‌نام هراتی، پژوهشی طولانی انجام داده، در کتابی که نتیجه این پژوهش است، نوشته که ترانه ملامحمدجان را یا شاهان تیموری یا ظهیرالدین محمد بابر، پادشاه مغول، به هند بردند. دولت هند نت این ترانه را در سال ۱۹۰۶ در اختیار استاد غلامحسین، پدر محمدحسین سرآهنگ، از هنرمندان معروف خرابات کابل، قرار داد تا در مجلسی در کلکته هند آن را اجرا کند. گفته می‌شود استاد غلامحسین نواری این ترانه را با خود به کابل آورد و البته در اجرای آن به جای مزار، نام کابل را گرفت.

این ترانه را سپس محلی‌نوازان یا بهتر است بگوییم نخست خراباتیان کابل از جمله خالوی شوقی، کریم شوقی و رحیم خوشخوان اجرا کردند و سپس عبدالوهاب مددی، صاحب ترانه معروف «وطن عشق تو افتخارم»، ناوک هروی، غلام دستگیر سرود، غلام نبی زنده‌دل فوشنجی، محمدقاسم مسرور، عبدالرحیم ساربان، امیرجان صبوری، فریده مهوش، سلما جهانی و برخی دیگر از آوازخوانان افغانستان بازخوانی کردند. برخی خوانندگان ایرانی از جمله گوگوش، پوران، محمد اصفهانی، محمد اسماعیلی، فتانه و سامی یوسف نیز این ترانه را اجرا کرده‌اند.

از آنجایی که از همان ۵۰۰ سال پیش تاکنون در افغانستان رسم است که در مراسم نوروز مردم از دیگر شهرها به مزارشریف می‌روند تا نوروز را در زیارتگاه حضرت علی و با شرکت در مراسم برافراشتن درفش نوروزی جشن بگیرند، این ترانه نیز با چنین سرگذشتی، اکنون یکی از نمادهای نوروز است و از هر جایی که به گوش برسد، برای هر افغانستانی یادآور نوروز و جشن گل سرخ است.

سرگذشت این ترانه را اکنون در حالی مرور می‌کنیم که با سلطه طالبان بر افغانستان، این شادمانی همگانی به مناسبت نوروز و جشن گل سرخ هم از مردم افغانستان گرفته شده است. طالبان جشن گرفتن نوروز و دیگر اعیاد غیردینی را که در فرهنگ و تمدن هزاران ساله سرزمین‌های آریایی ریشه دارند، برای مردم افغانستان حرام می‌دانند و بر ممنوعیت آن تاکید دارند.

بیشتر از فرهنگ و هنر