چرا آمریکا به ترامپ رای می‌دهد؟

حمایت روستاییان آمریکا از ترامپ، به این دلیل است که باوردارند نخبگان شهری از او بیزارند

ترامپ و همسر وی ملانیا در افتتاح کارزار رسمی انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ در فلوریدا  18, 2019. AFP

من در شهر کوچکی در کالیفرنیا بزرگ شدم که جمعیتش کمی بیش از دو هزار نفر بود. وقتی کلاس سوم بودم، کلاس ما فقط یک دانش آموز سیاه‌پوست داشت. سال انتخابات بود: جورج دبلیو بوش در مقابل مایکل دوکاکیس. وقتی نظرسنجی سنتی از دانش‌آموزان انجام شد، او تنها دانش‌آموزی بود که گفته بود دوکاکیس را ترجیح می‌دهد. دانش‌آموزان دیگر آن قدر به او فشار آوردند، تا رای خود را به بوش تغییر داد.

از فشار اجتماعی در شهر‌‌های  کوچک برای همرنگ دیگران شدن هرچه بگوییم، کم است. اخیرا وقتی یکی از دوستان کودکی‌ام داستان دروغی درباره هیلاری کلینتون در فیسبوک منتشر کرد، او را راهنمایی کردم (بدون اظ‌‌هار نظر) تا مقاله های در «اسنوپز» را ببیند که دروغ بودن داستان را نشان می‌داد. پاسخش این بود: «یادت رفته از کجا آمد‌‌های؟» بعد هم من را از دایره دوستان فیسبوکی‌اش خارج کرد. در مناطق روستایی آمریکا، برای بسیاری کاملا منطقی است که درباره هر موضوعی، واقعیت عینی را انکار کنیم. حمایت از یک دموکرات ممکن است از برخی نظر‌‌ها به معنای بهبود استاندارد زندگی باشد، ولی بهای شخصی هم خواهد داشت.

افراد به طور خاصی برای عقاید کسانی که در زندگی هر روزه نماد موفقیتند، ارزش قائلند. دونالد ترامپ سال‌‌‌ها در یک مسابقه تلویزیونی که بسیاری از این آدم‌‌‌ها پیگیرش بودند، نقش یک تاجر موفق را بازی می‌کرد. برای آن‌‌ها، ترامپ عملا حکایت یک «همشهری موفق» است. از میان خود آن‌‌ها کمتر کسی است که مصداق «موفقیت» باشد. بین سال‌های ۲۰۰۸و ۲۰۱۷، ۹۹درصد از رشد شغلی و جمعیتی آمریکا تنها در مناطق شهری رخ داد. روستاییان آمریکا عقب ماندند. 

بنابراین، وقتی که این آمریکاییان روستایی راه‌‌‌هایی برای بدتر کردن مشکلات خودشان پیدا نمی‌کنند (اشاره به انتخاب‌‌‌های بدِ محلی)، دنبال گروه‌‌‌های بیرونی می‌گردند که گناه را به گردن‌شان بیندازند. مثل اقلیت‌‌‌هایی که در مراکز شهری پررونق زندگی می‌کنند، و سهمشان از قدرت در واشنگتن دی سی رو به افزایش بوده است. احتمال آن که رای‌دهندگان روستایی باور کنند که سیاهپوستان و لاتین‌‌تبار‌‌ها دارند از برنامه‌‌‌های حمایتی دولت سوء استفاده می‌کنند، بسیار بیشتر است. بیزاری نژادی گسترده است و پژوهش‌‌‌های بیشتری نشان داده است که انگیزه حمایت از ترامپ، تقریبا به طور کامل، نفرت از گروه‌‌‌های دیگر است: در سال ۲۰۱۶، قوی‌ترین شاخص‌‌‌های پیش‌بینی کننده حمایت از ترامپ، تعصب و نداشتن تحصیلات بود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

همه این‌‌ها البته به زبان سیاست رمزگذاری شده است. و به همین دلیل، مونث یا رنگین‌پوست بودن کسی کافیست تا رای‌دهندگان، او را بیش از مواضع سیاسی واقعی‌اش، متمایل به چپ به شمار بیاورند. برای بسیاری، کلمه «لیبرال» بدل به توهینی شده است برای کسی که شبیه خود آدم نیست.

اگر از آمریکایی‌‌‌های روستایی بپرسید احساس‌شان نسبت به افرادی از هر گروه اقلیت خاصی چیست، بیشترشان با غرور خواهند گفت که بدون تعصب و با فکر باز آن‌‌ها را می‌پذیرند. در بیشتر موارد، این امر در سطح شخصی درست است. اما برای آن‌‌ها، نژادگرایی یعنی یک عضو کوکلوکس کلان در یک فیلم سینمایی، نه یک ساختار قدرت معاصر، یا تعصبی ضمنی که باعث کشته شدن نوجوانان سیاه‌پوست می‌شود. آن‌‌ها این مسائل را نمی‌بینند. ولی در مقابل، گرفتاری‌‌‌های خودشان را می‌بینند. خیلی صادقانه، نمی‌فهمند قضیه چیست. به اقلیت‌‌‌هایی که می‌شناسند – مثل آن دختر کوچکی که در کلاس سوم با من همکلاس بود – فشار می‌آورند تا همرنگ بقیه بشود و ساکت بماند. زیاد درباره نژادگرایی حرف نمی‌زنند.

تشدید کننده کل  این وضع، این واقعیت است که نوجوان‌‌‌های روستایی، حتی در حالی که شغل‌‌‌های نیازمند مهارت اندک یا متوسط در مناطق زندگی آن‌‌ها دارد ناپدید می‌شود، همچنان نسبت به همتایان شهری خود، کمتر احتمال دارد که دنبال تحصیلات عالی بروند.

بنابراین، رفتار ترامپ در واقع تفاوت چندانی با احساسات واقعی روستاییان آمریکا ندارد. چطور می‌توانند او را به خاطر رفتار‌‌هایش محکوم کنند؟ حتی اگر با او موافق نباشند، می‌توانند به رغم آن رفتار‌‌ها، او را با کسانی که دوستشان  دارند، همسان تلقی کنند. او پدر، عمو، و رئیس آن‌‌هاست – و شعار انتخاب مجددش می‌تواند این باشد: «نمی‌دانم کجای این کار نژادگرایانه است».

البته فقط جهل ترامپ نیست که باید باعث نگرانی آدم‌‌‌ها ‌شود؛ اتهامات فساد علیه او هم هست. اینها نکات گویایی است که در یک نظرسنجی اخیر نشان داد، کسانی که کمتر از همه از گفته‌‌‌های ضدفساد ترامپ قانع شدند، ظاهرا رای‌دهندگان به رامنی و کلینتون بودند. ولی این قبیل رای‌دهندگان در حومه شهر‌‌ها زندگی می‌کنند. منطق روستانشینان حکم می‌کند که همه سیاستمدار‌‌ها تا مغز استخوان فاسدند، و هر کسی که جز این فکر کند، به شکل تهوع‌آوری ساده‌لوح است. یک بار که مادرم از فساد ترامپ شکایت کرد، پدرم در جواب غرید: «همه‌شان فاسدند». پدرم دموکرات است، ولی می‌ترسم صریحا از او بپرسم به چه کسی رای داده است. مطمئن نیستم دیگر بتوانم مثل قبل نگاهش کنم. 

برای کسی که در روستا‌‌های آمریکا زندگی کرده باشد یا به توییت‌های ترامپ توجه دارند، تعجبی ندارد که رای‌دهندگان ترامپ بیشتر احتمال دارد به تئوری‌های توطئه باور داشته باشند. هر چه باشد، نهادهایی مثل علم، تحصیلات و دولت، در دست لیبرال‌هاست. بسیاری از آمریکایی‌ها گزارش‌های روزنامه‌ها را غیرقابل اعتمادتر از «میم»‌‌‌های اینترنتی یا سایت‌های کاذبی می‌دانند که یکی از کسانی که می‌‌شناسند، به اشتراک گذاشته باشد.

به این معادله اضافه کنید نظام مستمری از رسانه‌های فرعی غیرپاسخگو را، و آنچه به دست می‌آید، این است که جمعیت روستایی عمدتا اعتقاد دارد که ترامپ فاسدتر از کلینتون‌ها، اوباما‌‌ها و بوش‌ها نیست. باورشان این است که ترامپ فقط زیر ضربه است.

زیرا، می‌دانید، کیست که هیچ شباهتی  به ترامپ یا روستاییان آمریکا نداشته باشد؟ تک تک سیاستمداران و هر شخصیت‌ رسانه‌ای که از ترامپ انتقاد کند، و واقعیت حرف‌هایش را بررسی کند، یا به شکلی عینی در مورد او اظهار نظر کند، برایشان این شخصیت ترامپ جالبتر می نماید. آنها وی را روستانشین زیرکی می‌دانند که وقتی بزرگ می‌شود، از روستا می‌رود. روستانشینان فکر می‌کنند که از این جور آدم‌ها بهترند. این جور آدم‌ها، از دید روستانشینان آمریکا، «لیبرال»‌اند. لیبرال، به عنوان اسم خاص (به‌عنوان یک اصطلاح، نه در مفهوم اصلی و ایدئولوژیک آن). خودم در این مقاله به آن‌‌ها توهین کردم. چرا کسی باید به من اعتماد کند؟

حمایت روستاییان آمریکا از ترامپ، به این دلیل است که باوردارند نخبگان شهری از او بیزارند، و اعتقاد دارند که نخبگان شهری از روستاییان هم بیزارند. به نظر من، تا زمانی که دیگر ترامپ را از خودشان ندانند، بعید است که تعداد چشم‌گیری با او مخالفت کنند.

این مقاله ترجمه صحیح و صادقانه از منبع اصلی است و نظرات ابراز شده لزوما نمایانگر نظرات ودیدگاه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.

© The Independent

بیشتر از دیدگاه